عشقش سینما بود، مرگش سناریو شد
یک ماه پس از آن که «مهتاب ساوجی» در شهر میلان ایتالیا به دست همخانه هندی خود کشته شد، هنوز مادر این دختر ایرانی از جزییات مرگ او به طور کامل خبر ندارد.
با منزل آنها که تماس میگیرم، میان صحبت من و خانم ساوجی، خواهر کوچک مهتاب گوشی تلفن را میگیرد و از من میخواهد به جای مادرش، با او صحبت کنم. نگران مادرش است و میترسد در میان این گفتوگو، آنچه را که نمیداند بشنود. اطمینان میدهم که در جریان شرایط مادرش هستم.
مادر مهتاب میگوید یکشنبه ۲۶ دی ماه برای آخرین بار با دخترش حرف زده است: «نزدیک ظهر بود. تولد پدرش بود. گفتم میخواهم شب زنگ بزنم با بابا صحبت کنی. گفت امشب نمیرسم، یک کار شخصی دارم که باید انجام بدهم. چندین بار سؤال کردم چه کاری تا گفت که دارد اسبابهایش را جمع میکند تا از این خانه برود. دلیلش را که پرسیدم، گفت دختر همخانهاش دوست پسرش را به خانه میآورد و او راحت نیست. گفت نگران نباش، تا یکی دو روز دیگر جابهجا میشوم و خودم زنگ میزنم و تمام. دیگر با مهتاب حرف نزدم.»
به گفته پزشکی قانونی، مهتاب فردای آن روز، دوشنبه ساعت یک و نیم بعدازظهر در خانهای که قصد عوض کردن آن را داشت، از پشت غافلگیر و با ساعد به طوری که هیچ اثر انگشتی باقی نماند، خفه شده بود.
«گاگان دیپ کائور»، هماتاقی مهتاب به اتهام قتل و اختفای جسد و «راجشوار سینگ»، دوست پسر او به اتهام کمک در اختفای جسد، در بازداشت هستند. آنها اعتراف کردهاند که جسد را در یک چمدان، از میلان به ونیز بردهاند و در آب انداختهاند. نخستین سرنخهای پلیس هم با بازبینی فیلم دوربینهای ایستگاه قطار از این دو جوان هندی که در حال حمل چمدان بزرگی بودند، به دست آمده است.
پلیس ونیز گفته است با توجه به جهت جریان آب کانالی که جسد مهتاب در آن رها شده، تنها اقبال سبب شده تا جسد پیش از ورود به آبهای آزاد، در میان دو قایق در کانال بماند.
به اعتقاد پلیس، در آن صورت احتمالا هیچگاه جسد پیدا نمیشد. پیدا نشدن جسد مهتاب و بلیط برگشتی که زوج هندی تهیه کرده بودند، ممکن بود حل معمای ناپدید شدن مهتاب را با مشکل جدی روبهرو کند.
خانم ساوجی میگوید در این مدت که دخترش به خانه جدید رفته بود، هیچگاه شکایتی از هماتاقی خود نداشت: «وقتی به خانه جدید رفت، گفت که همخانهاش دختری هندی است که در هتل کار میکند؛ صبح میرود، شب میآید و کاری به کار هم ندارند. شب آخری که با مهتاب صحبت میکردم، اولین باری بود که به من گفت مشکل دارد.»
هیچ یک از دوستان مهتاب پیش از این اتفاق، هماتاقی مهتاب را ندیده بودند و اطلاعی از ویژگیهای اخلاقی او نداشتند. تنها یکی از دوستان مهتاب یک بار از او شنیده بوده این زوج هندی خیلی وقتها با هم دعوا میکنند و حتی چند بار کار به زد و خورد و شیشه شکستن کشیده و مهتاب به سرعت خانه را ترک کرده بوده است.
مادر مهتاب در توضیح شخصیت دخترش میگوید: «مهتاب آدمی نبود که با کسی درگیر شود یا حتی اعتراض کند. اگر خصوصیات کسی با او جور نبود یا حتی در شرایطی که اذیت میشد، اعتراض نمیکرد؛ ترجیح میداد سریع محیط را ترک کند. این بار هم حتما برای همین آن قدر سریع میخواسته جابهجا شود.»
آرامش و درونگرایی برجستهترین ویژگی است که دوستان مهتاب نیز به آن اشاره میکنند. با هر کدام از آنها که صحبت میکنم، میگویند که هیچوقت نه به چیزی اعتراض میکرده نه از شرایطی گله. بیشتر وقت خود را با کتاب، فیلم یا نوشتن پر میکرده است. با این حال، یکی از دوستان مهتاب در ایران میگوید چند وقت پیش مهتاب در چت به او گفته بوده که هماتاقیاش کارهای «مشکوک» میکند که از گفتنش «خجالت» میکشد. مهتاب توضیح بیشتری در این باره نداده بود.
این نکته به تازگی مطرح و به عنوان کمکی برای پی بردن به انگیزه قتل نزد پلیس ثبت شده است. با این حال، دادستان ایتالیا معتقد است «مسلمانان» دایره وسیعی برای به کار بردن واژه «خجالت» دارند و این فهم موضوع را دشوار میکند.
جسد مهتاب هنوز از پزشکی قانونی ترخیص نشده است اما دادستانی اعلام کرده که هفته آینده جسد ترخیص میشود تا به تهران منتقل شود و هفته بعد از آن، دادگاهی علنی برای پرونده قتل مهتاب تشکیل خواهد شد.
خانم ساوجی که برای گرفتن ویزا اقدام کرده، اصرار دارد تا خودش در دادگاه حاضر شود: «من خودم باید در دادگاه باشم. هر طور شده خودم را میرسانم و امیدوارم مسوولان قضایی ایتالیا این دو نفر را به سزای کاری که کردند، برسانند. مهتاب فقط یک جوان نبود، سراسر شور بود و انرژی؛ مثل خیلی از بچههایی که الآن دور از خانواده درس میخوانند و با دنیایی از امید و استعداد به غربت رفتهاند.»
«مژگان اینانلو»، خاله مهتاب، اولین کسی است که از ناپدید شدن او خبردار شد و یک هفته بعد از این حادثه و اعلام پلیس مبنی بر پیدا کردن جسد، برای پیگیری کارهای خواهرزادهاش به ایتالیا رفت.
میگوید: «دیروز (۱۱ فوریه) دادستان به وکیل ما گفت که تقریبا همه چیز روشن شده است. همین طور گفته بودند که هفته آینده جسد را ترخیص میکنند که به تهران ببریم. احتمالا هفته بعد از آن، دادگاه تشکیل میشود. دادستان گفته آن قدر همه چیز روشن است که در همان جلسه دادگاه، حکم اعلام خواهد شد.»
خاله مهتاب توضیح میدهد که خواهرزاده جوانش روز دوشنبه، ساعت یک و نیم بعدازظهر کشته شده است: «تازه غذا خورده بوده؛ یعنی پزشکی قانونی گفته بود که هنوز سبزی و برنج توی راه گلویش بوده. از پشت او را غافلگیر و با ساعد خفهاش میکنند، طوری که هیچ اثر انگشت یا جای خشونتی باقی نمیماند. پزشکی قانونی گفته فرضیه خفگی با بالش اشتباه بوده چون نه اثری از ترکیدگی ریهها وجود دارد و نه تقلا کردن. من از پلیس پرسیدم که این خانم جثهاش اندازهای بوده که از پس مهتاب بر بیاید؟ او گفت این روشی حرفهای است که هیچ زوری نمیخواهد و در عرض ۱۱ ثانیه باعث خفگی میشود. »
او میگوید به گفته دادستان، دوستپسر گاگان احتمالا بعد از کشته شدن مهتاب، در اختفای جسد به او کمک کرده است: «دادستان معتقد است که قتل به دلیل حسادت، مسایل جنسی یا مالی نبوده. چیزی که وکیل و ما حدس میزنیم این است که گاگان درگیر مسایل مواد مخدر بوده و مهتاب از این موضوع مطلع شده بوده است.»
با وجود این که خانواده و دوستان مهتاب از روز دوشنبه ۲۴ فوریه متوجه غیبت عجیب او و خاموشی تلفن همراهش میشوند و سعی در مطلع کردن پلیس داشتهاند، اعلام مفقودی تا روز پنجشنبه در پلیس ثبت نشده بود.
پلیس ایتالیا به دوستان مهتاب که برای اعلام مفقودی مراجعه کرده بودند، گفته بود که تنها همخانه و یا خویشاوندان او میتوانند برای ثبت مفقودی اقدام کنند.
خاله مهتاب چندین بار با همخانه مهتاب، گاگان، صحبت کرده و از او خواهش میکند که به پلیس مراجعه کند اما او نمیپذیرد: «دست آخر با کمک و تهدید چند تا از دوستان ایتالیاییام، گاگان روز پنجشنبه، ساعت ۱۰ شب در مرکز پلیس اعلام مفقودی میکند. وقتی اسم مهتاب وارد لیست مفقودیها میشود، جسد دو روز بوده که پیدا شده بود و حتی با انگشتنگاری، هویتش را هم تشخیص داده بودند. گزارش پزشکی قانونی هم اعلام میکند که قتل ساعت یک و نیم ظهر اتفاق افتاده در صورتی که زوج هندی گفته بودند دیدهاند که مهتاب ساعت چهار بعدازظهر از خانه خارج شده. با وجود این تناقضگویی، گاگان آزاد بود تا دوشنبه هفته بعد (سوم فوریه). توی این مدت کسی را به خانه راه نداده بود. احتمالا در همین فاصله، پاسپورت مهتاب را از بین بردهاند. خبرهایی مثل اوردوز کردن، مرگ بر اثر خوردن مشروب زیاد و خیلی شایعههای دیگر را بین رسانهها پخش کردند. پلیس که گویا او را زیر نظر داشته، گفته در این مدت او به دنبال وکیل قتل میگشته است. طبق راهنمایی وکیل، خودش به اختفای جسد اعتراف میکند و به همین خاطر هم احتمالا تخفیف مجازات خواهد گرفت.»
تا این جا با در نظر گرفتن تخفیف، براساس قوانین ایتالیا، زوج هندی باید به اتهام اختفای جسد، محکوم به تحمل دستکم ۳۰ سال حبس شوند و اگر اتهام قتل گاگان نیز ثابت شود که به گفته دادستان برای همه مشخص است، به احتمال زیاد حکم حبس ابد در انتظار وی خواهد بود.
اینانلو میگوید در این روزها بیشترین چیزی که فکرش را به خود مشغول میکند، این است که چطور زندگی مهتاب درست مثل عشقش سینما، سناریو شد؛ «مهتاب عاشق هند بود، عاشق بارانهای موسمی آن. عاشق ونیز بود و عاشق صومعه و شمع روشن کردن. حالا مهتاب به دست همخانه هندی خود در شبی که باران تندی میبارد، در ونیز و درست مقابل صومعه «سانتا ماریا الیزابتو» به آب انداخته میشود؛ درست مثل فیلمهایی که دوست داشت.»
Mahtab Savoji April 24, 2013 شاید....شاید باید از همون بچگی این فیلمهای هندی رو از جلوی روم جمع میکردن. نباید میدیدمشون. نباید انقدر بهشون وابسته میشدم. انقدر این زنها عشوهها....نازها...اداهاشون...خواستنهاشون...نخواستنهاشن...غلظت احساسات و نگاهها و رویاهاشون....قصههاشون....مردهاشون....مردهای خوبشون....خوشگل و خوش رقص و بزن بهادر و عاشق پیشه و خانواده دوستشون جلو چشمام میرقصیدن و زندگی میکردن. ...خودم خوب میدونستم این که شاید نباید کردنم، رسما باد هواست. حرف یه ثانیه است یا فوق فوقش، حرف همون روز... باهاشون....با این زنها بزرگ شدم....با لجبازی و غرور ویجنتی مالای سنگام....با سکوت و شکوه جایا باچان شعله...با خودخواهی لرزان پروین بابی آمر،اکبر،آنتونی....با شیطنت و اعتماد به نفس کاجل گاهی خوشی گاهی غم...با زهر هجر اشواریارای دوداس...با دخترانگی معصوم پریتی ویرزارا...با زنانگی و ملاحت و قدرت مدهوری بیا برقصیم... از این زنها یاد گرفتم غمزه و عشوه و کرشمه رو...غلیظه و زیاد...هر چه هست....هرشکلی که هست، برای من...شکوه منده و خواستنی....همیشه خواستنی. |
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
طفلک :(