وقتی درباره اوضاع آب در ايران با قديمیترها گفتگو میکنيد به نظرتان میرسيد ايران کشور پرآبی بوده و چه بسا که اگر راهش پيدا میشده میتوانستند مازاد آب را هم به جايی صادر کنند. بنابراين وقتی تحقيقتان را شروع میکنيد با همين سوال شروع میکنيد که آیا وضعيت آب در ايران يک وقتی در دوران گذشته واقعأ خوب بوده يا نه؟ خوب بگذاريد تحقيق را با همين سوال شروع کنيم.
اسناد وزارت نيرو نشان میدهند در حدود سال ۱۳۴۰ دسترسی به آب شيرين، يعنی آب قابل شرب در ايران نصف مقدار ميانگين جهانی بوده است. اگر همه جا يک ليوان آب در دسترس بوده، در ايران نصف ليوان آب آشاميدنی وجود داشته است. ۲۰ سال پيش يعنی حدود سالهای ۱۳۷۰ دسترسی به آب قابل شرب در ايران کمتر شده و به يک سوم ميانگين جهانی رسيده. و حالا اگر پيشبينی برنامه عمران سازمان ملل را وارد اين تحقيق کنيم متوجه میشويم در ۲۰ سال آينده دسترسی به آب قابل شرب در ايران به يک چهارم ميانگين جهانی خواهد رسيد. بنابراين ميزان آب شيرين قابل نوشيدن در ایران در مقايسه با ميانگين جهانی هرگز زياد نبوده. اگر به نظر میرسيده آب بيشتر بوده علت آن را باید در جمعيت کمتر جستجو کنيم.
ممکن است برف روی کوهها يا رودخانههای پر آب شما را به اين نتيجه برساند که پس اين آبها را چرا حساب نمیکنند؟ اين را توضيح میدهم. توضيحش اين است که آب آشاميدنی يعنی آبی که تصفیه شده باشد و تصفيه شدن نياز به تاسيسات دارد، که به اندازه کافی وجود ندارد. ولی همين هم نيست. ميزان آب آشاميدنی تصفيه شدهای که از طريق فرسودگیها شبکه آبرسانی شهری و روستايی هدر میرود را هم بايد حساب کنيد که چيزی در حدود مصرف خانگی آب در ايران است. به اندازه هر ليوان آبی که در ليوانتان میريزيد يک ليوان هم در مسير شبکه آبرسانی هدر میرود.
در سال ۱۳۳۶ سرانه آب در دسترس برای هر نفر در ايران ۷ هزار متر مکعب بوده. ۵ سال پيش يعنی در سال ۱۳۸۷ سرانه آب به ۱۹۰۰ متر مکعب رسيده و تا سال ۱۴۰۰ یعنی حدود ۸ سال ديگر هم به ۱۳۰۰ متر مکعب خواهد رسيد. اين مربوط به همان برف روی کوهها و آب جاری رودخانههاست که از نظر عددی تبديل میشود به ۲۵۰ ميليمتر ميانگين بارش ساليانه در ايران.
مهم اين است که کمتر شدن آب در دسترس فقط مربوط به تغيير وضعيت اقليمی و گرمتر شدن جهان نيست. اين کاهش محصول افزايش جمعيت هم هست. جمعيت ايران در حال حاضر کمی بيشتر از ۷۵ ميليون نفر است اما گزارشهای صندوق جمعيت سازمان ملل نشان میدهند ايران تا سال ۱۴۲۹ يعنی ۳۷ سال ديگر يکی از ۱۰ کشور پرجمعيت جهان خواهد بود. جمعيت بيشتر، ميانگين بارش تقريبأ ثابت و در نتيجه آب کمتر.
بارش برف و باران در ايران در شش حوزهی آبگير ذخيره میشود، يا هدر میرود. این را هم توضيح میدهم. اين شش حوزه عبارتند از فلات مرکزی ايران، خليج فارس و دريای عمان، دريای خزر، درياچه هامون، درياچه اروميه، و حوزه آبی سرخس. تمام فلات مرکزی ايران هر سال ۱۳۸ هزار متر مکعب آب دريافت میکند که اين فقط ۳۲ درصد بارش ساليانه در ايران است. به دريای خزر هم ساليانه ۸۳ هزار متر مکعب يعنی حدود ۲۰ درصد بارشها میرسد. بعد درياچه ارومیه است با ۱۹ هزار متر مکعب که میشود ۵ درصد بارش ساليانه، و درياچه هامون که ۱۲ هزار متر مکعب يا ۳ درصد بارشها را دريافت میکند. و بلاخره کوچکترين حوزه که سرخس است و ۱۱ هزار متر مکعب يا ۲ درصد بارشها نصيب آن میشود. باقیمانده بارشهای ساليانه که ۱۶۲ هزار متر مکعب يا ۳۸ درصد آن است نصيب خليج فارس و دريای عمان میشود.
ناگفته پيداست که بخشی از اين بارش وقتی به دريای لبشور خليج فارس میريزد ديگر قابل استفاده نيست. اعداد را که با هم جمع کنيد متوجه میشوید که ميزان دريافت آب از طريق بارش سالیانه در ايران ۴۲۵ هزار متر مکعب است و این عددیست که باید با توسعه شهرها و جمعيت زياد با آن ساخت، حتی اگر کره زمين گرمتر از اين چيزی که هست نشود جمعيت بيشتر معنیاش کاهش سهم هر نفر از اين مقدار آب در دسترس است.
اگر بپرسيد اين آب در کجا مصرف میشود پاسختان اين است: در کشاورزی، صنعت و مصارف شهری. نکته مهم اين است که همين جمعيت فعلی و حتی بيشتر هم فقط حدود ۷ درصد آب را مصرف میکنند. حدود ۴ درصد هم نصيب صنعت میشود و باقی آن که میشود ۸۹ درصد به کشاورزی میرسد. ولی آيا اين همه آبی که در کشاورزی مصرف میشود ناگزير است؟ بله، در همه جای دنيا کشاورزی بيشترين مصرف آب را به خودش اختصاص میدهد.
ولی يک سوال مهمتر هم وجود دارد و آن هم اين است که آيا آبی که در کشاورزی ايران مصرف میشود به همان اندازه هم محصول به بار میآورد؟ پاسخ منفیست. درست همانطوری که آب در شبکه آبرسانی شهری به هدر میرود در کشاورزی هم به هدر میرود. چگونه؟ از طريق روشهای آبياری سنتی به اضافه تبخير در منابع پشت سدها. اين را با يک عدد برایتان میگويم.
اگر تمام آبی که در ايران و از طريق بارشهای ساليانه به دست میآيد را عدد ۱۰۰ بگيريم ۷۰ درصد اين آب صرف کشاورزی و صنعت و مصارف شهری میشود. منتها میانگين مصرف جهانی در همين سه بخش در بيشترين مقدار ۴۰ درصد است. يعنی در واقع ما دو برابر ميانگين جهانی آب مصرف میکنيم در حالی که کشور کم آبی هستیم. بگذاريد درستتر بنويسم. ما به اندازه ميانگين مصرف جهانی در ايران مصرف میکنيم و به اندازهای که مصرف کردهايم هم دور میريزيم، به همين سادگی. میتوانيد خودتان حساب کنيد در کشاورزی و صنعت و مصارف شهری چقدر آب هدر میدهيم.
حالا برمیگرديم به همان آبی که در سال ۱۳۴۰ که بطور ميانگين همه جا اگر يک ليوانش را داشتند ما نصف آن را داشتيم، همان وقتی که فکر میکرديم اوضاع بهتر بود و میشد آب هم صادر کرد. خوب بعد که اوضاع بهتر نشده ولی در عوض ما همان نصف ليوان را هم نصفش را مینوشيم، باقیاش را دور میريزيم. اوضاع خيرهکنندهایست.
من موافقم که اگر غر میزنيم از خودمان شروع کنيم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر