ویدئوی خداحافظیاش با مردم از چند روز گذشته در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. رو به دوربین میگوید: «من وحید، از ده روز پیش ایران را برای همیشه ترک کردم.» او وحید است، همان پسری که با انتشار عکسهایش کنار دختران مختلف و جمله «پلیس فتا حواساش به همهچیز است»، معروف شد.
حدود شش ماه پیش بود که در عرض چند روز معروف شد. عکسهای او با دختران مختلف در شبکههای مجازی به خصوص تلگرام دست به دست میشد. عکسهایی که او را در کنار دختران آراستهای که مطابق آخرین مد لباس پوشیده بودند و آرایش کرده بودند، نشان میداد. چند روز بعد از انتشار این عکس ها، وحید ویدئوی کوتاهی منتشر کرد که در آن میگفت گوشی موبایلش دزدیده شده و این عکسها، عکسهای خانوادگی اوست. او از مردم خواهش میکرد از انتشار عکسها پرهیز کنند و در آخر جمله معروف پلیس فتا حواسش به همهچیز است را به کار برد. جملهای که کاربران زیادی در شبکههای مجازی با آن شوخی کردند، داب اسمش ساختند و... او چند روز بعد توسط پلیس فتا دستگیر شد. پرونده وحید به سرعت رسانهای شد. محسنی اژهای او را مفسد فی الارض معرفی کرد، باشگاه خبرنگاران جوان فیلمی منتشر کرد که او را در لباس زندان و با دستبند نشان میداد، وحید در آن ویدئو ابراز پشیمانی کرد و گفت: «من یک کارگر سادهام.» از سوی دیگر دو دختر که از آنها با عنوان شاکیان پرونده نام برده شد، پشت به دوربین از آبروی رفته شان حرف زدند. حالا وحید حدود دو هفته است که به ترکیه رفته، او در صفحه اینستاگرامش عکس و فیلم میگذارد. از کلابهای شبانه، استخرهای مختلط و... با او درباره این روزهایش گفت وگوی کوتاهی کردهایم.
چه شد که تصمیم گرفتید از ایران خارج شوید؟
گوشی من گم شد اما متاسفانه کسی این موضوع را باور نکرد، من شکایت کردم و شکایتم را توی پروندهام گذاشته بودند ولی رسانههای ایران این موضوع را به مردم ارائه ندادند و یک ذهنیت بد از من برای مردم ساخته شد. مردم هم مدام عکسهای مرا چرخاندند و چرخاندند که داستان وحشتناک شش ماه پیش برای من پیش آمد. دیگر همه من را میشناختند، قضاوتم میکردند. تهدیدم کرده بودند که اسید روی صورتم میپاشند و ...
تا آنجا که رسانهها خبر دادند شما زندان بودید.
بله، هفتاد روز زندان بودم و بعد به قید وثیقه بیرون آمدم. بعد از یک ماه و نیم یک دادگاه برای من تشکیل شد که جلسه اول نرفتم و جلسه دوم به یک سال حبس و 4 میلیون جریمه محکوم شدم. رفتم که از سه تا از شاکیها رضایت بگیرم دو نفرشان نفری ده میلیون تومان گرفتند و رضایت دادند و یک نفرشان هم رضایت نداد. من دیگر طاقت یک روز زندان رفتن را هم نداشتم بنابراین قید 100 میلیون وثیقه را هم زدم و بی خیال شدم و از ایران بیرون آمدم. چهار ده ساعت توی کوه و کمر بودم، وسط هفتاد تا پاکستانی، تا توانستم از ایران بیرون بیایم.
قبل از دستگیری شما کلیپ «پلیس فتا حواساش به همه چیز است» منتشر کردید، جریان آن کلیپ چه بود؟
از کل دخترهایی که در عکس بودند فقط سه تا دختر از من شکایت کردند. هر سه هم با هم دوست بودند و به من گفتند باید تو یک کلیپ بیرون بدهی و بگویی عکسها فامیلی بوده و ... من هم با کسی مشورت نکردم، فی البداهه در عرض پنج دقیقه یک کلیپ توی ذهنم آمد و آن فیلم پلیس فتا را بیرون دادم. فکر میکردم آن فیلم آب روی آتش است اما قضیه را بدتر کرد.
این کلیپ خیلی مورد توجه کاربران شبکههای مجازی قرار گرفت، واکنشها را دیدید؟
خداوکیلی من پلیس فتا را مسخره نکردم من تعریف کرده بودم اما مردم با جمله پلیس فتا حواساش به همهچیز است، خیلی شوخی میکردند، جک ساختند، بعضیها داب اسمش ساختند. تا دو روز بعد از انتشار این کلیپ واکنشها را میدیدم اما بعد بازداشت شدم و هفتاد روز زندان بودم. در طول زندان هم وقتی با خانواده تماس میگرفتم میشنیدم که هنوز جریان من و پلیس فتا ادامه دارد. خود بچههای پلیس فتا که الان چندتای آنها با من دوست هستند به من گفتند خدمتی که تو به پلیس فتا کردهای، هیچکس نکرده، چون پلیس فتا را کسی نمیشناخت.
آن روزهایی که عکسهایتان میچرخید خیلیها کامنت گذاشته بودند که تو چطور با این همه دختر دوست شده بودی ...
ببینید باور کنید از آن همه دختری که عکسشان منتشر شد فقط سه نفر از من شکایت کردند. من با همهشان دوست بودم و هنوز هم دوست هستم و این اتفاق آنها را هم خیلی ناراحت کرد. آدمها باید خودشان باشند و صداقت داشته باشند وقتی یک دختر به آنها اعتماد میکند که بیاید باید کاری کنند که به دختر خوش بگذرد، مستاش نکند و هزار بلا سرش بیاورد. فکرش فقط سوءاستفاده از دختر نباشد. من همیشه توی زندگیام به حرمت خواهرم با آبروی هیچ دختری بازی نکردم. من یک خواهر کوچک دارم، حتما دوست پسر دارد و این طرف و آن طرف هم میرود. همیشه میگویم خدا کند اگر میخواهد کاری انجام دهد با رضایت خودش باشد نه با سوء استفاده، خدا شاهد است که دروغ نمیگویم.
واکنش خانوادهتان به این اتفاق چگونه بود؟
مادرم پیر شد. چون شایعه حکم اعدام برای من آمد، نابود شد خداوکیلی، مادرمن آدم سادهای است و یکماه تمام خون گریه میکرد.
شغل شما چه بود؟
من لیسانس عمران دارم و سازنده آپارتمان بودم اما مازاراتی هم نداشتم.
اما در مصاحبهای که تلویزیون از شما پخش کرد خودتان را کارگر ساده معرفی کردید؟
واقعا دوست ندارم در حال حاضر زیاد در اینباره صحبت کنم فقط این را بگویم که در آن مصاحبه بنا به دلایلی مجبور شدم بگویم من یک کارگر ساده هستم.
در مصاحبه با برنامه شوک گفتید شهرتی که از این راه به دست آوردهاید دوست ندارید اما از وقتی که از ایران آمدید دوست دارید خودتان را رسانهای میکنید؟
دقیقا، به خاطر این که در مصاحبه تلویزیونی من را با لباس زندان، دستبند و پابند نشان دادند و پیش چشم مردم من را خراب کردند. من الان میخواهم نشان بدهم که همه آن خواریها تمام شده و الان به زندگی عادی برگشتهام.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر