ساعت یک و نیم بامداد روز سهشنبه، بیستوهشتم ژانویه، در کانالی در جزیره «لیدو»ی شهر ونیز ایتالیا، درست گوشهای که قایقتاکسیهای شهر لنگر میانداختند، جسد برهنه زن جوانی پیدا شد.
رسانههای ایتالیایی این هفته گزارش دادند که جسد کشف شده متعلق به دختری ایرانی به نام «مهتاب ساوجی» است که دو سال پیش برای تحصیل در رشته طراحی لباس به میلان مهاجرت کرده بود.
پس از مرگ «ساناز نظامی» در ایالات متحده امریکا، حالا مهتاب دومین دانشجوی مهاجر ایرانی است که دور از وطن و به شکل مشکوکی جان خود را از دست داده است.
جسم بیجان مهتاب، در شهری دور از محل اقامتش پیدا شده است و ماجرای مرگ مشکوک او، برای یک هفته به سناریوی پر رمز و رازی برای پلیس و رسانههای ایتالیاتبدیل شد.
معاینههای اولیه پزشکی نشان داد که مرگ این زن جوان بر اثر غرقشدگی نبوده و جسد او پس از مرگ به آب انداخته شده است. وقتی مهتاب را از آب بیرون کشیدند، به جز گردنبندی با مهرههای رنگی، پوشش دیگری نداشت. در ظاهر نیز پیکر او نشانی از ضربدیدگی و مرگ با خشونت نداشته است.
جسد مهتاب سه تا چهار ساعت در آب بوده، اما به گفته پزشک قانونی، 48 ساعت پیش از آن که او را پیدا کنند، کشته شده بوده است.
اما چه اتفاقی میتوانسته برای او افتاده باشد؟
او شنبه شب تلفنی با دوستش صحبت کرده ولی حرفی از مسافرت نزده است. قرار بوده خانهاش را عوض کرده و به خانه جدید نقل مکان کند. چندین ساعت بعد، مهتاب دیگر زنده نبود.
یکشنبه دوم فوریه، پلیس بالاخره توضیح داد که در این چند ساعت بر او چه گذشته است. مهتاب نزدیک به یک ماه پیش اتاقی را با یک زوج هندی اجاره کرده بود؛ همانها که پلیس را در جریان ناپدید شدن مهتاب قرار دادند.
هماتاقیهای مهتاب، آخرین کسانی بودند که او را زنده دیدند. زوج هندی، پیش از این که مهتاب فرصت کند خانهاش را تغییر دهد، او را با بالش خفه کردند.
شب 26 ژانویه، این زوج هندی که هم سن و سال مهتاب بودند، پس از کشتن این دختر جوان، پیکر بیجان او را- که طبق اعلام پزشکی قانونی، 165 سانتیمتر قد داشت - در چمدانی بزرگ قرار دادند و سفری را شروع کردند که بیش از 12 ساعت به طول انجامید.
به گزارش رسانههای ایتالیا، شهادت راننده تاکسی که برای رساندن آنها با چمدان سنگین به نزدیکی کانال، 500 یورو انعام دریافت کرده بود و فیلمهای دوربینهای مداربسته که از ایستگاه قطار ونیز به دست آمده، به پلیس در جهت تکمیل پرونده کمک زیادی کرده است.
یکی از دوستان مهتاب که چندین بار برای شهادت و ارایه توضیحات از سوی پلیس فراخوانده شده بود، میگوید تناقضگویی همخانه مهتاب موجب شک اولیه پلیس به این زوج هندی شد.
او میگوید: «از فردای ناپدید شدن مهتاب، او سعی میکرد دوستان مهتاب را در فیسبوک پیدا کند و برایشان پیام بگذارد که نگران مهتاب است. اما برای هر کس قصهای تعریف میکرد. برای یکی مینوشت که او اصلا به خانه نیامده، برای دیگری مینوشت که وقتی خانه آمده، مست بوده و حتی برای یکی نوشته بود که او میخواسته برای کاری به ونیز برود.»
خاله مهتاب، اولین کسی بود که از این حادثه خبردار شد. او توانست با همکاری سفارت، ویزای فوری دریافت کند و دوشنبه، سوم فوریه خودش را از ایران به میلان برساند تا بتواند برای انتقال جسد خواهرزاده جوانش به ایران تلاش کند. پدر و مادرش تا روزها از این حادثه بیاطلاع بودند.
«مهتاب ساوجی»، متولد تهران که عاشق هنر و سینما بود، دو سال پیش برای تحصیل در رشته طراحی صحنه و لباس در آکادمی «بررا» به میلان آمد؛ شهر رویایی هنردوستان که چند سالی است یکی از مقاصد اصلی دانشجویان ایرانی شده است.
این شهر و دانشگاههای شهرهای کوچک اطراف آن بیش از یکهزار و 500 دانشجوی ایرانی دارد که این روزهایشان پر از التهاب است.
یکی از دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک میلان میگوید: «هنوز بچهها خیلی باور نکردهاند که این اتفاق هولناک برای دوست و همکلاسی آنها افتاده است. از طرفی، یک سری از بچهها نیز که با خارجیها خانه اجاره کردهاند، به شدت ترسیدهاند. کلا این روزها شرایط خوبی بر جامعه ایرانی ساکن میلان حاکم نیست.»
میگوید چون انگیزه قتل مشخص نیست، بازار شایعه داغ است.
یکی از دانشجویان آکادمی «بررا» که از دوستان مهتاب بوده، میگوید: «مهتاب دختر خیلی درونگرایی بود. بیشتر وقتش را پای لپتاپ میگذراند و زیاد اهل حرف زدن نبود. حتی خیلی از بچههایی که با او صمیمیتر بودند، نمیدانستند که او در خانه و با همخانهایهایش مشکلی داشت یا نه. هیچوقت ندیده بودم با کسی در مورد مسایل شخصی خود حرف بزند. حتی دوستان صمیمی او از وقایع زندگیاش خیلی با خبر نبودند.»
قرار است بچههای میلان به زودی مراسمی برای یادبود این دوست از دست رفته خود برگزار کنند. یکی از دانشجویان که در تلاش برای برگزاری این مراسم است، میگوید: «من 5 سال است که در میلان دانشجو هستم. اینجا خیلی اتفاقها برای دانشجوها میافتد. زندگی در غربت و تنهایی همیشه پر از حادثه است اما تا امروز چنین حادثه دلخراشی را تجربه نکرده بودیم.»
مهتاب نیمه دسامبر سال گذشته، یعنی یک ماه و نیم پیش از این حادثه در صفحه فیسبوکش با بازنشر خبر گفتوگو با پدر و مادر آن دخترهندی که در تجاوز گروهی در اتوبوس کشته شده بود، نوشت: «نمیتونم بگم تلخه...یا وحشتناکه...یا اسفباره...برای من هیچ کلمهای نیست که بتونه بارهمه درد و غم و حسرت و زخم این گزارش رو بیان کنه. به خدا نیست.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر