بیش از ۱۴هزار مهدکودک، به کودکان ایرانی پیشدبستانی خدمات آموزشی، تربیتی و مراقبتی ارائه می دهند. نیمی از مهدهای کودک در مناطق روستایی فعالیت میکنند.
لاله افتخاری، نماینده اصولگرای مجلس ایران، در همایش ملی برترینهای مدیریت روستایی که سال گذشته برگزار شد، تأسیس مهدهای کودک در شهرها و روستاها را برنامهریزی دشمن دانست تا فرزندان را از مادران جدا کنند. او معتقد است که دامن مادر برای تربیت کودک بهتر از مهدکودک است.
گرچه آمار مشخص و روشنی از تعداد افراد زیر هفت سال در ایران وجود ندارد ولی در سال ۱۳۸۵، جمعیت صفر تا ۱۴سالهها در ایران ۲۵ و یک دهم درصد جمعیت کشور بوده که این رقم در سال ۱۳۹۰ کاهش داشته و به ۲۳ و چهار دهم درصد رسیده است. با وجود این کاهش، از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۲، سه هزار مهدکودک به مهدهای کودک کشور اضافه شده است.
در سال های اخیر، افزایش تعداد مهدهای کودک به عنوان نشانهای از تغییر سبک زندگی و توجه بیشتر به شاخصهای زندگی مدرن، زنگ خطر را برای حکومت به صدا درآورده تا این فضاهای آموزشی را کنترل کند.
در تابستان سال ۱۳۹۰، وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامهای اعلام کرد که اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پیشدبستانی و مهدهای کودک ممنوع است. از ۱۵ فروردین سال ۱۳۹۱ هم «رقص و آواز» از برنامه مهدهای کودک حذف شد.
آذر ماه سال گذشته، محمد نفریه، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، اولویت بیش از ۹۵ درصد مهدهای کودک را آموزشهای دینی و قرآنی اعلام کرد.
در شرایطی که آموزش در کشورهای پیشرفته و بهخصوص در مقاطع ابتدایی و پیش از آن، هر روز بیشتر از گذشته از جنبههای دینی و ایدئولوژیک تهی میشود تا جهان ذهنی کودکان تحت تأثیر این آموزهها قرار نگیرد، گویا جمهوری اسلامی قصد دارد این جنبهها را جایگزین بازی، شادی و پویایی کودکان کند.
ارائه این آموزشهای ایدئولوژیک حتی میتواند با اعلامیه جهانی حقوق کودک در تضاد باشد چرا که اصل دهم این اعلامیه میگوید: "كودک باید در مقابل هر گونه اعمال و رفتاری كه ترویج تبعیض نژادی، مذهبی و ... را ممكن سازد، حمایت شود ...." ارائه آموزشهای ایدئولوژیک به کودکان اما خود میتواند زمینهای برای ترویج تبعیض مذهبی باشد.
منتقدان سیاستهای جمهوری اسلامی هم گهگاه با تکیه بر همین مسأله، از بیتوجهی به حقوق کودکان در محیطهای تربیتی و روند آموزش و پرورش گله میکنند.
یک زن ساکن تهران که دختر چهارساله اش، دو سال است به مهد کودک می رود، به ایران وایر می گوید: " دخترم چندی پیش با تاسف از من پرسید که مادر چرا نماز نمی خوانی. من اهل مسائل دینی نیستم. دختر چهار ساله را آنقدر آگاه نمیدانم که برایش از چنین ارزشهایی حرف بزنم اما من تعیین کننده نیستم. او ساعتهای زیادی از روز مشغول آموزش و یادگیری بحثهایی است که پدر و مادرش نقشی در آن ندارند." یک پدر مشهدی اما دوست دارد پسرش آموزشهای دینی ببیند. با این حال، او آموزشهای قرآنی مهدها را قبول ندارد و معتقد است که آنها خودشان یک آسیب هستند: "در واقع مهدها بیشتر از علاقه خانوادههای مذهبی به این آموزشها سوء استفاده میکنند و چیزی که یاد میدهند، مثلا آموزش قرآن با اشاره، هیچ سودی ندارد؛ نه دنیوی و نه اخروی."
در سال های اخیر، حاکمیت در ایران سرمایهگذاریهای کلانی برای ارائه آموزشهای ایدئولوژیک به کودکان داشته و برای تقویت بنیانهای دینی و اثرگذاری بیشتر، تصمیم گرفته مهدهای کودک را به نهادهای مذهبی مانند مساجد نزدیک کند.
توزیع بستههای آموزشی با رویکرد مذهبی در کنار حضور گسترده روحانیها در مهدهای کودک، برخورد با مهدهایی که به گفته مسوولان، برنامههای غیر اخلاقی از جمله رقص و آواز را به کودکان آموزش میدهند، امضای تفاهمنامه سازمان بهزیستی با سیصد هیأت مذهبی در مورد راهاندازی مهدهای کودک در مساجد و افزايش صدور مجوز راهاندازی مهدکودک برای هيأتهای مذهبی از جمله این سرمایهگذاریهاست.
علاوه بر آن، هماکنون بیش از ۲۰۰ مهد قرآنی در سراسر ایران فعالیت میکنند. ۲۸۰ آدينه مهد هم برای نگهداری بچهها همزمان با نماز جمعه راهاندازی شدهاند تا والدین آنها به فرایض دینیشان بپردازند. تعداد آدینه مهدها در سال گذشته ۱۲۰ درصد رشد داشته است.
مادری که از تهران درباره مهدکودک دخترش با ایرانوایر گفتوگو کرده است، میگوید: "دخترم جملات نامفهومی را با عنوان سوره حمد در ساعت آموزش قرآن یاد گرفته و درک اشتباهی از خدا دارد. وقتی در مناسبتهای مذهبی با مفاهیم دینی آشنا میشود، چند روزی راجع به آنها با ما حرف میزند. میگوید دروغ گفتن "گناه" دارد اما اگر از او بپرسی گناه چیست، هیچ پاسخی ندارد."
بهزاد دوران، جامعهشناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، در پاسخ به این سؤال که چرا حكومت ایران بر آموزشهای ایدئولوژیک اين همه اصرار دارد؛ میگوید: "واضح است که هر حکومتی میخواهد از نخستین مراحل در آموزش و پرورش رسمی ـ که از قضا بیشترین و ماندگارترین تأثیر را بر افراد دارد ـ حضور داشته باشد. نظام جمهوری اسلامی هم از این قاعده مستثنا نیست. در تعلیمات اسلامی هم بر القا و تلقین آموزههای اسلامی از بدو تولد (بلکه حتی بسیار پیش از تولد) تأکید شده است. بنابراین، اگر نظارتی بر کم و کیف مهد کودک نداشتند جای سؤال داشت."
دوران، درباره آينده كودكانی كه چنين آموزشهايی میبينند، میگوید: "از آنجا که نظام آموزش رسمی در خلأ اتفاق نمیافتد و کودکان بیشتر وقت خود را در خانه و با خانواده میگذرانند و نظر به شکاف نسبتا عمیق میان رویکردهای آرمانی حکومت و رویههای واقعی مردم، میتوان انتظار داشت که توفیق آن نظام به غایت نازل باشد. به بیان دیگر حکومت و نظام آموزشی (و رسانه های جمعی) و مردم هر یک به راه خود میروند، منتها بهخاطر ناموازنه قدرت، افراد به سمت دروغ و نفاق و ریاکاری گرایش پیدا میکنند و این خشت کج، از همان نخستین آموزشهای رسمی و در مهدها، کار گذاشته میشود."
مادر تهرانی هم میگوید: "دنیای فرزند دختر من متناقض است. من تلاش میکنم به او آزادی عمل بدهم تا تواناییهایش را بشناسد اما موفق نمیشوم چون مربی مهدکودک هر روز از محدودیتهای جنسی حرف میزند. او همه چیز را طبقهبندی شده و بر اساس زن یا مرد بودن میسنجد." او از یک جامعه در هم سخن می گوید: "پرورش در کلاسهای موسیقی و رقص با مربیهای آموزش ندیده مهدکودک به اضافه چندین ساعت کلاسهای تربیت دینی."
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر