برنج بعد از ذرت، دومين محصول کشاورزی پرمصرف جهان است و آسيايیها بيشترین مصرف کنندگان اين محصول در جهان به شمار میروند.
ناگفته پيداست که کمتر سفرهای در ايران پهن میشود که در آن برنج نباشد. درنتيجه، حساسيت نسبت به کيفيت اين محصول، بخشی از تدارکات سفره وغذاهای ايرانی است.
آمارهای سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد نشان میدهند مصرف سرانه برنج در ايران در سال 1340 درحدود 19 کيلوگرم درسال بوده است. اما 40 سال بعد، مصرف سرانه برنج در ايران به 34 کيلوگرم در سال و اين روزها طبق آمارهای وزارت صنعت، معدن و تجارت، به 45 کيلوگرم در سال رسیده است.
رشد حدود 5/2 درصدی در سال برای مصرف برنج در ايران يعنی افزايش رقابت برای توليد داخلی يا واردات اين محصول با چشمداشتی به تغييرات جمعيتی در آینده.
اگرآشپز،خبره باشد ولی برنجی که بر سر سفرهاش میآيد خوب از آب درنياید، کيفيت بد برنج برای نام تجاری، و اين هر دو برای توليدکننده گران تمام میشوند. بنابراين، خوب و بد ظاهری برنج برای مصرف کننده مهم و تا حدودی قابل تشخيص است. اما این همه داستان نيست. بخش ديگر داستان اين است که اگر برنج دچار آلودگی شيميايی باشد، یا مصرف کننده از آن باخبر نمیشود یا اگر بشود وقتی است که دیگر کار از کار گذشته است.
منشا آلودگی از کجاست؟ جايی که برنج درآن کاشته میشود مملو از آب است و گياه برنج قادراست شبيه به يک صافی، بعضی مواد شيميایی را از آبی که در آن کاشته میشود جدا و همانها را در دانههای برنج ذخيره کند. به اين ترتيب، آلودگی دانههای برنج، محصول آلودگی آب به مواد شيميايی محلول در آن است.
در فهرست مهمترين آلودگیهای شيميايی برنج در ایران، سه عنصر وجود دارد که عبارتند از آرسنيک، سرب و کادميوم.
افزايش مصرف برنج در ايران با انتشار گزارشهای پراکنده درباره کيفيت اين محصول همراه شد. به تدريج از سال 1379 تعداد بيشتری گزارش مربوط به منابع آلوده کننده برنجهای داخلی و وارداتی به نشريههای علمی داخلی و بينالمللی راه يافتند. یکی از این گزارشها را محققان دانشکده داروسازی دانشگاه تهران از آلودگی قابل توجه برنج «کربال» در استان فارس به سرب و کادميوم دادند. مهمترين منابع این آلودگی متعلق به «مجتمع پتروشیمی» شیراز، کارخانه «قند مرودشت» و کارخانه «چرمينه» بودند. گرچه محققان خاطر نشان کرده بودند که صنايع کوچکتری که پسآبهای خود را به رودخانههای «کر» و «سیوند» سرازیر میکردند نيز سهمی در آلودگی برنج کربال به سرب و کادميوم داشتهاند.
يک مقاله پژوهشی ديگر نيز که از سوی محققان دانشگاه علوم پزشکی مازندران منتشرشد از آلودگی برنج در اطراف قائمشهر و دريافت 10 درصد بيشتر از بالاترين حد مجاز کادميوم در هفته توسط مصرف کنندگان برنج منطقه خبر داد.
خيلی زود نوبت به آرسنيک رسيد. نشانههای آرسنيک در موی سر مردم، پشم گوسفندان، دانههای خاک، قطعات چوب، آب آشامیدنی و ساقه و برگ گياهان پيدا شدند. در یکی از مقالهها، محققان دانشگاه شيراز اعلام کردند که متوجه شدهاند در بعضی نقاط استان اصفهان و به ویژه در اطراف معادن «موته»، در همه جا میشود نشانههای آلودگی قابل توجه به آرسنيک را پيدا کرد.
محققان در کردستان نيز خبر دادند که گرچه گياهان اطراف بيجارآلودگی کمی دارند اما خاک منطقه، آلوده به مقاديرغيرمجاز آرسنيک است. بنابراين، اگر گياه قدرت تفکيکپذيری بيشتری داشته باشد، قادربه جذب مقادير بيشتری از آرسنيک است.
فهرست آلودگیهای برنج به همين سه عنصر ختم نشد. محققان موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران نيز نشان دادند ميزان قابل توجهی از سم قارچ «آسپرژيلوس فلاووس» که به نام «آفلاتوکسین» شناخته میشود، در 71 قلم برنج وارداتی از بنادر بوشهر، هرمزگان و آذربايجان غربی وجود دارد.
در ادامه، نتایج پژوهش جديدی که محققان دانشکده بهداشت دانشگاه تهران انجام دادند، حاکی از آن بود که شاليزارهای مازندران مملو از آفتکشهایی هستند که برای مقابله با کرم ساقهخوار برنج استفاده میشوند.
اين گزارش که در سال 1389 منتشر شد، نشان میداد دو ماه پس از سمپاشی شاليزارهای آمل، هنوزهم مقدار مواد شيميايی باقی مانده بيشتر از استانداردهای داخلی و جهانی است.
نتيجه آن که اگر برنج غذای اصلی سفره ايرانی باشد، آن چه مصرفکننده با هربشقاب برنج خود دريافت میکند، انواعی از آلودگیهای شيميايی است؛ البته آلودگی به آرسنیک در مرکز همه آنها قرار دارد.
از اوايل سال 2013 ميلادی و با انتشار نخستین مقاله علمی درباره اثر آرسنيک موجود در برنج بر تغييرات کروموزمی در سلولهای بدن انسان، موضوع آلودگی برنج اهميت مضاعفی يافت.
نکته قابل توجه در آلودگی برنج به آرسنيک اين است که آبی که برای کاشت برنج در شاليزارها مورد استفاده قرار میگيرد حاوی پسآبهای صنعتی است و پيش از اين هم برای مصارف آشاميدنی مناسب تشخيص داده نشده است. با اين حال، قدرت جذب تفکيکی گياه برنج وانباشته شدن مواد شيميايی نظير آرسنيک در دانههای برنج، محتويات شيميايی همان آب صنعتی را اين بار از راه برنج آلوده به بدن مصرف کنندگان منتقل میکند.
با اين همه آلودگی شيميایی چه بايد کرد؟
سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد و اداره غذا و داروی ايالات متحده میگويند مقام اول آلودهترين برنج جهان متعلق به چين است به طوری که ميزان آلودگی در برنج چينی به چيزی بين 30 تا 60 برابر مقدار مجاز میرسد. برنجهای تايوان، هند، تايلند، جمهوری چک و ايتاليا نيز در مقامهای بعدی آلودهترينها قرار دارند. دستکم، بازبينی روابط تجاری برای واردات برنج خارجی میتواند در اين مورد به رد اقلام بدتر برای قبول اقلام بهتر بيانجامد.
با اين حال، وضعیت آلودگی انواعی از برنجهای ايرانی نيز چندان خوشايند نيست و از رده خارج کردن بعضی اقلام برنج داخلی چيزی شبیه به تجويز مسکن موقتی برای درمان يک بيماری مزمن است. بنابراين، تنها راه عملی باقي مانده، کنترل پسآبهای صنعتی برای حفظ کيفيت محصولات داخلی است. چنين گامی مستلزم قدرت بخشيدن به تشکلهای مردمی مدافع محيط زيست در کنار يک سازمان قدرتمند حفاظت محيط زيست است. اين که به جای توانمند کردن نهادهای مردمی و لابد پیامدهای اجتماعی بعدی آن، به درمان با مسکن موقت ادامه بدهيم راهی است که پیش از این پيموده شده وهماکنون نتيجه آن را میبینیم.
در اندازه حقوق شهروندی، صاحب اين قلم با انتظار برای تقویت نهادهای مردمی، به نتيجه صندوق رأی اميد بسته بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
tamame donya ba tamame chizhaye daresh vujud daran alude hastan va karish nemishe kard