پناهندگی در چهار دهه گذشته، داستان زندگی بسیاری از ما بوده است؛ نزدیکان، دوستان، چهره های مشهور، اهل سیاست، اقلیت ها و... . کم نبوده اند مهاجرانی که رفته اند و در آغوش موج های سهمگین اقیانوس یا در کوه ها و دره های پر از سنگلاخ جان داده اند. شمار پناهندگانی که رفته اند و موفقیت و آزادی را در آغوش کشیده اند هم کم نبوده است. ایران در مجموعه گزارش هایی درباره پناهندگی، می کوشد ابعاد مختلف داستان های زندگی مهاجران را واکاوی کند.
در بخش نخست این مجموعه، به پناهندگانی که به خاطر تغییر دین یا گرایش های جنسی تن به مهاجرت داده اند و در بخش دوم، به علت علاقه پناهجویان ایرانی به امریکا و انگلستان پرداختیم. بخش سوم، دشواری های مهاجرت زنان پناهجو را مورد بررسی قرار داده است و در چهارمین و آخرین بخش، به موضوع بازگشت برخی پناهجویان یا پناهندگان پرداخته شده است.
«سهراب» پنج سال پیش از ایران خارج شده است: «ترسو بودم؛ نه پولی داشتم و نه کسی را میشناختم.»
او غیرقانونی به یونان رفت و در این کشور غیرقانونی زندگی کرد تا بالاخره گیر افتاد: «من را در یکی از کمپهای پناهندگان زندانی کردند و پس از آن، بدون آنکه بدانم چرا و چه شده، آزادم کردند.»
۱۹ ماه و ۱۰ روز زندانی بوده اما حالا دیگر اقامتش در یونان قانونی شده است: «حتی اگر بگویند میتوانی به ایران برگردی و هیچ مشکلی نداری، میگویم بی خیال، من دیگر یونان را دوست دارم. هرچند در مجموع تنها هستم.»
داستان همه اما مثل سهراب نیست؛ یکی از کارمندان ایرانی سازمانی در آلمان که به پناهجویان مشاوره میدهد، برای «ایرانوایر» روایت می کند که شش ماه پیش با سه جوان پناهجوی ایرانی آشنا شده که خود را از یونان به اتریش و سپس آلمان رسانده بودند: «یکی از آنها یک هفته بعد خود را دیپورت کرد، دو نفر دیگر هم دو ماه بعد. وقتی از آن ها دلیل را پرسیدم، گفتند ما نیامدهایم خارج که در صف غذای کمپها بایستیم.»
شاید تا دو سال پیش کمتر پناهجوی ایرانی حاضر بود پس از گذران دوره سخت مهاجرت، معرفی و پذیرش، تصمیم به بازگشت بگیرد اما در دو سال اخیر تقریبا از هر ۱۰ پناهجوی ایرانی، یک نفر با معرفی کردن خود به سازمان ملل متحد و دریافت هزینه بازگشت به وطن، به ایران باز میگردد.
برخی از پناهجویان ایرانی در چهار ماه اول اقامت خود در کمپهای پناهجویی، راه برگشت پیش میگیرند و برخی پس از یک یا دو سال تحمل شرایط سخت، به ایران برمیگردند. آرمانشهر بسیاری از این پناهجویان در همان ماههای نخست فرو میریزد. یکی از آنها می گوید: «حداقل کرامتم در ایران بیش تر حفظ میشود.»
زندگی در کمپهایی که هر از گاهی به دعواهای خیابانی میان پناهجویان کشیده میشود و نابرابری و آزار جنسی که در این مکان ها بیداد میکند، تنها بخشی از سختیهای گذران زندگی در کمپهای پناهجویی است؛ آنهم کمپهایی که بهداشت در آنها رعایت نمیشود و بیماریهای مختلف در آن ها شیوع دارد. گاه نیز شهروندان کشور میزبان که مخالف پذیرش پناهجویان هستند، با تظاهرات مقابل کمپها یا آتش زدن ساختمانهای آنها، زندگی را بر پناهجویان سختتر میکنند . برای همین، پناهجویانی که تصمیم به بازگشت میگیرند، شمار قابل توجهی هستند.
به روایت «فرزانه بذرپور»، روزنامهنگاری که با بسیاری از این پناهجویان در یونان همکلام شده است، نه تنها ایرانیها بلکه افغانستانیها نیز مایل به بازگشت هستند.
بازگشت برای افغانستانیها سختتر از ایرانیها است. بسیاری از آنها در ایران متولد شدهاند و از آن فرار کرده و خود را به یونان، ترکیه یا کشورهای سوم رساندهاند. ولی وقتی تصمیم به بازگشت میگیرند، سازمان ملل صرفا هزینه برگشت آنها به کشور خودشان را متقبل میشود. برای همین، بسیاری از پناهجویان افغانستانی تصمیم میگیرند از قاچاقچیان بخواهند که آنها را به شکل غیرقانونی به ایران برگردانند.
برگشت به ایران برای پناهجویان ایرانی که مجرد هستند، عملیتر است تا آنهایی که دار و ندارشان را فروختهاند و دست در دست خانواده، راهی این سفر شدهاند. اگر پرونده این پناهجویان مربوط به مسایل سیاسی مثل اقوام و ملیتهای مختلف نباشد یا خطر جانی تهدیدشان نکند، راحتتر تصمیم به بازگشت میگیرند. برخی از آنها پروندههای قضایی دارند که برای دعوای محلی یا چکها بیمحل پناهجو شدهاند. بازگشت برای آنها و آغاز دوباره زندگی از نقطه صفر آسانتر است.
گروهی دیگر نیز افرادی هستند که برای فرار از پرداخت مهریه و زندان، یا فرار از طلاق و سختیهای بعد از آن پا به مهاجرت گذاشتهاند. به طوریکه به گفته وکلا و انجمنهای پناهجویی مختلف در فرانسه، آلمان و استرالیا، تعداد مردان مطلقه و پناهجو در سالهای اخیر افزایش داشته است. برخی از این گروه پناهجویان نیز در اواسط راه یا پس از گذراندن مدتی در کمپهای پناهجویی، تصمیم به بازگشت میگیرند.
در ماه های اخیر با امضای توافقنامه بین اتحادیه اروپا و ترکیه، برخی پناهجویان مجبور به بازگشت از یونان به ترکیه شده اند. بازگشت به ترکیه به معنای بازگشت به ایران نیست. ممکن است آن ها در ترکیه بمانند و درخواست پناهندگی را دوباره از طریق سازمان ملل دنبال کنند، یا درخواست پناهندگی به دولت ترکیه بدهند و یا این که دوباره قاچاقی راهی مقصد شوند.
وضعیت پناهجویان اما در استرالیا پیچیده تر است چون دولت آن کشور در تلاش است که در مذاکره با دولت جمهوری اسلامی، به صورت اجباری پناهجویان را به ایران بازگرداند. دولت ایران فعلا اعلام کرده که با بازگشت اجباری مخالف است.
پناهجویانی که راه اروپا در پیش گرفتهاند، پس از رساندن خود به یونان از طریق دریا، تلاش میکنند به مجارستان، اتریش، فرانسه، آلمان و انگلیس بروند. برخی نیز پس از بسته شدن مرزها، راه جنگل در پیش میگیرند و به طور مثال، از شمال نروژ وارد این کشور میشوند. هرچند در زمستان گذشته شماری از پناهجویان در سرمای جنگلهای این کشور یخ زدند و جان باختند.
پناهجویانی که راه جنگل در پیش میگیرند، بیش تر در گروههای ۱۰۰ تا ۴۰۰ نفری همراه قاچاقچیان یا «آدم پران» میشوند که تضمینی در رساندن آنها به مقصد نهایی نیست. بسیاری در این جنگلها یا در میانه راه، سرگردان رها میشوند. اما حکایت آنهایی که در یونان ماندهاند یا منتظر یافتن راهی برای رساندن خود به اروپا هستند، کمی متفاوت است.
کم تر پناهجویی را میتوان یافت که تمایل به ماندن در یونان داشته باشد. اگرچه در صورت پذیرفته شدن پناهندگی آن ها در این کشور، پس از پنج سال میتوانند پاسپورت اتحادیه اروپا بگیرند و آزادانه سفر کنند. یا اگر امکان اشتغال در کشور دیگری برای آن ها مهیا باشد، میتوانند از خدمات اجتماعی آن کشور نیز استفاده ببرند. اما از آنجایی که یونان امکانات و تسهیلاتی در اختیارشان قرار نمیدهد، از نگرانی تامین معیشت ترجیح میدهند که این کشور را ترک کنند. برخی راه طبیعت در پیش میگیرند و برخی راه بازگشت به ایران. با این حال، سهراب چنین مشکلاتی را پذیرفته است: « دلم نمیخواهد یونان را ترک کنم. دیگر حوصله شروع کردن را ندارم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر