جمشید مشایخی، رضا کیانیان، بهزاد فراهانی، رخشان بنی اعتماد، بهاره رهنما، رویا تیموریان و ... امروز راهی دادسرای جنایی شدند . اینبار قرار نیست نقشی را بازی کنند. آنها کنار هم جمع شدهاند تا در جلسه صلح و سازش خانوادهی مرحوم مرتضی سربندی و ریحانه جباری شرکت کنند. آنها میخواهند، تمام هنرشان را به کار گیرند تا خانواده سربندی را راضی کنند از قصاص ریحانه بگذرند. اولیای دم هم در جلسه حضور دارند. پسرها، دختر، همسر و برادر مرحوم سربندی. همسر مرتضی سربندی میگوید: «ما پشت شوهرم نماز میخواندیم. او مرد شریفی بود اما آبروی خانواده ما رفته است.» او در ادامه با صدای لرزان میگوید: «شما میتوانید از همسایههای ما بپرسید . اما به شوهر من تهمت زدهاند.» در خواست حاضران فایدهای ندارد. خانوادهی مقتول فقط از قصاص حرف میزنند. آنها در مقابل درخواست و خواهش حضار به آرامی درخواست خود را مینویسند، امضا میکنند و جلسه را ترک میکنند. هنورز ریحانه را نیاوردهاند، همه حضار در بهت و حیرت هستند. اما وقتی ریحانه وارد میشود، برادر مرتضی سربندی برمیگردد. او به ابهامات پرونده-ی ریحانه اشاره میکند. ابهاماتی که بعد از گذشت هفت سال همچنان باقی است. او رو به ریحانه میگوید: «اصلا این نمیتوانسته برادرم را بکشد، برادر من خیلی قوی بود و این دختر نحیف نمیتوانسته او را بکشد اما او رازی را از ما پنهان میکند و ما هم گذشت نمیکنیم و فقط به قصاص راضی میشویم.» حرفهای او باعث میشود که خانم حاجی، قاضی اجرای احکام توضیحاتی را دربارهی پرونده بدهد و سپس رضا کیانیان شروع به صحبت میکند او هم به ابهامات پرونده اشاره میکند و خطاب به ریحانه میگوید: « یک روز بالاخره همهی ما میمیریم. من، تو همه و همه اما چیزی که مهم است این است که با آرامش بمیریم. پس اگر چیزی را تا به حال پنهان کردی الان بگو.» ریحانه اما تنها گریه میکند و درمیان هقهقهایش میگوید: «من همهچیز را گفتهام.» شعله پاک روان یکبار دیگر رو به روی دخترش قرار میگیرد و میگوید: «ریحانه اگر چیزی را در این هفت سال پنهان کردهای بگو. الان دیگر وقت پنهان کاری نیست.» اما ریحانه بازهم میگوید: «من هیچچیز را پنهان نکردهام.» رخشان بنی اعتماد میگوید: «کشتن در ازای کشتن تسری خشونت است.» بهاره رهنما هم از برادر مقتول خواهش میکند که از قصاص صرف نظر کند. او میگوید: «آینده کسی که در صحنه اعدام حضور پیدا میکند و چهارپایه را میکشد هم خراب میشود.» او در ادامه میگوید: «ما متوجه هستیم که شما هم آسیب دیده هستید. شما هم حق دارید اصلا هم رضایت ندهید از زندان بیرون بیاید اما تو رو خدا حق حیات را از او نگیرید.» بهزاد فراهانی هم خواهش میکند که خانوادهی مقتول به خاطر جوانی ریحانه گذشت کنند. برادر مقتول دیگر حرفی نمیزند اما ریحانه هنوز اشک میریزد . او خطاب به برادر مرتضی میگوید: «من از مرگ نمیترسم اما تو رو به خدا به خاطر مادرم از من گذشت کنید. نگذارید مادرم رنج بکشد. من اشتباه کردم.» صدای هق هق ریحانه که در فضا میپیچید بیشتر حضار گریه میکنند. مادر ریحانه هم اشک میریزد او دو روز پیش از پای تلفن وصیت نامهای را که ریحانه برایش خوانده، نوشته است و حالا احتمالا دارد به حرفهای ریحانه فکر میکند. جلسه صلح و سازش به پایان میرسد. عبدالصمد خرمشاهی وکیل ریحانه جباری در فیس بوکش از این جلسه با عنوان رویش امید یاد کرده است . او نوشته است: «گفتگوهای آخر جلسه امیدوار کننده بود......لبخند ها به چهره ها باز گشت این بار با بارقه ای از امید. ازهمه این عزیزان تشکر میکنم ودستشان رامی بوسم که اینچنین برای نجات جان دختر محکومی همدلی و همکاری کردند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر