یک ماه پس از آتشسوزی در آپارتمان محل سکونتش، صبح روز پنجشنبه ششم ماه مارس «سامر اخشابی»، دانشآموخته دانشگاه تهران و دانشجوی دکترای علوم کامپیوتر در دانشگاه «جورجیاتک» به خاطر زخمهای ناشی از آن حادثه، در بیمارستان «گریدی» آتلانتا درگذشت. او به هنگام مرگ، 26 سال داشت و سال آخر دوره دکترا بود.
مرگ او با واکنشهای مختلف و گاه متضادی از سوی جامعه ایرانیان و رسانههای ایرانی همراه بوده است.
داستان زندگی سامر شبیه داستان سایر دانشجویانی است که سر از دانشگاههای امریکای شمالی و اروپا در میآورند؛ دانشجویی ممتاز با آیندهای درخشان از خانوادهای متوسط و خیلی مشتاق برای ادامه تحصیل.
سامر که در خانوادهای فرهنگی در شهر تنکابن بزرگ شده بود، در سال 1388 از دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته مهندسی کامپیوتر با کسب عنوان «دانشجوی برتر»، فارغ التحصیل شد. در پاییز همان سال، برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به دانشگاه جورجیاتکِ شهر آتلانتا در ایالت جورجیای امریکا رفت تا زیر نظر و راهنمایی دکتر «کنستانتین دورولیس» به تحقیق بپردازد.
دکتر دورولیس او را یک دانشجوی ممتاز و پژوهشگری جوان با آیندهای درخشان توصیف میکند و میگوید: «در همان سال اول، سامر یک مطالعه پیشرو را در زمینه تکامل ساختار شبکه جهانی اینترنت به پایان برد که تا کنون بیش از 200 بار به آن ارجاع شده است.»
سامر مشتاقانه در زمینههای مشترک علوم به تحقیق میپرداخت و به ویژه به پژوهش در پروژههای مشترک بیولوژی و کامپیوتر علاقه نشان میداد.
دکتر دورولیس میگوید:«اطمینان دارم که میراث علمی سامر ادامه خواهد داشت.» بسیاری از استادان دانشگاه در این مورد با او هم نظرند. بخشی از پژوهش او آبان ماه سال 90 در شماره 3263 روزنامه «جام جم» منتشر شده بود.
استادان سامر از مرگ او بسیار متاسف هستند. «لانس فورتنو»، رییس دانشکده در پیام تسلیت خود میگوید: «سامر یک دانشجوی فوقالعاده بود. این یک ضایعه بزرگ است که همه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. سامر نماد بهترین ویژگیهای "جورجیاتک" بود و نتیجه پژوهشهای او در بهترین ژورنالهای علمی منتشر شدهاند.»
رییس کالج علوم کامپیوتری دانشگاه «زوی گلیل» در بیانیهای اعلام کرد: «نتیجه معاینههای اولیه سامر خیلی بد بود با این حال، او با شجاعت برای بیش از یک ماه با مرگ مبارزه کرد. اعضای هیات علمی و دانشجویان مرتب به عیادت او میرفتند. او دانشجویی فوقالعاده با آیندهای نوید بخش بود که فقدانش همه ما را متاثر میکند.»
مراسم بزرگداشت سامر در دانشگاه با حضور عده زیادی از استادان و همکلاسیهای او برگزار شد؛ حضوری که نشان از محبت و احترامی داشت که این جوان ایرانی در اقامت کوتاهش در جورجیاتک جلب کرده بود.
یکی از استادانش در سخنانی گفت: «به خاطر سامر، جمع ما شادتر و پرتحرکتر بود. او ما را به دنبال خودش میکشاند؛ گاهی به یک پروژه پرچالش و گاهی به کوهنوردی. به خاطر او، گروه ما بهتر بود.»
پدر و مادر سامر که هر دو معلم دوره راهنمایی در شهر تنکابن هستند، در این مراسم حاضر بودند. به گفته «علی»، از شرکتکنندگان در مراسم، یکی از ماندگارترین صحنههای این مراسم محزون، تلاش همکلاسیهای غیرایرانی سامر برای تسلیت گفتن به پدر و مادر او بوده است.
کمتر کسی که سامر را میشناسد، تردید دارد که درگذشت او یک ضایعه بزرگ، نه تنها برای خانوادهاش بلکه برای جامعه علمی است. با این حال، حادثه مرگ او خالی از حاشیه نیست.
سامر به دنبال یک آتش سوزی در اتاق خوابش در روز چهارم فوریه(بهمن ماه)، دچار سوختگیهای درجه سه در تمام بدنش شد. در گزارشی که از حادثه منتشر شد، به وجود مواد محترقه و آتشزا در اتاق او اشاره شده بود.
شبکه محلی «فاکس نیوز» در آتلانتا این احتمال را مطرح کرد که طرحی تروریستی در کار بوده است. از سوی دیگر، برخی از وبسایتهای فارسی زبان در داخل و خارج ایران خبر از حمله به یک دانشجوی ایرانی با کوکتل مولوتف در شهر آتلانتا دادند.
در حالی که سامر در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ بود و پدر و مادرش در یکی از کشورهای همسایه به دنبال دریافت ویزا بودند تا به دیدارش بیایند، تعدادی از وبسایتهای فارسی زبان خبر حمله به او را تیتر گزارشهای تحلیلی خود کردند.
«شبکه سفیر ایران» حتی احتمال ترور او را به دست شرکتهای رقیب مطرح کرد و نوشت که او در آستانه متحول کردن ساختار شبکه جهانی اینترنت بوده است. از سوی دیگر، سایتهای مخالف جمهوری اسلامی با انتشار عکسهایی از سامر، نظام حاکم بر ایران را مسوول این حادثه معرفی کردند.
براساس گفتههای همخانه سامر، او و دوستانش چند روز قبل از حادثه، بنزین موتور یکی از دوستان خود را در حیاط خانه سامر خالی میکنند تا بتوانند موتورسیکلت را با کشتی به کشور زادگاه مالک موتور ارسال کنند. اما از آنجایی که ظرف نگهداری بنزین وجود نداشته است، سوخت موتور را در بطریهای نوشابه میریزند. یکی از این بطریها در نداشته، به همین دلیل سر آن را با پارچه میپوشانند. سامر ساعت 4 بعدازظهر روز حادثه به حیاط خانه میرود و یکی از ظرفهای بنزین را برداشته و با خود به اتاقش میبرد. پس از چند دقیقه، آتش و بعد هم دود مشاهده میشود.
همخانه سامر میگوید تلاش کرده است وارد اتاق بشود اما در قفل بوده و در حین تلاش برای باز کردن در و تماس با پلیس، زمان از دست میرود. وقتی اهالی خانه وارد اتاق میشوند، کار از کار گذشته بود. سامر با 99 درصد سوختگی درجه سوم به بیمارستان منتقل میشود.
ماجرا شاید خودسوزی یا خودکشی به نظر بیاید اما یکی از دوستان سامر میگوید دلیلی برای خودکشی وجود نداشت. سامر قرار بود دو ماه دیگر از پروژه دکترای خود دفاع کند.
همه دوستان سامر و استادانش میگویند او از دانشجوهای موفق و فعال بوده که روابط بسیار خوبی با دوستان امریکایی خود داشته است.
در دوران بستری در بیمارستان، دوستان ایرانی و امریکایی وی مدام به عیادتش میرفتند. همه کسانی که «ایرانوایر» با آنها تماس گرفت، سامر را یک انسان مهربان، دوست داشتنی و اجتماعی میشناختند که اهل سیاست نبوده است.
در روز مرگ او اعلام شد که هیچ مدرکی دال بر فعالیت مشکوک یا نیت به فعالیت مشکوک وجود ندارد. رییس پلیس جورجیاتک و اداره آگاهی ایالت جورجیا به همراه «اف بی آی» با تاکید اعلام کردند که سامر قربانی یک رویداد تاسفبار شده است.
تلاش «ایران وایر» برای کسب اطلاعات بیشتر هنوز به نتیجه نرسیده است. افسر پرونده سامر، «الین کولیگوسکی» که معاون اجرایی رییس پلیس دانشگاه جورجیاتک است در پاسخ به پرسشهای ما، ابراز تاسف کرد و خواست تا با مسوول روابط عمومی دانشگاه تماس بگیریم.
مسوول روابط عمومی دانشگاه در پاسخ، بیانیه پلیس را تکرار کرد که هیچ نیت جنایی در این حادثه وجود نداشته است. پلیس بعد از ساعتها بازجویی از هم خانهایهای سامر، آنها را از هرگونه اتهامی مبرا میداند و به کسی در این زمینه مشکوک نیست.
داستان آنها با وجود عجیب بودنش، از نظر پلیس واقعی است؛ سامر قربانی سهلانگاری در نگهداری سوخت در خانه شده است.
حادثهای که برای سامر روی داد و مرگ زود هنگام او سبب همدلی بیشتر در میان ایرانیان شهر آتلانتا و دانشجویان ایرانی مقیم این شهر شده است. در پی این حادثه، همه آنها گرد هم آمدند تا به سفر پدر و مادر سامر به ایالات متحده کمک کنند.
در نتیجه این تلاشها، والدین سامر یک هفته پیش از مرگ او به آتلانتا رسیدند، در کنار فرزندشان بودند و در مراسم بزرگداشت او شرکت کردند.
دانشگاه جورجیاتک از دانشجویان و دوستان سامر دعوت کرده است تا درباره این فقدان و آثار آن با مشاوران دانشگاه تماس بگیرند.
انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه، دو هفته پیش از مرگ سامر از یک روانشناس ایرانی دعوت کرد تا با دانشجویان ایرانی درباره چالشهای زندگی در غربت صحبت کند. یکی از دوستان سامر میگوید: «یاد او همیشه با ما است ولی خداحافظی با او آسان نیست.»
با توجه به هزینههای سنگین انتقال کالبد سامر به شهر زادگاهش، دوستان سامر یک حساب برای جمعآوری کمکهای مردمی برای تهیه مبلغ مورد نیاز افتتاح کردهاند؛ کاری که با استقبال عمومی روبهرو شد. چهار روز بعد از فوت سامر، هزینه لازم برای انتقال جسد او به ایران فراهم شده بود.
بنا به اعلام دانشجویان، برای گردآوری کمکها در فیسبوک، تعداد زیادی از دانشجویان مشارکت داشتهاند ولی استادان دانشگاه و اعضای جامعه ایرانیان آتلانتا بخش عمده این هزینه را اهدا کردهاند. آنها میگویند: «ما واقعا انتظار نداشتیم این مبلغ به این سرعت فراهم شود.» آخرین آرزوی سامر بنا به گفته دوستانش این بود: «میخواهم به خانه بروم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر