رویکرد صداوسیما به ورزش زنان، دو پهلو و متناقضنما است؛ عزیزش میدارد و حضورش در میادین بینالمللی را «مایه مباهات و سرافرازی بانوی مسلمان» میداند اما نه خودش را نشان میدهد و نه کیفیت حضورش را.
لقب تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتهای 2011 آسیا، «شاهزادههای پارسی» بود؛ عنوانی که به فارسی و انگلیسی، با حروف درشت روی اتوبوس تیم ملی درج شد و گزارشگران نیز بارها به زبان آوردند.
شاهزادهها هم دیده شدند و هم ستایش. اما رویکرد صداوسیما به ورزش زنان، شاهدختی است در حرف و فرو پوشیدگی در عمل.
جدا از صداوسیما، ورزش زنان، «شاهدخت احتجاب» دولتهای جمهوری اسلامی هم بوده است. پرچم کاروان ایران در مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک را به یگانه بانوی اعزامی سپردند اما هنگام تخصیص پاداشها، زنان ملیپوش در قیاس با مردان حتی «یک دوم» سهم تبعیضآمیز که در برخی احکام شرعی و قضایی آمده را هم دریافت نکردند.
«پروانه حسینی»، پژوهشگر انسانشناسی و مطالعات خاورمیانه به «ایرانوایر» میگوید: «بعد از پایان جنگ که توجه به ورزش زنان شروع شد، هدف این بود که زن نماد کشور اسلامی در جهان شود؛ فعال، قوی و البته باحجاب. از این رو، توجه به ورزش زنان بیشتر جنبه نمایشی داشت.»
برکناری متولی ورزش زنان
اما در دولت جدید، مهمترین تصمیم «محمود گودرزی»، وزیر ورزش کشور در نخستین ماه ورود به وزارتخانه، برکناری «مرضیه اکبرآبادی»، متولی ورزش زنان بوده است؛ تصمیمی که با توجه به گستردگی مخالفان اکبرآبادی، شاید تا آخرین روز مسوولیت وی در جایگاه بالاترین مقام پست این وزارتخانه، همچنان به عنوان مهمترین باقی بماند.
بیپولی، همان قدر به ورزش زنان صدمه زده که پوشش اجباری، ممنوعیتها و محدودیتهای مشابه. بسیاری از تیمهای ملی با مشکل نبود یا کمبود خوابگاه روبهرو هستند. امسال ملیپوشان چند رشته، در کانتینر یا نمازخانه خوابیدند. تصاویری هم از خوابگاههای نامناسب آنها در خبرگزاریهای مختلف مانند ایسنا منتشر شد.
تیراندازها مشکل کمبود فشنگ و سلاح دارند. «مريم دباغ»، نايب رييس قايقرانی هم با اشاره به پايين بودن کيفيت قايقها و پاروها در نشست مشترک با وزیر ورزش گفته است که به خاطر نبود منابع مالی، نتوانستهاند امکانات لازم را برای ورزشکاران تهیه کنند.
پاسخ وزير ورزش چیست: «چارهای جز خودکفايی نداريم. اعتبار دولت برای ورزش کافی نيست. بانوان بايد آستين بالا بزنند و به دنبال منابع باشند.»
گودرزی در ملاقات با مسوولان ورزش بانوان، در حالی از ضرورت درآمدزايی ورزش زنان گفت که بدون پخش تلويزيونی، جذب حاميان مالی و کسب درآمد امکانپذير نیست. صداوسيما حتی در پوشش خبری مسابقههای زنان هم استفاده از عکس را به پخش چند ثانيه ويدیو از آن رويداد، ترجيح میدهد.
حتی وقتی از گودرزی خواسته شد تا خود وی به عنوان نماینده عالی رتبه دولت برای پخش ورزش بانوان با صداوسيما رايزنی کند، گفت: «رسانهها اهداف خاصی را دنبال میکنند و ما نمیتوانيم تکليفی برای آنها مشخص کنيم. آنها سياستهايی در جهت اهداف خود دارند که خودشان میدانند و توصيه راهگشا نيست.»
در چنین فضایی، درآمدزایی برای شاهدخت احتجاب مقدور نیست. یافتن حامی مالی هم بیاندازه دشوار است؛ اگرحتی نمونههایی مانند بسکتبال بانوان هم پیش نیاید!
آبان سال 1391، «زهره صابری» سرمربی بسکتبال بانوان که برای جذب اسپانسر تقلا میکرد، با پیشنهاد عجیبی روبهرو شد: «شرکتهایی که برای حمایت مالی از تیم با آنها صحبت کردم، میگویند خانم، شما با ما کمی مهربانتر و لطیفتر باش و چهارتا میهمانی با ما بیا! مربیان دیگر نیز فقط چون از عنوان کردن این موضوع شرم دارند، چیزی نگفتهاند.»
صابری به «ایرانوایر» گفت: «ما میخواهیم با ورزش، جوانان را از فساد دور نگه داریم اما برای این که اسپانسر داشته باشیم، خودمان با دامهای فساد روبهرو میشویم!»
اضافه کرد:«یک شرکت که برای حمایت از تیم قول مساعد داده بود، با من تماس گرفته و میگوید آخر هفته کجایید؟ با چند بازیکن تیمت بیا و در ازای این کار، 200 میلیون تومان به تیمت کمک میکنم!»
«تونیا ولی اوغلی»، عضو تیم ملی شنای ایران در بازیهای آسیایی 1974 تهران است. آیا اوهیچ شباهتی بین موانع و مشکلات کنونی ورزش زنان ایران با آن دورهمیبیند؟
تونیا به «ایران وایر» میگوید:«کمبود امکانات، یعنی کمبود استخر و مربی در تهران و نبودن هیچ استخر سرپوشیدهای در سایر شهرها. اولین استخر سرپوشیده در اصفهان، بعد از بازیهای آسیایی تهران ساخته شده و خوزستان با این همه رکوردار ملی، استخر سرپوشیده نداشت. تهران چند استخر داشت اما خانوادههای زیادی نبودند که دختران خود را برای تمرینهای جدی به امجدیه بفرستند.»
مرزهای جنسیتی
از تونیا میپرسم به گمان او، چه زمانی شناگران زن ایرانی هم در مسابقههای بینالمللی حاضر خواهند شد؟
میگوید: « از این سوال خندهام گرفت. پاسخ مستقیم آن، رفتن رژیم جمهوری اسلامی است. حتی اگر دختران ما با پوشاک کامل هم اجازه شنا داشته باشند، برای حکومت، لخت بودن نفرات بقیه تیمها هم مهم است. از نظر رکوردی هم خیلی با بقیه دنیا فاصله داریم. دو سال پیش در 22 بهمن ماه، رکورد گروه سنی 14 سالهها از حد نصاب من که سال 1353 در 12 سالگی ثبت کردم، ضعیفتر بود! آن هم در حالی که در رشته قورباغه، استیل و قوانین خیلی تغییر کردهاند و رکوردها باید به سرعت بهبود پیدا کنند.»
مشابه همین سوال را از «الهام حیدری»، نخستین داور زن در تاریخ کشتی ایران پرسیدم: تصور میکنید چه زمانی کشتیگیران زن ایرانی اجازه فعالیت خواهند داشت؟
گفت:«یکی از برجستهترین مشکلات، مرزهای جنسیتی است. یعنی تحمیل یک سری کدهای جنسیتی غالب به عنوان رفتار برتر جنسیتی. این امر مانع از ورود زنان به ورزشهایی شده که همیشه در قلمرو مردان بوده است. چیزی که این مشکل را در ایران شدیدتر میکند، عجین شدن این رفتارهای جنسیتی با مذهب است. حجاب و تشدید حساسیتها نیز فقط ما را از افتخارات جهانی دور میکند.»
الهام که عضو کمیته تحقیق فدراسیون کشتی ایران در دوران ریاست «محمدرضا طالقانی» بوده و در دانشگاه «آلبرتا» تاریخ خوانده، درباره چشمانداز پیشروی ورزش زنان میگوید:«تا زمانی که دختران ملیپوش را در قالب ورزشکار حرفهای جدی نگیریم، وضع همین است. آنها هماکنون به عنوان جنسیتی که "چون مرد نیست پس ورزشکار بودنش هم مهم نیست"، ارزیابی میشوند.»
برای دولت، چه تغییرانی در حوزه ورزش زنان میسر است؟ «پروانه حسینی» میگوید:« اگرهدف از ورزش زنان، سلامتی، برابری و مشارکت اجتماعی آنها در جامعه تعریف شود، مسیر درستتری را پیش میگیرد. دولت میتواند در این مسیر، سه هدف را دنبال کند: گسترش ورزش زنان در سنین و قشرهای مختلف به ویژه در شهرستانها؛ شناسایی، هدایت و حفظ استعدادها در ورزش حرفهای که برای این منظور، قهرمانان زن باید به اندازه قهرمانان مرد، تشویق و حمایت شوند؛ و افزایش سهم زنان در مدیریت ورزش.
چه اندازه میتوان امیدوار بود که دولت این خواستهها را برآورده کند؟ «مینا علیزاده»، عضو پیشین تیم ملی قایقرانی ایران است. او همراه با این تیم برای شرکت در مسابقههای جهانی ۲۰۰۹ به جمهوری چک سفر کرد اما دیگر به ایران بازنگشت. موفقیتهای وی در مسابقههای داخلی آلمان، در رشتههای «کانو کانادایی» و «دراگون» ادامه داد و حالا کلاس عالی مربیگری بدنسازی و دوره تخصصی سه ساله مشاوره ورزشی را در فرانکفورت طی میکند.
مینا میگوید: «امکانات و مشوقهای ورزشکاران زن در ایران حتی در سطوح ملی، متناسب با محدودیتهایمان است! یعنی هرچه دایره محدودیتها تنگتر شود، به همان نسبت امکان دیده شدن در رسانهها، برخورداری از امکانات بهتر یا تجلیل بعد از موفقیتها نیز کمرنگتر میشود. زنان ملیپوش هم اگر موفقیتی کسب کردهاند، با همین وضعیت آشفته و سرشار از تبعیض بوده است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر