زهره خسروانی، شهروند خبرنگار
عباس کیارستمی شناختهشدهترین فیلمساز و هنرمند ایرانی که فیلمهایش در مهمترین سالنها و فستیوالهای جهان اکران شده بود، در حالی روز دوشنبه ۱۴ تیرماه در بیمارستانی در پاریس از جهان فروبست که بیش از ۲۰ سال در ایران هیچ اثری از او نمایش داده نشد. هنرمند مؤلفی که باوجود همه مشکلات و ممنوعیتهایی که در ایران برایش به وجود آمد سرزمین مادریاش را ترک نکرد و معتقد بود: «اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی بهجای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمیدهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوهای که در سرزمین مادریاش میتواند بدهد نیست. اینیک قانون طبیعت است. فکر میکنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم.» با اینهمه اشتباه غیر قابلبخشش پزشکی در ایران باعث مرگ این فیلمساز ۷۶ ساله ایرانی در خارج از ایران شد. درگذشت کیارستمی که با نامزدی فیلم خانه دوست کجاست در جشنواره فیلم لوکارنو به سینمای جهان معرفی شد با واکنش گسترده چهرههای شناختهشده و گمنام در سراسر جهان روبهرو شد. خبرگزاریها و تلویزیونهای معتبری چون رویترز، فرانس پرس، بیبیسی و... به صورت خبر فوری درگذشت این فیلمساز را زیرنویس کردند و کسانی چون مارتین اسکورسیزی، استیون اسپلیبرگ، فرانسوا اولاند در خارج از کشور و حسن روحانی و جواد ظریف و چهرههای هنری از اصغرفرهادی، پرویز پرستویی، جعفر پناهی، بهرام رادان، مهناز افشار، ترانه علیدوستی تا مسعود فراستی و ابراهیم حاتمی کیا که تندترین نقدها را به آثار کیارستمی داشتند در سوگ او نوشتند.
عباس کیارستمی متولد اول تیر ۱۳۱۹ در خیابان اختیاریه تهران به دنیا آمد. به گفته خودش زمانی که او کودک بود منطقه اختیاریه یک بیابان برهوت بود که مدرسه نداشت و او دبستان بهرام در منطقه قلهک رفت. ورود کیارستمی به مدرسه با دوران پر از فراز و نشیب اشغال تهران و پایان جنگ جهانی دوم همزمان بود. او بعد از شش سال تحصیل در این مدرسه کیارستمی به دبیرستان جم در قلهک رفت. دبیرستانی که دو دانش آموز شناختهشده را راهی هنر ایران کرد: «عباس کیارستمی و آیدین آغداشلو.» کیارستمی همانطور که در گفتگوی مشترکش با آیدین گفته است با او دوست شد. هرچند این دوستی با بیماری آیدین کمرنگتر شد. آنفلوانزایی که باعث فلج آیدین شد او را یک سال از درس انداخت و عباس به گفته خودش به خاطر همراهی با او یک سال خود را مردود کرد. اما آیدین تغییر کرده بود. آیدین شروشور دعوایی شده بود و کارشان به دعوا هم کشیده شد. این جدال با این دو هنرمند تا آنکه سرنوشت هر دو را در دانشگاه نیز در یک دانشگاه همراه کرد. کیارستمی در دانشگاه هنرهای زیبای تهران در رشته نقاشی قبول شد. او پیش از این در مسابقه نقاشی شرکت کرده بود و جایزه اول را دریافت کرده بود. او در دانشگاه بیشتر از نقاشی روی طراحی گرافیک کار کرد. کیارستمی در کنار درس خواندن کار هم کرد و بهعنوان پلیس راهنمایی رانندگی استخدام شد. او در دهه چهل بهعنوان نقاش تبلیغاتی وارد آتلیه هفت و تبلی فیلم شد که چهرههای شناخته شدهای چون بیژن جزنی با آن کار میکردند. او در سال ۴۶ به عنوان طراح جلد و پوستر به سازمان تبلیغاتی نگاره پیوست و ساخت تیتراژ و طراحی پوستر را آغاز کرد. در بین سالهای حضورش در این شرکت بیش از ۱۵۰ تبلیغ و تیزر برای تلویزیون ساخت. طراحی پوستر فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی از شاخصترین کارهای کیارستمی بود. موفقیت فیلم قیصر برای کیارستمی هم آمد داشت. فیروز شیرانلو از او دعوت کرد تا مسئولیت امور سینمایی کانون پرورش فکری را بهدست بگیرد. حضور او در کانون با روزهای اوج آن همراه بود. در سال ۴۹ کیارستمی با ساخت فیلم ۱۰ دقیقهای نان و کوچه وارد سینمای حرفهای شد. این فیلم که ماجرای پسربچهای است که برای خرید نان بیرون آمده و گرفتار سگی میشود که مانع بازگشت او به خانه میشود.
به گفته مهرداد فخیمی فیلمبردار این فیلم فیلمبرداری نان و کوچه ۴۰ روز طول کشید. به این دلیل که کیارستمی حاضر به کات دادن نبود و صحنه باید از ابتدا فیلمبرداری میشد. او برای محکمکاری چندین برداشت از هر صحنه میگرفت. این فیلم با استقبال بسیاری از منتقدان از جمله هژیر داریوش رو به رو شد. خودش درباره این فیلم گفته بود: «نان و کوچه نخستین تجربهٔ سینمایی من بود و باید بگویم که بسیار دشوار بود. من مجبور بودم با یک بچهٔ بسیار کوچک، یک سگ و یک گروه فیلمسازی غیرحرفهای البته بهجز مدیر فیلمبرداری که مدام غُر میزد و اعتراض میکرد کار کنم. خوب مدیر فیلمبرداری در صحنه حق داشت چون من از روش فیلمسازی که او بدان خو گرفته بود پیروی نمیکردم.»
کیارستمی بعد از این فیلم زنگ تفریح را باز درباره ترس کودکان ساخت. این فیلم اگرچه با استقبال زیادی رو به رو نشد اما نخستین قدم او برای خلق سینمایی بود که به سینمای کیارستمی مشهور شد. اما این مسافر بود که کیارستمی را مشهور کرد. داستان پسرکی که با یک دوربین به دیدن فوتبال تیم مورد علاقهاش میرود در حالی به تهران و بازی میرسد که از زور خستگی خواب میماند. او تا پیش از انقلاب چند فیلم دیگری لباسی برای عروسی را ساخت تا در سال ۱۳۵۶ که با ساخت فیلم گزارش وارد حوزه فیلم سازی بلند رسید. او در این فیلم که بهمن فرمان آرا آن را با بازی شهره آغداشلو و کوروش افشارپناه روایت یک کارمند را میگوید که به خاطر رشوه از اداره اخراج میشود. ساخت این فیلم همزمان با انقلاب شد. کیارستمی بعد از انقلاب فیلمسازی خود را با ساخت فیلم قضیه شکل اول شکل دوم ادامه داد. فیلمی که در روزهای پر از پرفراز و نشیب سال ۵۸ چهرههایی چون صادق قطبزاده، ابراهیم یزدی، صادق خلخالی، آرادک مانوکیان، غلامحسین شکوهی، عبدالکریم لاهیجی و نورالدین کیانوری جلوی دوربین نشستند و نظرشان را درباره حادثهای که در فیلم گفتند. فیلم اما با جابه جاییهایی که در سیاست ایران رخ داد نتوانست در ایران اکران شود. این فیلم در سال ۲۰۰۳ در جشنواره تورین و در سال ۸۸ در اینترنت اکران شد. کیارستمی تا سال ۶۲ چندین فیلم دیگر از جمله مشق شب را ساخت تا در این سال فیلم خانه دوست کجاست را براساس شعری از سهراب سپهری ساخت. فیلمی که او را به عنوان کارگردانی جهانی مطرح کرد. فیلم خانه دوست کجاست روایت ساده پسر بچهای است که دفترچه همکلاسیاش محمد رضا نعمتزاده دستش میماند و تلاش او برای پیدا کردن این همکلاسی به جایی نمیرسد. این فیلم نخستین جایزه جهانی یعنی پلنگ نقرهای را برای کیارستمی رقم زد. فیلمی که جزو ۵۰ فیلمی است که بنیاد بریتانیا اعلام کرده قبل از ۱۴ سالگی باید دید. او سال ۷۱ بعد از وقوع زلزله رودبار به منطقهای که این فیلم ساخته شد رفت و به دنبال بازیگران فیلمش گشت و فیلم زندگی و دیگر هیچ را ساخت. سهگانهای که با فیلم درختان زیتون که زندگی مردم بعد از زلزله بود تکمیل شد. مدار موفقیت کارهای کیارستمی بعد از خانه دوست کجاست ادامه پیدا کرد تا و افتخاراتی چون دریافت نشان لژیون دونور و جوایز را به همراه داشت تا سال ۱۳۷۶ که او فیلم طعم گیلاس را ساخت. فیلمی که در مورد مردی است که قصد خودکشی دارد. این فیلم تنها نخل طلایی کن که معتبرترین جایزه سینمایی جهان است را به همراه داشت. اینجایزه بیتردید تا سالها مهمترین جایزه سینمایی ایران بود. هرچند حضور کیارستمی و دریافت و روبوسی با کاترین دونو برای کیارستمی تبعات خوبی نداشت و او در بازگشت از کن از پشت فرودگاه بهآرامی بیرون آمد تا از دست معترضان و تندروها بگریزد.
طعم گیلاس اگر چه در ایران با اقبال روبهرو نشد اما توانست جزو ۱۰ فیلم برتر کن و یکی از ۱۰ فیلم برتر سینمای مفهومی جهان شود. این فیلم چهره کیارستمی را به عنوان یک فیلم ساز مؤلف در سطح جهانی مطرح کرد و او بهعنوان یکی از کارگردانان شاخص سینما معرفی شد که راه سینمایی ایران را برای جهانی شدن باز کرد. تا سالها این نام کیارستمی بود که در جهان نشانه سینمای ایران بود و هرچند فیلمسازانی چون مجید مجیدی و جعفر پناهی و بهمن قبادی و محسن مخملباف به دنبال او آمدند اما تنها کسی که از لحاظ جایگاه فیلمسازی توانست در رده او قرار بگیرد اصغر فرهادی بود که نماینده بخش سینمای داستانی ایران بود. آثار کیارستمی را کارگردانان شاخصی چون کوراساوا ستودند و بازیگران شاخصی چون ژولیت بینوش در آثارش بازی کردند و منتقدانی چون راجر ایبرت درباره او گفتند: «روش کیارستمی در پدیدآوردن فضا و دادن حس به فیلم برجسته است.» و ژان-لوک گدار او را چنین توصیف کرد: سینما با گریفیث آغاز میشود و با کیارستمی پایان مییابد.
این کارگردان شناختهشده در سالهای مختلف بهعنوان داور و سرپرست هیات داوران در جشنوارههای معتبری چون کن و سن سباستین حضور یافت. او به دلیل اینکه هیچگاه فیلمهای شاخصش در ایران اکران نشد نتوانست نماینده سینمای ایران در اسکار باشد. او هیچگاه هنرمندی سیاسی نبود و همیشه میگفت در هیچ حرکت سیاسی مشارکت نمیکند. او حتی در جواب نامه بهمن قبادی به او گفته بود نگاه سیاسیاش را نمیپسندد و معتقد است که این نگاه تاریخمصرف دارند. او در سال ۲۰۰۰ جایزه یک عمر فعالیت سینمایی کوراساوا را گرفت و آن را به بهروز وثوقی تقدیم کرد. اما بیطرفی سیاسی کیارستمی باعث بروز مشکلات برای کیارستمی نشد. او یکی از معدود فیلمسازانی است که بیشتر از بیست سال کارهایش در سینماهای ایران اکران نشد. اما فیلمسازی تنها کار کیارستمی نبود. او در این سالها در کنار برگزاری کارگاه نقاشی را ادامه داد و عکاسی نیز میکرد. مجموعه عکسهای درختها و جادههایش از گرانترین مجموعه عکس در ایران است. او همچنین به بازخوانی اشعار شاعران بزرگ ازجمله سعدی و حافظ زد.
عباس کیارستمی اسفند ۹۴ به دلیل مشکلی که در روده داشت بستری شد. گفته میشود دکتر معالج او را نشاخته و جراحی او را به پسرش و او نیز به دستیارش سپرده است. دستیار نیز با تشخیص اشتباه او را جراحی کرد. جراحی که باعث شد تا او به کما برود. انتشار خبر بیماری و کمای کیارستمی با واکنشهای زیادی روبهرو شد بهطوری که وزیر بهداشت شخصاً به ملاقات او رفت و جمعی از بهترین پزشکان را بالای سرش برد. کیارستمی در اواخر خرداد با هواپیمای اختصاصی به پاریس رفت تا ادامه درمان را در فرانسه انجام دهد. اما لخته شدن خون باعث سکته و مرگ او در ۱۴ تیرماه ۱۳۹۵ شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر