محمد علی ابطحی معاون پارلمانی و مشاور سید محمد خاتمی در دوران اصلاحات، هنوز هم یک اصلاح طلب تمام عیار است. با این که در جریان حوادث بعد از انتخابات 88، روزگار سختی را گذراند اما توصیه میکند که همه در انتخابات اخیر شرکت کند و میگوید: «شرکت در انتخابات حق مدنی ماست. حقی که باید آن را حفظ کنیم.» ابطحی سعی میکند صریح حرف بزند و عقایدش را شفاف بیان کند هرچند که بارها به خاطر همین صراحت از سوی تندروها و گاهی اصلاح طلبان نواخته شده است. با او درباره انتخابات آینده، لیست اطلاح طلبان و انتظارش از مجلس آینده گفت و گو کردهایم
وقتی کاندیداهای زیادی رد صلاحیت شدهاند و یک جناح نمیتواند یک لیست پر و پیمان ارائه دهد، چرا باید رای بدهیم ؟
نکته مثبتی که من فکر میکنم در این میان وجود دارد، اصل رای دادن است. اصل رای دادن در بحرانهای فعلی با توجه به آدمهایی که در لیست باقی ماندهاند، مفهوم سیاسی جناحها را از بین برده اما من همیشه در نگاه لانگ شاتی به اصلاحات نگاه میکنم، در این لانگ شات در دوره هشت سالهای که آقای خاتمی رئیس جمهور بود، اتفاقات بسیار مهمی افتاد و مردم با حقوقشان آشنا شدند، یعنی اگر حتی حقوقشان را هم به دست نیاوردند، میدانستند که اینها حقوقشان است. این موضوع در یک پروسه هشت ساله در تاریخ ملت اتفاق بسیار مهمی است. ممکن است در کلوزآپها ایرادهای زیادی داشته باشیم اما در بحث کلان ما پیشرفت فکری و حقوقی خوبی داشتهایم. البته ارتباطات هم موثر بوده یکی از چیزهایی که متوجه شدیم این است که مطمئن ترین مسیری که موجب پیشرفت هر جامعهای میشود مسئله گذر از صندوق رای است. طبیعتا کسانی که در ایران قدرت دارند، شاید خیلیهایشان نمیخواهند از صندوق رای نتیجهای درآید که منجر به حذف آنها شود اما میخواهم بگویم اگر بتوانیم قانون و قاعده استفاده از حق مدنی را در جامعهمان جا بیاندازیم، قطعا یک روزی تاثیرات بسیار مهمی خواهد داشت.
بالاخره همه حقوق مدنی که رای دادن نیست ...
ببینید حذف حقوق مدنی از افراد جامعه به خصوص از نخبگان جامعه که میفهمند و بحث میکنند و حرف دارند، نکته مثبتی برای هیچ جامعهای نیست. ضمن اینکه تلخ یا شیرین، واقعیت این است که یک مجموعهای پا به کار در ایران داریم که امکان تحریم را به معنای تاثیرگذاری که حکومت بخواهد صدایش را بفهمد، میگیرد. ما که عمر سیاسی سی وچند سالهای در خود همین انقلاب گذاشتهایم میدانیم که همهی این حرفها تکراری شده و تاثیر ندارد. در تاریخ سیاسی ما آدمهای مهمی انتخابات را تحریم کردند اما تاثیر نکرده است. مثلا در یک انتخابات، شخصی مثل خانم عبادی که جایزه نوبل صلح و جوایز حقوق بشری مهمی گرفته بود، انتخابات را تحریم کرد اما در روند انتخابات تاثیری ایجاد نشد. شاید یک دلیلش این باشد که روشنفکران در ایران خیلی تاثیرگذار نیستند و اگر هم باشند، راه ارتباط با جامعهشان را بلد نیستند. در جامعه دینی هم این اتفاقات فرق میکند. حالا که ما تجربه کردیم تحریم تاثیر نمیگذارد میتوانیم از حق رای چشم پوشی نکنیم. به اضافه این که یک تجربه ای هم از سال 88 وجود دارد. فکر نمیکنم از مردم از آن تجربه مقاومت، تجربه مهمتری حس کنند، وقتی آن اتفاق به نتیجه نرسید و شکست خورد و دوران احمدی نژاد هم تمام شد، بعدش باز انتخابات برگزار شد، بسیار هم پرشور برگزار شد. آن به دلیل استفاده ما از حق رای مان بود.
مسئله این است که بالاخره باید رای دادن منجر به تاثیر یا نتیجه ای شود ...
من به عنوان آدمی که خیلی از جوانها، مخاطبم هستند میخواهم صریح تر حرف بزنم. کسی که در انتخابات شرکت میکند و کسی که در انتخابات لیست میدهد و کسی برای ریاست جمهوری یا مجلس کاندیدا میشود، همه اینها در چهارچوب قانون اساسی است. یعنی بیخود امید درست نکنید که با انتخاب بنده یا آقای ایکس ممکن است بشود، اساس حکومت را عوض کرد. نه، همه اینها برای تقویت اساس حکومت است. این را خیلی صریح بگوییم کسی که میخواهد حکومت را عوض کند از طریق صندوق رای نمیتواند این کار را انجام دهد و بعد آقایانی که آمدهاند هم درچارچوب حکومت عمل میکنند. بنابراین ما نباید تصور بدهیم بیایید برای تغییر فلان و فلان در انتخابات شرکت کنید. نه، انتخابات مال کسی است که چارچوب این نظام و کشور را میپسندد، اگر هم نمیپسندند، باید بروند جنگ مسلحانه راه بیندازد، بروند اسلحه بیاورند و ... اگر میخواهید بیایید در انتخابات که بنده جزو کسانی هستم که میگویم بیایید و در انتخابات شرکت کنید، این فرضیه را باید قبلش پذیرفته باشیم که ما در داخل چارچوب این انقلاب و این نظام میخواهیم برویم و رای بدهیم و ادعای بیشتر از این نکنیم.
بسیاری به لیستی که اصلاح طلبان منتشر کردهاند، اعتراض دارند خیلی از این افراد سابقه اصلاح طلبی ندارند چه بسا تندرویی هم در کارنامهشان است. مثلا در لیست خبرگان آقای هاشمی نام آقایان ری شهری و دری نجف آبادی هم دیده میشود؟
داریم یاد میگیریم که هر چه رقبای ما تنگتر عمل میکنند، ما مدنیتر رفتار میکنیم. مثلا ائتلاف میکنیم. معنای ائتلاف اصلا این نیست که همهی همفکران جمع بشوند. معنایش هم این نیست که لیستی که منتشر میشود، معنایش تفکر اصلاح طلبی یا تفکر اصولگرایی است. دراصولگراها هم ائتلاف رخ داده. ائتلاف این است که ما نزدیکترین آدمها به خودمان را با حفظ همه آن فاصلههای قبلی دور یک لیست جمع میکنیم و حداقل این است که درآن افراطی نیست. ولی خب ائتلاف کردیم، در ائتلاف طبیعی است که در قم، سر لیست ما آقای لاریجانی در میآید و آقای لاریجانی هم چون میخواهد از ائتلاف حمایت کند در تهران چند نفر را از لیست میگذارد. آقای هاشمی رفسنجانی میخواهد در لیست جامعه روحانیت مبارز باشد، بنابراین دبیر جامعه روحانیت مبارز هم باید در این لیست باشد. به این معنا نیست که محتوای اصلاح طلبی با این لیست معنا پیدا میکند. این لیستی است که با ائتلاف دارد شکل میگیرد.
یعنی در ائتلاف سابقه افراد چندان مهم نیست ...
این به این معنا نیست که جایگاه اصلاح طلبی معنایش تغییر کرده و اینها جانشین آنها شدهاند. معنایش این است که با توجه به امکاناتی که ما در کشور داریم توانستیم این مجموعه را با همدیگر موتلف کنیم. یک بخشیاش مال دولت است. یک بخشی مال این است که کس دیگری را نداریم. یک بخشاش مال این است که معیارهای دولت با ما فرق میکند، ولی به هر حال اینها توانستهاند با هم جمع شوند. ببینید در لیست اصولگرایان هم پایدارچیها از اصولگرایان قدیمی بیشتر شدهاند.
از مجلس آینده چه انتظاری دارید؟
حداقلی که میشود از این مجلس خواست حذف تندرویهاست و جامعه بتواند یک مقدار نفس بکشد. مثلا نمونه روشنش در مجلس نهم، مسئله برجام بود. برجام میتوانست اینقدر در جامعه احساس خوب ایجاد کند و پایههای جامعه را تقویت کند اما یک عده در مجلس به شدت با این موضوع مخالفت میکردند. بنابراین من فکر میکنم تنها چیزی که از مجلس آینده می توانیم بخواهیم همدلی بیشتر با دولت در سال های پیشروست که به کمک همدیگر مشکلات مردم را کمی سبک کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر