مالزی این کشور سرسبز و توریست محور در جنوب شرق آسیا حالا صدرنشین اخبار رسانه های جهان شده است. با پرواز اسرار آمیز ام اچ 360 خطوط هواپیمایی مالژین ایرلاین که پس از حدود 60 ساعت جستجوی بی حاصل گویی قطره ای شده فرو رفته در اقیانوس، اما دراین میان پای ایرانی ها نیز به ماجرا گشوده شد. با کشف پاسپورت های جعلی که در نهایت هویت مسافرانش فاش شد و مشخص شد آنها ایرانیانی بودند در راه اروپا. پس از کشف هویت این افراد بدون چالش یا دردسر زیادی برای جامعه ایرانیان ساکن مالزی موضوع ارتباط حمله تروریستی با ناپدید شدن هواپیما رنگ باخت و پلیس مالزی اعلام کرد ایرانیان سوار شده بر پرواز مذکور تروریست نبوده اند.
حالا شایعات زیادی در خصوص این پرواز در شبکه های اجتماعی مالزیایی ها دست به دست می شود. از حضور یک جن گیر در فرودگاه و اعلام ربوده شدن هواپیما توسط اجنه تا دست داشتن دولت مالزی در ناپدید شدن پرواز مذکور. ماجرای دست داشتن دولت مالزی در ربوده شدن پرواز مذکور از این قرار است که درست در همین ایام انور ابراهیم رهبر اپوزیسیون مالزی که به نتیجه انتخابات اخیر مالزی معترض بود، به 5 سال زندان به جرم لواط محکوم شد و برخی از معترضین را بر آن داشته تا تئوری ناپدید شدن هواپیما توسط دولت را مطرح کنند. تئوری که در آن می گویند :« حادثه مذکور به علت قدرت گرفتن اپوزیسیون و جلوگیری از حرکت های اعتراضی بوده است.»
اما مسئله دیگری که این میان مطرح می شود این است که چرا به محض کشف هویت ایرانیان سوار بر پرواز ام اچ 360 تئوری حمله تروریستی دیگر شنیده نمی شود؟
پاسخ به این سوال را مهدی زواره ای مسئول انجمن پناهجویان ایرانی مالزی می دهد:« بزرگترین گروه خریداران پاسپورت های دزدی ایرانیان هستند پاسپورت هایی که با رقم 2000 دلار هم یافت می شود. پاسپورت های قبرس و ایتالیا ارزان قیمت ترین و پاسپورت های مثل استرالیا و هلند گران ترین نوع پاسپورت ها هستند. همه این پاسپورت ها برای رسیدن به اروپا یا استرالیا و درخواست پناهندگی خریداری می شود.»
درست یک سال پیش در جمع ایرانیان مالزی همه جا سخن از سفر بیش از ده زن ایرانی از مالزی به اسکاندیناوی مطرح شد. سفری با پاسپورت های هلندی و همین سندی بود برای تبلیغ گسترده و گوش به گوش، سفری مطمئن به اسکاندیناوی با پاسپورت های 7000 دلاری.
برای یافتن قاچاقچی ها در مالزی باید سراغ رستوران های ایرانی یا برخی از تورلیدرهای قدیمی بروید تا افرادی را به شما معرفی کنند که تقریبا همه ایرانی های قدیمی مالزی آن ها را می شناسند. افرادی چون مجید، مسعود، هادی و ... به شما معرفی خواهند شد. پاسپورت دزدی، در مالزی امری طبیعی است و تعداد توریست هایی که پاسپورت های خود را در مالزی از دست داده اند هم بسیار، گزارش سرقت پاسپورت در پلیس مالزی هم هر روز رخ می دهد و هرگز هم نباید منتظر باشید تا آنها اموال مسروقه شما را سرقت کنند این مسئله را در سفر توریست ها به این کشور بارها و بارها تورلیدرها بازگو می کنند.
اما ناتوانی پلیس مالزی در کشف اموال مسروقه و تعداد زیاد پاسپورت های دزدی در این کشور که نزد سارقان و قاچاقچی های انسان دست به دست می شود تنها دلیل انتخاب مالزی برای مهاجرت های غیر قانونی نیست.
اگر فقط چند ماه در این کشور زندگی کرده باشید می دانید که فروش مهر ورود و خروج به مالزی یکی از راهکارهای پیش روی شما برای تمدید کردن ویزاست هر چند این راهکار تا زمانی که ویزای مالزی برای ایرانیان سه ماهه بود ارزشمند محسوب می شد اما با 14 روزه شدن ویزای ایرانیان رونق کسب و کار مهر فروشان هم از سکه افتاده است اما همچنان این راهکار راه حل مناسبی برای قاچاقچیان انسان است زواره ای در این باره می گوید:« روال به این صورت است که پاسپورت کشور دوم باید مهر ورود یک کشور را خورده باشد و بعد خروج کنند ولی چون در مالزی مهر ورود و خروج فروخته می شود به راحتی می شود یک پاسپورت را به اصطلاح زنده کرد.»
پس از اخبار ناگوار از غرق شدن کشتی های حامل پناهجویان غیرقانونی در راه استرالیا و سخت گیری زیاد پلیس اندونزی، حالا بازار قاچاقچی ها به سمت اروپا داغ تر شده است. بازار داغی که دو جوان ایرانی را حالا با سرنوشتی نامعلوم مواجه کرده است اما این راه به کجا ختم می شود؟
رویا یکی از همان زنانی است که ریسک پاسپورت تقلبی را به جان خریده برای رسیدن به اروپا او هنوز بعد از گذشت یک سال بلاتکلیف در یکی از کمپ های پناهندگی اروپای مرکزی است و به این سوال پاسخ می دهد:« خب اولش فکر می کنی که فقط مهمه که برسی، یعنی تصوری که برای تو ساختن همین است که برسی همه چیز تمام می شود اما هیچ چیز تمام نمی شود همه چیز تازه آغاز می شود آغازی سخت و طاقت فرسا حالا دیگر ایرانی ها در اولویت پذیرش هیچ کشوری نیستند چون به ما می گویند که در ایران اوضاع تغییر کرده است.»
رویا درباره راه سفر به اروپای مرکزی نیز می گوید:« راه دشواری بود یعنی تمام مدت استرس و فشار عصبی بود البته پلیس مالزی هیچی متوجه نشد اما دست های من می لرزید همه تنم می لرزید، وقتی از گیت رد شدم تازه نوبت فکر کردن به مقصد بود به اینکه پلیس کشور مبدا قراره با من چه برخوردی داشته باشه ما از کوالالامپور به سنگاپور رفتیم و فقط پرواز را عوض کردیم و مستقیم از سنگاپور به آمستردام وارد شدیم. البته پیش از خروج از گیت پاسپورت ها را پاره کردیم و در توالت هواپیما معدوم کردیم و در همان فرودگاه خود را به پلیس معرفی کردیم.»
رویا و یکی دیگر از دوستانش دو زنی هستند که حالا در دو شهر کوچک در هلند در کمپ پناهندگی و دور از هم زندگی می کنند و در اولین دور بررسی حق پناهندگی هر دو جواب رد دریافت کرده اند و منتظر بررسی مجدد درخواست خود هستند.
اما روزبه ایرانی دیگری است که قصد داشت به زودی با خرید یکی از همین پاسپورت ها مالزی را ترک کند او می داند که حالا دیگر بی شک دیتابیس فرودگاه مالزی به روز شده است:« واقعا وحشتناکه الان که فکر می کنم می بینم اگر پول من جور شده بود من هم رفته بودم الان دو راه به من پیشنهاد شد ویزای تقلبی یا خرید پاسپورت که من ترجیح دادم پاسپورت بخرم چون بهم گفتن تقلبی نیست و تا الان هیچ کس لو نرفته گرونتر از ویزا بود ولی ارزشش را داشت البته تا قبل از این حادثه.»
درباره دلیل تن دادن به ریسک سفر غیرقانونی می گوید:« 4 سال است که مالزی هستم به هر دری زدم که از مالزی برم یه کشور دیگه اصلا به همین دلیل آمده بودم یک بار هم خواستم برم استرالیا اما پلیس اندونزی ما را بازداشت کرد و شانس آوردم که مستقیم به ایران دیپورت نشدم که دیگه حتی برای برگشت به مالزی هم به مشکل بخورم.»
روزبه نمی خواهد به ایران بازگردد هر چند در مدت 4 سال چند بار به ایران سفر کرده و آخرین سفرش به ایران هم پس از انتخابات ریاست جمهوری بوده است :« من هر بار که میرم ایران تصمیم می گیرم بمانم اما شما ببین هیچی درست نشده فقط همه ساکت شدن. هیچ چی تغییر نکرده هیچ امیدی نیست. امیدی که ازش حرف می زنن پوشالی است. برای رفتن از مالزی هم یا باید پول کلان داشته باشی که خب با پول کلان هیچ کجا بهتر از ایران نیست. یا مثلا بورسیه از یک دانشگاه الان چند نفر را به شما معرفی کنم که با نمره های عالی و پذیرش تحصیلی حتی از سفارت های اروپایی جواب رد گرفتند؟ آقا جان در همه سفارت های دنیا به روی ما بسته است در که بسته باشه از دیوار باید بری بالا دیگه مگه راهی هم هست؟ بخصوص که وقتی نگاه می کنی می بینی پشتت یه دیواره و بن بست.»
ماجرای ایرانیانی که می خواهند به اروپا، آمریکا یا استرالیا برسند به همین جا ختم نمی شود. بسیاری از قاچاقچی های انسان با وعده رسیدن به سرزمین موعود و آسان بودن راه پیش رو مبالغ هنگفتی را از آنها طلب می کنند.
سناریو سازی های این افراد برای ساختن دلایل پناهندگی یا به اصطلاح کیس پناهندگی اغلب با شکست مواجه می شود و در بسیاری موارد هم پس از دریافت پول مورد نظر مسافران را بدون داشتن اطلاعات و آگاهی کامل رها می کنند برای نمونه بد نیست در فضای مجازی چرخی بزنیم تا با سایت ها و وبلاگ هایی که در زمینه ساختن کیس و حتی رساندن آسان مهاجران به مقصد تبلیغ می کنند بیابیم.
پروانه یکی از ایرانیان رها شده در اسکاندیناوی است که پس از دو بار جواب رد گرفتن از کشور مقصد نامه ترک خاک خود را دریافت کرده است و موظف شده تا پیش از فرا رسیدن تابستان 2014 خاک کشور را ترک کند او در این باره می گوید:« دیگر ایرانی ها در اولویت هیچ کشوری برای تایید پناهندگی نیستند. کیس های ساختگی هم جواب نمی دهد چون ماموری که با شما مصاحبه می کند مو را از ماست بیرون می کشد و بلاخره یک جایی مچ شما باز می شود وقتی به تقلبی بودن مدارک شما پی ببرند دیگر کارتان ساخته است حتی بار دوم من حقیقت را گفتم. توضیح دادم که نمی خواهم به کشورم بازگردم چون یک زن مطلقه هستم و شرایط اجتماعی و اقتصادی من اجازه زندگی در ایران را به من نمی دهد اما شرایط بد اقتصادی یا حتی فشارهای رایج اجتماعی برای آنها دلیلی برای پذیرش شما نیست. چون معتقدند که میلیون ها ایرانی زیر بار فشارهای رایج هستند و شما شخصا باید تهدید شده باشید کیس های ساختگی هم جواب نمی دهد مطمئن باشید جواب نمی دهد.»
شاید برخی با رسیدن به مقصد نهایی به مقصود نهایی هم رسیده باشند و برخی دیگر از مقصود بازمانده باشند، اما حالا برای محمد رضا و پوریای جوان دو مسافر هواپیمای اسرارآمیز رسیدن به مقصد نهایی هم رویایی است که پس از گذشت بیش از دو روز هنوز دست نیافتنی است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر