چند روز از اعلام نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری میگذرد و اصول گرایان و اصلاحطلبان هر دو خود را پیروز این رقابت میدانند. بحث و جدل درباره نتایج انتخابات هم هنوز به پایان نرسیده است. «ایران وایر» از دکتر «صادق زیباکلام»، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران پرسیده است.
پیش بینی چنین نتیجهای را در این انتخابات داشتید؟
- واقع مطلب این است اگر قبل از انتخابات، یعنی مثلا روز سهشنبه یا چهارشنبه کسی از من میپرسید فکر میکنید از لیست اصلاحطلبان چند نفرشان به مجلس راه پیدا میکنند، می گفتم آقای عارف و آقای علی مطهری انتخاب میشوند. حتی در مورد آقای کاظم جلالی، من میگفتم عده زیادی از اصلاح طلبان ممکن است به ایشان رای ندهند و بگویند ایشان که اصول گرا است و رییس فراکسیون رهروان ولایت است. اصول گراها هم ممکن است بگویند چون در لیست اصلاح طلبان حاضر شده، به ایشان رای نمیدهیم. مابقی هم که چهرههای شناخته شدهای نیستند؛ یعنی مردم عادی که جای خود دارند، خیلی از مطبوعاتیها هم اینها را نمیشناسند. بنابراین، میگفتم در بهترین حالت، سه یا چهار نفر از لیست اصلاحطلبان در تهران انتخاب میشوند. اما صبح جمعه برای یک سری مصاحبه به حسینیه ارشاد که یکی از مراکز رای گیری بود رفتم، وقتی جمعیت را دیدم، باور نمیشد. جمعیتی که دیدم، یادآور صحنه انتخابات 22خرداد 88 بود.
خبرهایی که جسته گریخته از سایر حوزهها در تلگرام و فضاهای مجازی میرسید، حکایت از این داشتند که جمعیت در خیلی از حوزههای دیگر جاری است. قبل از انتخابات، من مرتب میگفتم بیایید سیلی شبیه سیل خرداد 76 راه بیاندازیم. عصر جمعه با خبرهایی که از حضور مردم در حوزههای اخذ رای میشنیدم و آن چه خودم دیدم، مطمئن شدم که سیل راه افتاده و میدانستم که اگر این سیل راه بیفتد، به راحتی خیلی از اصول گرایان را باخودش میبرد. با این همه، حتی آنموقع هم باورم نمیشد که این سیل حتی غولهای اصول گرا را هم مثل آقای حدادعادل، دکتر احمد توکلی، الیاس نادران یا علیرضا زاکانی را هم باخود ببرد. از آن شگفت آورتر، نتیجه خبرگان بود که آیتالله جنتی، مصباح و یزدی به آن سرنوشت دچار شوند.
الان هم اصول گرایان خود را پیروز انتخابات میدانند و هم اصلاحطلبان.
- اگر بخواهیم نگاه کلی به این انتخابات داشته باشیم، کاندیداهایی که ثبتنام کرده و اصلاح طلبهای شناسنامهدار بودند، همگی را چه در تهران و چه در سایر شهرستانها، رد صلاحیت کرده بودند. واقعا تعداد کاندیداهایی که در کل کشور به عنوان اصلاح طلب شناخته میشدند، 20 یا 30 نفر هم نمیشد. در حوزههایی که میتوانست یک رقابت سیاسی بین نامزدهای مورد تایید اصلاح طلبان (که از اصلاح طلبان، چهرههای مستقل، اصول گرایان میانه رو و برخی از نمایندگان فعلی مجلس تشکیل شده بود) و اصول گرایان شکل بگیرد، اصلاح طلبان پیروز شدند و بعضا شکست سنگینی را به اصول گرایان تحمیل کردند. در جاهایی هم رقابتی در کار نبوده است؛ مثلا یک استانی در مجلس خبرگان دو نماینده میخواسته و دو نامزد هم بیش تر نداشته، پس عملا رقابت بی معنا بوده است. در جاهایی که اصلاحطلبان به اجماع نرسیده و از نامزد خاصی حمایت نکرده بودند، اصول گرایان وارد مسابقه بدون رقیب شدند و یا با رقیب خیلی ضعیفی طرف بودند که پیروز شدند. اما در مجموع، به خصوص با اتفاقی که در تهران افتاده، من فکر میکنم که اصلاحطلبان را پیروز این انتخابات بدانیم. منتها نباید فراموش کنیم که عملا اصلاحطلبان با پرو بال شکسته و با دست و پای بسته وارد این انتخابات شدند. اگر در خیلی از استانها به چهرههای شناخته شده اصلاحطلب اجازه داده میشد وارد رقابت شوند، آن وقت این سیل خیلی از این مهیبتر میشد.
اما اصول گرایان ادعا میکنند که اصلاحطلبان فقط در شهرهای بزرگ موفق بودند و در شهرهای کوچک تر کاندیداهای اصول گرا به مجلس راه یافتهاند؟
- در خیلی از حوزههای انتخابی ما رقابت بین اصلاح طلب و اصول گرا نیست. رقابت بیش تر بین مولفههای قومی، قبیلهای و خانوادگی است. در خیلی از حوزهها، دو تا شهرستان کنار یک دیگر هستند که یک نماینده بیش تر ندارند. من اسم این را «پدید ایذه و باغ ملک» گذاشتهام. ایذه و باغ ملک دو شهرستان هستند در استان خوزستان. انتخابات اینها اغلب با مشکل روبه رو میشود چون اختلاف پیش می آید. ایذهایها به کسی که از ایذه هست، رای میدهند و باغ ملکیها به کسی که از باغ ملک کاندیدا شده است. این اتفاق در تفرش و آشتیان هم میافتد. فرض کنید در برخی از حوزههای انتخابی، یک قوم اکثریت دارند و همه جمع میشوند و به نامزدی که از قوم خودشان است، رای میدهند؛ مثلا در لنجان اصفهان، یک اقلیت بزرگ لر است و همه اقلیت به نامزد لر رای میدهند. در خیلی از حوزهها این اتفاق میافتد و اصول گرایان همه را به پای خودشان مینویسند. یعنی اگر نامزد لر اصول گرا باشد، اینها میگویند اصول گرایان در لنجان هم پیروز شدند و نمیگویند لرها در لنجان پیروز شدند.
همان طور که خودتان گفتید، عمده افراد لیست «امید»، اصلاح طلب نیستند و فقط مورد تایید اصلاح طلبان قرار گرفتهاند. فکر میکنید افراد این لیست در مجلس دهم از اصلاح طلبان حمایت میکنند؟
- من معتقدم که یک درصدی از اینها به سمت اصولگرایان میروند چون میبینند که اصول گرایان ثروت دارند، قدرت و نفوذ دارند و... . اسم این اتفاق را «پدیده الهه راستگو» گذاشتهام . خانم راستگو با حمایت اصلاحطلبان وارد شورای شهر شد، منتها وقتی به شورای شهر رفت، متوجه شد اصلاحطلبان قدرتی ندارند و همه قدرت و ثروت دست اصول گرایان است. بنابراین، به سمت اصول گرایان رفت و به آقای محمد قالیباف و آقای مهندس چمران رای داد. بخشی از لیست امید هم الهه راستگو خواهند شد. بخش دیگری از آنها اساسا از نظر سیاسی، انتخاب درستی نبوده چون بیش تر تکنوکرات هستند و یا اصلا نمیخواهند وارد جریانات سیاسی شوند. اگر هم بشوند، استعداد و توانایی درستی ندارند. اما یک درصدی از اینها با اصلاحطلبان همکاری خواهند کرد چون اغلب جوان هستند و تحصیلات خوبی هم دارند. آن ها تبدیل به نیروهای بالقوه اصلاحطلبان در سالهای آینده خواهند شد. از این لحاظ هم ما برد میکنیم و یک مقداری خون جدید وارد جریان اصلاح طلبی کردهایم. من به هیچوجه ادعا نمیکنم همه صد و چند نفری که از فهرست امید وارد مجلس شدند، همگی مصطفی تاجزاده میشوند. 20 یا 30 نفرشان هم که اصلاحطلب شوند و به آرمانهای اصلاح طلبی، دموکراسی خواهی، آزادی خواهی، آزادی زندانیان سیاسی، تنش زدایی از سیاست خارجی، رفع حصر و... وفادار بمانند و از پارادایم حاکم بیرون بیایند، کافی است. بنابراین، من فکر میکنم شرکت فعال در انتخابات، استراتژی درستی بود.
فکر میکنید نتیجه این انتخابات روی رفتار اصول گرایان تاثیر دارد؟ آیا تندروییهای آن ها کم میشود؟
- نکته تاسف آور این است که اصول گرایان حسب ظاهر، اصلا به خودشان نیامدهاند. اتفاقا من دیشب نامه سرگشادهای به آقای حسین شریعتمداری، مدیر مسوول روزنامه کیهان نوشتم که بخشهایی از نامه امروز منتشر شده است. در این نامه نوشتم متاسفانه شما برای یک لحظه هم که شده، دوست ندارید از خودتان بپرسید چه اتفاقی افتاده و چرا مردم چنین واکنشی نشان دادند. به جای این، شما رفتید دنبال تئوریهای توطئه و فرضیههای دایی جان ناپلئونی که بی بی سی این کار را کرد و لیست انگلیس و... . ولی جناب شریعتمداری! نه انگلیس کارهای بود، نه بی بی سی و نه «من وتو». جمعیتی که در تهران بیرون آمد و رای داد، بخشی از همان خس و خاشاکی بود که سال 88 بیرون آمد و به شما اعتراض کرد. اما متاسفانه شما آنها را فتنه گر خواندید، غیرقانونی حبسشان کردید، غیرقانونی محاکمه شان کردید، دانشجویانشان را ستارهدار کردید، از سرکار اخراج کردید و... . شما سه میلیون جمعیتی که روز 25 خرداد 88 در راهپیمایی سکوت شرکت کردند، ندیدید و در عوض 200 یا 300 هزار نفر جمعیت گردآوری شده و عوامل حکومتی و دولتی و... را تحت عنوان «حماسه 9 دی» عنوان کردید. خیلی دنبال تئوریهای پیچیده نروید، اتفاقی که افتاده، این است که تمام چیزهایی را که شش سال است درباره فتنه و این جریانات گفتهاید، بیش از این که مردم باور کنند، خودتان باور کردهاید. تازه نیمی از مردم تهران در انتخابات رای ندادند و تردیدی نیست سه میلیونی که اصلا در انتخابات شرکت نکردند، نگاهشان نسبت به حاکمیت موجود و سیاستهایش چه هست. در این چند روز اخیر که نتیجه انتخابات بیرون آمد، رفتار صداوسیما و روزنامههای اصول گرا جالب بود. اصلا انگار نه انگار این اتفاقات در ایران افتاده، انگار انتخابات در گینه بیسائو برگزار شده است. تیترها و سرخط خبرها مثل قبل از پیروزی اصول گرایان بود؛ مثلا این که مردم به انگلیس نه گفتند و یا به دهان امریکا مشت زدند. امیدوارم این انتخابات درصدی از اصول گرایان را به فکر فرو ببرد. درصد کوچکی با خودشان فکر کنند که چه میکنند و مردم چه میخواهند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر