دنیس راس، برای بیش از دو دهه، در خط مقدم دیپلماسی امریکا در خاورمیانه حضور داشته و آخرین سمتهایش دستیار ویژه پرزیدنت اوباما و مشاور ویژه وزیر امور خارجه، هیلاری کلینتون، در امور ایران بود. او پستهای مهمی در دولتهای جرج بوش و بیل کلینتون داشته، و دیدگاههای او تاثیر زیادی بر سیاستهای امریکا در مجموعهای از موضوعات استراتژیک، از اروپا تا خاورمیانه و اتحاد جماهیر شوروی سابق دارد. دنیس راس در حال حاضر مشاور ارشد موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن است و نظراتش درباره ایران هنوز از وزن بسیاری در واشنگتن برخوردار است. او اخیرا در سرمقالهای که برای روزنامه نیویورک تایمز نوشت به صراحت از امیدهایی گفت که پیروزی حسن روحانی در انتخابات برای یک آشتی هستهای با ایران به همراه دارد. در گفت و گو با ایرانوایر، او از نیاز به رویکردی تازه به دیپلماسی سخن گفت که امکان دستیابی به پایانی خوش را برای ایران در دسترسی به انرژی هستهای غیرنظامی فراهم میآورد، و تاکید کرد شانس حصول توافق بالاست، در صورتی که ایران نشان دهد در این زمینه جدی است.
- آیا شما معتقدید که تحریمها تا اندازهای در پیروزی حسن روحانی نقش داشتند؟
همین طور است. معتقدم تحریمها پیش از هر چیز نشان دادند که سیاستی که ایران دنبال کرده هزینههایی هم دارد. روشن است که روحانی به عنوان کاندیدایی که مخالف انزوای بین المللی ایران بود - حتی با وجود این که امکان شرکت در انتخابات به شدت محدود شده بود تا کسی که برای مقام رهبری قابل قبول نبود وارد این کارزار نشود - و از تغییر وضعیت فعلی و ضرورت تغییر رفتار سخن میگفت تا ایران را از انزوای موجود خارج کند و پیآمدهای اقتصادی تحریمها را مهار کند، کسی بود که در انتخابات پیروز شد و ۵۱٪ رای مردم را به دست آورد. به این ترتیب، آشکار است زمانی که مردم شانس بیان نظر خود را داشته باشند، حتی وقتی انتخابشان محدود است، نظر خودشان را به روشنی ابراز میکنند. فکر میکنم شکی وجود ندارد که در اینجا عکسالعملی به تحریمها را میبینید.
- نکتهای که انتخابات به نظر رسید نشان داد این بود که اکثریت ایرانیان از آشتی و اعتدال حمایت میکنند. آیا برای ایالات متحده این نکته آنقدر اهمیت دارد که نشان دهد این پیغام را شنیده و به شکلی این پیام را برای مردم ایران بفرستد که آنها هدف تعمدی تحریمها نیستند؟
فکر میکنم برای ایالات متحده و دولت آن مهم است که به روشنی توضیح دهد چرا موضعش آنی است که اتخاذ کرده. این موضع بر علیه مردم ایران نیست، بلکه هدف آن رژیمی است که اصرار بر به مبارزه طلبیدن اراده جامعه بینالمللی، پاسخ ندادن به سوالات آژانس بین المللی انرژی اتمی دارد، و موضعی اتخاذ کرده که محصولش انزوای خودش است. اگر ایرانیان به مسئولیتهای بینالمللی خود عمل کنند، آنگاه در معرض تحریمها قرار نخواهند گرفت، ولی از انجام آن خودداری میکنند. رهبران دولت ایران موضعی اتخاذ کردهاند که اساسا بیانگر خواست آنها برای دسترسی به تکنولوژی هستهای غیرنظامی و قرارگرفتن در موقعیتی است که امکان تولید سلاح های هستهای را هم داشته باشند. به این ترتیب به دنبال توانمندی هستهای هستند، بدون این که هیچ یک از مسئولیتها یا تعهدات همراه آن را بخواهند. خود آنها تحریمها را به بار آوردهاند. پس اگر جدیتی در این هست که بخواهند راه خروجی پیدا کنند و تحریمها برداشته شوند، باید رفتار خود را در برنامه هستهای تغییر دهند.
- تحریمهایی که اخیرا وضع شده بودند، چند روز پیش اجرایی شدند و تحریمهای بیشتری هم در دست مطالعهاند؛ هیچ کدام از آنها ربطی به انتخاب روحانی نداشتند، اما برای بسیاری از ایرانیان این تحریمهای جدید واکنش ایالات متحده به پیروزی روحانی و سیلیای به مردم ایران بود. با توجه به این که بسیاری در بیرون از ایالات متحده از کارکرد نهادهای سیاسی آن و شیوه تعامل بین کاخ سفید و کنگره آگاه نیستند، آیا این تحریمهای جدید آسیبی به سیاستهای امریکا نمیزند؟
اجازه بدهید به دو نکته اشاره کنم. اول این که کنگره به آنچه که به عنوان برنامه هستهای ایران میبیند و این واقعیت که همچنان به آن برنامه ادامه میدهد پاسخ و رای داد. به این ترتیب فکر میکنم بله درست است که آن چه به آن رای دادند مدتی در درست بررسی بود. پرسش مطرح در اینجا این است که تحریمها کی اجرایی شدند، ولی موضوعی بزرگتر از آن اینجا مطرح است. بله، ایرانیها به کسی رای دادهاند که موضعی متفاوت دارد، ولی اولا که او هنوز رئیس جمهور نیست. ثانیا، هیچ تغییری در برنامه هستهای ایران اتفاق نیافتاده است. این برنامه همچنان به راه خود ادامه میدهد، بدون هیچ تغییری یا بدون کاستن از سرعتش. نه تنها این برنامه از جنبه نصب سانتریفوژهای بیشتر و نصب و راه اندازی سانتریفوژهای نسل بعدی، و ادامه کار بر روی یک راکتور آب سنگین - که ایران را در موقعیتی قرار خواهد داد که دارای توانایی ساخت بمب هستهای با اورانیوم غنیشده را دارد - به پیش میرود، بلکه با راهاندازی یک نیروگاه آب سنگین توانایی ساخت یک بمب پلوتونیومی را هم در اختیار خواهد داشت.
بنابراین، فکر میکنم نکته مهم در اینجا این است که امریکا این آمادگی برای زندگی در کنار ایران صاحب تکنولوژی هستهای غیرنظامی را دارد، ولی این تنها در صورتی است که ایران آماده باشد تغییراتی در این برنامه وارد کند تا نتواند هر گاه که خواست آن را کنار گذاشته به سمت تولید سلاح هستهای برود. تا زمانی که موضع ایران تغییر نکند، بهای آن را هم خواهد پرداخت. اصلا بحث بر سر این نیست که ایران تکنولوژی هستهای در اختیار نداشته باشد، بحث این است که باید مطمئن شد ایران بدل به کشوری دارای سلاح هستهای نخواهد شد.
- جدیدترین ارزیابیهای اطلاعاتی، که شما از آنها آگاه هستید، در مورد پیشبینی زمانی که ایران به آن توانایی چرخش به سمت تولید سلاح هستهای برود چیست؟
البته من الان دیگر به آن تخمینهای اطلاعاتی دسترسی ندارم، ولی این زمان به روشنی در نوشتههای عمومی و سخنرانیهای پرزیدنت اوباما و دیگران مورد اشاره قرار گرفته. اینجا دو مطلب وجود دارد. یکی این که ایران با چه سرعتی میتواند به سمت تولید اورانیوم با غنای بسیار بالا و مناسب برای سلاح هستهای چرخش کند. زمان کمی مورد نیاز است. مطلب دیگر این است که ایران به چه سرعتی میتواند این اورانیوم بسیار غنیشده را در چیزی شبیه یک کره فلزی قرار دهد و آن را به اندازهای کوچک بسازد که بتواند بر روی کلاهک یک موشک نصبش کند. تخمین زمانیای که برای آن وجود دارد حدود یک سال است.
در نوشتههایتان به این اشاره کردهاید که 'رویکرد مبتنی بر اعتماد سازی افزاینده در چارچوب مذاکرات چند جانبه' به آخر راه خود رسیده و زمان در حال پایان یافتن است. ایران چه قدر زمان در اختیار دارد، پیش از آن که سناریوهای دیگر به طور جدی مورد بررسی قرار گیرند؟ چارچوب زمانی قابل قبول چه قدر است؟
زمان رو به اتمام است، مگر این که ایران به طور یکجانبه تصمیم به تغییر در برنامهاش بگیرد. در آن صورت میتواند زمان اضافه به دست آورد. اما اگر همه چیز همان طوری که هست بماند، فکر میکنم چند ماه زمان دارید و نه بیشتر از آن. قطعا نه بیش از پایان سال میلادی.
- در سالهای اخیر شاهد بودهایم که علیرغم بیثمر بودنش مسیر مذاکره همچنان ادامه پیدا کرده. آیا فکر میکنید این سناریوی است که بتواند همچنان تداوم بیابد؟
آنچه در یک سال گذشته اتفاق افتاد این بود که آلماتی یک و دو را داشتید. در آلماتی یک، گروه ۵+۱ تحرکاتی را داشتند که هدفشان نشان دادن این نکته بود که حتی در فرمول اعتمادسازی افزاینده، گامهایی هست که برای کاستن از فشارها و برخی تحریمها باید برداشته شود و گامهایی هم برای این که زمان بیشتری را از نقطه نظر برنامه هستهای شان در اختیار آنها قرار دهد. این به معنی آن است که از یک طرف فلزات گرانبها، در صورتی که ایرانیها گام هایی هر چند کوچک را در مورد محدود کردن غنیسازی به ۲۰٪ بدون نیاز به انتقال همه آن به بیرون از کشور و حفظ قسمتی از آن برای راکتور تحقیقاتی تهران برمیداشتند، شامل تحریم نمیشد. اگر چه ایرانیها هم اکنون بسیار بیشتر از نیازشان برای آن راکتور را تولید کردهاند. و از طرف دیگر برخی از تحریمهای نفتی و یا تحریمهای مالی هم برداشته شوند.
این حس در میان اعضای گروه ۵+۱ وجود داشت که گامهایی را به پیش برداشتهاند، ولی در آلماتی دو ایرانیها هیچ کاری نکردند. این انتظار وجود داشت که آنها با پیشنهادی عملی به آلماتی دو خواهند آمد، ولی چنین نشد. و این موجب ناراحتی تقریبا همه اعضای ۵+۱ شد و یک بار دیگر نشان داد که ایرانیها مذاکرات را فقط برای خریدن زمان میخواستند تا برنامه هستهای خود را همچنان ادامه دهند. بنابر این فکر نمیکنم اشتیاق چندانی برای ادامه چنین مذاکراتی وجود داشته باشد.
- در سرمقالهای که اخیرا روزنامه نیویورک تایمز از شما منتشر کرد بحث شما این بود که انتخابات ایران این فرصت را میتواند فراهم کند تا حرکت جدیدی آغاز شود.
به طور قطع بعد از انتخابات چنین حسی وجود دارد، و تلاش من در آنچه نوشتم این بود که این امکان را باید محک زد. اما از نظر من باید رویکردی متفاوت را برای آزمودن آن به کار بست. یکی از موضوعاتی که ایرانیها مدتهاست مطرح میکنند این است که نمیدانند در انتها ما آماده پذیرفتن چه چیزی در ارتباط با تکنولوژی هستهای غیر نظامی هستیم. آنچه من پیشنهاد میکنم این است که زمان آن فرا رسیده که آن را بر زبان آوریم. و آنها هم باید متوجه باشند که اگر آن کار را انجام دهند، تحریمها برداشته میشود، ولی نکته در اینجاست که تحریم ها برداشته نمیشوند، مگر این که آنها ماهیت برنامه هستهای خود را به شکلی تغییر دهند که نشان دهد حاضرند با محدودیتهای اعمالی بر این برنامه کنار میآیند. محدودیتهایی که به آنها اجازه میدهد توانمندی هستهای غیرنظامی داشته باشند، ولی نخواهد گذاشت آن برنامه صلحآمیز را کنار گذاشته و توانایی هستهای را داشته باشند که هرگاه تصمیم گرفتند دنیا را در مقابل وضعیتی بدون بازگشت قرار دهند.
- این انتخابات نشان داد که اجماع رهبران ایران در مورد برنامه هستهای شکسته شده. این به خوبی در مناظرهها آشکار بود. ولی در عین حال مقامات ارشدی در نظام بودند که بر موضع سخت خود ماندند، مثل سعید جلیلی. روحانی نیاز به پوششی سیاسی دارد تا در مقابل چنین کسانی اولین گام را بتواند بردارد. آیا حرکتی هست که امریکا بتواند بکند تا این امکان را در اختیار روحانی قرار دهد؟
فکر نمیکنم هیچ یک از تحریمها باید برداشته شود، چون تغییری در برنامه هستهای اتفاق نیافتاده. آنها همچنان به کار خود ادامه میدهند. اگر نشانهای از سوی آنها وجود داشته باشد که حکایت از این داشته باشد که آنها آمادهاند سرعت آن را کاهش دهند و یا بالاخره به سوالات آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخ دهند، آنوقت شاهد حرکتی عینی هستیم. اما شاهد تغییری نبودهایم. بنابراین، فکر نمیکنم اولین گام را ما با کم کردن فشارها برداریم، زمانی که میدانیم این فشارها بود که منجر به این نتایج انتخاباتی شد و زمانی که هیچ تغییری در این برنامه داده نشده.
ولی فکر میکنم فرقی بین تصویب تحریمها و عملی کردن آنها هست. بدین ترتیب میشود اجرای آنها را موقتا به تاخیر انداخت و این همان نشانه خواهد بود که میگوید ببینید ما فرصتی را در اختیار شما قرار دادهایم، چون لحن شما تغییر کرده است. ولی در عین حال میگویم زمان آن است که رویکرد دیپلماتیک را هم تغییر دهیم، و این نشانه دیگری خواهد بود مبنی بر این که ببینید، شما مرتب میگویید نمیدانید ما آماده پذیرفتن چه چیزی هستیم، خب ما آماده پذیرفتن این که شما دارای برنامه هستهای غیرنظامی باشید هستیم، ولی این برنامه به این شکل محدود خواهد شد و این شکلی است که شفافیت این برنامه را تضمین میکند وبه کمک این محدودیتها آن را قابل راستیآزمایی میسازد.
- چه نشانههایی باید از تهران برسد که نشان دهد روحانی مصمم و آماده اتخاذ رویکردی جدید است؟
چندین کار ممکن است. یکی از آنها آمادگی برای شروع هر چه سریعتر مذاکرات است. دومی میتواند آمادگی برای ملاقاتی دو جانبه بین ایران و ایالات متحده باشد. سومی انتصاب یک مذاکرهکننده جدید خواهد بود که نشان دهد جدیتی برای تلاش در جهت حل مشکل وجود دارد. مشکل جلیلی این بود که او هرگز موضعی از خود نشان نداد که امکان چندانی را برای مذاکره ایجاد کند. به این ترتیب هر یک از این سه کار یا ترکیبی از این سه تا به روشنی نشان خواهد داد که در ایران روز تازهای آغاز شده، و فکر میکنم اگر چنین نشانههایی ارسال شود، خواهید دید که یک بار دیگر آمادگی برای تلاشی دوباره برای این که راه حلی پیدا شود وجود خواهد داشت. تمایلی جمعی برای ثمربخش بودن دیپلماسی وجود دارد، ولی قطعا تمایلی برای این که به ایران اجازه داده شود در وضعیتی قرار گیرد که سلاحهای هستهای در اختیار داشته باشد وجود ندارد.
- آیا میتوانید تصویری از نگاه امروز مردم، رسانهها و واشنگتن نسبت به ایران به ما بدهید؟ آیا هشت سال ریاستجمهوری ستیزه جویانه احمدینژاد، انکار هولوکاست و صحبت از محو اسراییل از روی نقشه حوصلهای برای دادن فرصتی دیگر به ایران باقی گذاشته است؟
میراثی از گذشته به ارث رسیده است و این میراث فضایی را خلق کرده که به ایران در آن فضا نگاه میشود. و ایران تصویری که از خود به وجود آورده یک حکومت منفور است. به عنوان یک حکومت منفور، گرایش این است که نباید به ایران با حسن ظن نگاه کرد. رفتار ایران سوالهای جدیای را در مورد قصد و نیتش ایجاد میکند و در نتیجه افراد بسیار کمی هستند که الان زمان مناسبی برای فرستادن سیگنالی مثبت به ایرانیهاست. درک کلی این است که چنین کاری علامتی به آنها میدهد که میتوانند به همان کاری که مشغول بودند ادامه دهند و این که آنها تصور میکنند ما بیش از آنها علاقهمند به موفقیت این کار هستیم. به این ترتیب آنها بیشتر ترغیب میشوند که فکر کنند لازم نیست چیزی را تغییر بدهند.
بنابراین فکر میکنم میراثی و فضایی و مجموعه ای از ادراکات وجود دارد. زمانی که پیروز انتخابات کسی مثل حسن روحانی است که حرفهایی که میزند حکایت از این دارد که متوجه موضع ایران هست و میفهمد که باید تغییرش بدهد، همه منتظر میمانند که ببیند این رفتار جدید فقط در ظاهر نیست.
- امروز سه رهبر نسبتا میانهرو در پستهای مهم در ایالات متحده حضور دارند، از پرزیدنت اوباما گرفته تا وزیر امور خارجه جان کری و وزیر دفاع چاک هیگل. آیا این به منزله فرصتی طلایی برای ایران است؟
شکی وجود ندارد که امروز دولتی بر سر کار است که میخواهد این موضوع را به طریق دیپلماتیک حل و فصل کند. فکر میکنم این یک واقعیت است. ولی این به خودی خود نمیتواند اتفاق بیافتد. حال سوال این است که آیا ایرانیها هم به دنبال راهحلی دیپلماتیک هستند. قطعا در صورت وجود چنین ارادهای در این سمت هم تمایلی وجود دارد. ولی این اراده نمیتواند فقط در ظاهر باشد و نمیتواند منجر به راه حلی دیپلماتیک شود که فقط پوششی است برای برنامهای هستهای که به آنها اجازه میدهد هر وقت خواستند به سراغ سلاحهای هستهای بروند و به دنیا بگویند این واقعیت جدید است. بنابراین باید توافقی حقیقی وجود داشته باشد. فکر میکنم آمادگی برای رسیدن به راه حلی که در نتیجه آن ایران بتواند توانمندی هستهای غیرنظامی، همان طور که خودشان میگویند، را در اختیار داشته باشد. ولی این آمادگی برای پذیرفتن وضعیتی که نتیجه مخفیکاری باشد وجود ندارد.
- چه نقشی را کشورهای خلیج فارس مثل عربستان سعودی و قطر در فشار بر روی امریکا برای اتخاذ موضعی سخت بر علیه ایران بازی میکنند؟ در اسنادی که ویکلیلیکس منتشرکرد آمده بود که پادشاه سعودی از واشنگتن خواسته بود 'سر این مار را قطع کنید'. نگرانیهای این کشورها فکر میکنید چه تاثیری روی دیپلماسی با ایران میگذارد، به خصوص با توجه به وضعیت اختلافات مذهبی در منطقه؟
آنها به ایران به دیده کشوری نگاه میکنند که نه تنها برنامه هستهای خود را ادامه میدهد، بلکه از طریق اقمارش در منطقه کشورهای دیگر را هم تهدید میکند. آنها حزبالله را میبینند و آنچه که حزبالله در سوریه انجام میدهد، آنها حزب الله را میبینند و نقش گردانهای کتائب را در عراق، آنها ایران را میبینند که در عملیات تروریستی نقش دارد و یا اقمار آن را. آنها فکر میکنند جمهوری اسلامی تحت رهبری کسانی است که می خواهند منطقه را تحت تسلط خود درآورند و با آنها بجنگند. به این ترتیب نگاهی جدی وجود دارد که ایرانیها نه موضعی دفاعی، بلکه موضعی بسیار تهاجمی دارند. و این نگاه در نتیجه اتفاقاتی که در منطقه در حال وقوع است تشدید میشود.
- بسیاری از ایرانیهایی که با آنها صحبت میکنم واقعا دلیل ضدیت ایالات متحده با برنامه هستهای ایران را درک نمیکنند، و یا اصلا ضدیت با ایرانی که از توانایی هستهای خود به عنوان عاملی بازدارند استفاده میکند. آنها معتقدند ایران هرگز به اسراییل حمله نخواهد کرد، زیرا که رهبران ایران غیرمنطقی و یا احمق نیستند. دلیلی واقعی این ضدیت چیست؟
فکر میکنم نگرانیهای اسراییل یک عامل است، ولی دلیل اتخاد سیاست ممانعت ایران از دستیابی به توانایی تولید سلاح هستهای نیست. او به این دلیل این سیاست را اتخاذ کرد که معتقد است اگر قرار باشد ایران به این توانایی دست یابد، قطعا عربستان سعودی هم مصمم خواهد شد آن را داشته باشد، این که ترکیه هم مصمم خواهد شده به آن دست بیابد. و با وجود تمام آشفتگیای که در منطقه وجود دارد، با وجود کشوری مثل مصر، وقتی که مشکلات داخلیشان را حل کنند، آنها هم تصمیم میگیرند سراغ آن بروند. و یک خاورمیانه دارای سلاح هستهای به نفع ایران نیست، ولی به غیر از ایران اصلا به نفع هیچکس نیست.
آن قواعد بازی که در دوره جنگ سرد وجود داشت دیگر در جهانی که هیچ کشوری در منطقه نمیتواند تصور کند شانس پاسخ حمله را دارد، وجود ندارند، پس دست همه بر روی ماشه خواهد بود. و این در حالی است که حداقل بین ایران و اسراییل هیچ ارتباطی وجود ندارد، در حالی که ارتباطات بین ایران و کشورهای همسایهاش در جنوب خلیج فارس دچار مشکل است و ارزیابیهای اطلاعاتیشان از یکدیگر ناقص، و در حالی که احتمال درگیری ناشی از خطای محاسبه میتواند بالا باشد. با در نظر گرفتن عواقب یک جنگ هستهای، این ریسکی است که پذیرش آن اصلا قابل قبول نیست. بنابراین اگر موضوع تنها نگرانی از بابت اسراییل بود، به راحتی میتوانستید ببینید که دولت امریکا ممکن بود به سراغ سیاست مهار و بعد بازدارندگی ایران برود. اما مهار باعث این نمیشود که دیگران احساس کنند - به دلایلی که خودشان میدانند، به خاطرامنیتشان، به خاطر عواملی روانی و امثال آن - حال که ایران این توانایی را دارد، آنها هم باید داشته باشند. این همان دلیلی است که موضع ایران، حتی از نقطه نظر منافع خودشان هم، بسیار به ضررشان است.
- آیا شما به آینده مذاکرات بد بینید؟
اگر ایران در خواست خود برای دستیابی به راه حلی دیپلماتیک جدی باشد، فکر میکنم شانس دستیابی به یک توافق بالاست. ولی این جدیت باید عینی و و اقعی باشد و نمیتواند تنها پوششی برای پنهانکاری و یا استفاده از مذاکرات برای خرید زمان باشد. باید رویکردی جدی وجود داشته باشد، و اگر این آمادگی وجود داشته باشد، مردم ایران شاید ببینند آمادگی واقعی از سوی ایالات متحده، و فکر میکنم از سوی دیگران، وجود دارد. پس همه چیز به این بستگی دارد که آیا رهبری ایران به دنبال موضعی است که به انزوایش پایان دهد، و یا این که میخواهد همچنان موضعی حاکی از اعلام جنگ به همه را ادامه دهد. بنابراین، فکر میکنم اینجا فرصتی وجود دارد که میتواند امکانی را به وجود آورد، ولی باید حقیقی باشد و اگر چنین باشد آنگاه دلیلی برای قدری امیدواری هست. اما در این لحظه من فکر میکنم تردید فراوانی وجود دارد و فقط زمان به ما خواهد گفت این تردید درست است یا خیر.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر