کسی که در ازای دادن خدمات جنسی به دیگران، پول دریافت کند، نامش «روسپی» یا «فاحشه» است. این تعریفی است که در لغتنامه دهخدا آمده و مردم هم با این تعریف خوب آشنا هستند؛ حرفهای که انجام آن در بسیاری از جوامع قبیح و در برخی کشورها، به ویژه کشورهای اسلامی همراه با مجازات است. اما کشورهایی چون هلند و آلمان هم هستند که در آنها روسپیگری آزاد و یک حرفه قانونی به شمار میرود. این افراد ازحمایتهای قانونی برخوردارهستند و دولت از آنها و منافعشان دفاع میکند.
فاحشه یا روسپی بیشتر به زنان نسبت داده میشود و کمتر پیدا میشود مردی که بخواهد از راه تنفروشی امرارمعاش کند اما این به آن معنی نیست که وجود ندارد.
با کمی پرسوجو، توانستم آدرس فیسبوک مردی را پیدا کنم به نام «بردیا». البته نام اصلی او چیز دیگری است ولی میخواست با همین نام با «ایرانوایر» گفتوگو کند. 28 سال دارد و دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مهندسی است.
بردیا گفت: «ابتدا بگذارید یک مساله را روشن کنم و آن اینکه من روسپی، دونژوان، سالوادور، فاحشه و یا هرنام دیگری که میخواهید بگذارید، نیستم. من یک هنرمندم. هنر این را دارم که دل زنان خاص را به دست بیاورم و در قبال کاری که انجام میدهم، دستمزد بگیرم؛ مثل همه، حتی شما. شما در قبال مطلبی که مینویسید، دستمزد میگیرید و من هم در قبال کاری که انجام میدهم. پس هیچ فرقی میان ما وجود ندارد.»
بردیا نگران نگاه جامعه نیست:«من به نگاه جامعه کاری ندارم. خیلی کارهایی هم که آنها انجام میدهند باب میل من نیستند. این من هستم که به شغل و شخصیتم ارزش میدهم. من حس میکنم آنها چون عرضهاش را ندارند ما را نفی میکنند. من مطالعات بسیاری روی اینکار انجام دادهام؛ اینکه زنهای مسن به چه چیزی علاقه دارند، از چه نوع تیپهایی خوششان میآید و چه نوع رفتاری را دوست دارند. این اسمش هنر است. مخزنی و تیغزنی نیست. من به کسی دروغ نمیگویم. وعدههایی که پسرها برای خام کردن دخترها میدهند، نمیدهم. ادای پسران عاشقپیشه را هم در نمیآورم. از ابتدا همه چیز مشخص است؛ آنها رابطه جنسی میخواهند، من هم قیمتم را میگویم، یا قبول میکنند یا نه.»
بردیا به این سوال که آیا مشتریهایت را خودت انتخاب میکنی، پاسخ میدهد:«اشتباه نکنید خانم. من کسی را انتخاب نمیکنم بلکه آنها هستند که من را انتخاب میکنند. من مشتریان اندکی دارم. به هرکسی پاسخ مثبت نمیدهم. دلم نمیخواهد آلوده این کار شوم هرچند که این شغل را دوست دارم. یک دفتر دارم که مشخصات مشتریانم را ثبت کردهام. میدانم که سلیقه هرکدام از آنها چیست، از چه رنگی خوششان میآید، چه عطری را میپسندند و باید با او چه رفتاری داشته باشم. وقتشان مشخص است. درآمد خوبی دارم چون کارم را بلدم. تهران شهر پرهزینهای است و زندگی در آن سخت است. باید هم کار کنم و هم درس بخوانم. رشته تحصیلی من پرهزینه است. اگر میخواستم درهمین زمینه فعالیت کنم، به هیچ عنوان مخارج زندگی تامین نمیشد هرچند که برای این کارهم باید هنرمند باشی.»
نگاه بردیا به حرفهاش متفاوت است:«این یک شغل است مثل همه شغلهای دیگر. من این شغل را دوست دارم چون نگران تعدیل نیرو نیستم. حقوقم را به موقع دریافت میکنم، هزینههای زندگیام تأمین میشود و با خانمهای متمول و با اصالت نشست و برخاست میکنم.»
از او میپرسم که چگونه این حرفه را انتخاب کردی؟ میگوید:«پیشنهاد دوستم بود. به من گفت که کارش این است و درآمدش خوب. اوایل نمیخواستم قبول کنم اما بعد احساس کردم این هم یک شغل است مثل همه شغلهای دیگر.»
چرا احساس میکنی شغلت همانند شغلهای دیگر است؟
- چون یک حرفه است. من هم زحمت میکشم؛ مثل دیگران.
قانون برای این کار مجازات در نظر گرفته است،پس نمیتوانی بگویی که این شغل همانند شغلهای دیگر است.
من از شما یک سوال میپرسم. چند نفر از همکاران شما در زندان هستند؟ چند نفر از روزنامهنگاران به خاطر شرایط شغلی که داشتند مجبور به ترک کشور شدند؟ آیا همه آنها خلاف مقررات رفتار میکردند؟ کارشان خلاف شرع بود؟ نبود. اما قانون با آنها برخورد کرده و میکند. این شغل ممکن است در ایران مجازات داشته باشد اما در کشورهای دیگر مانند هلند دارای ارزش است و تمام کسانی که خدمات جنسی میدهند از حقوق شهروندی برخوردار هستند. من به قانون کاری ندارم، به مخارج زندگیام نگاه میکنم و به این که هرجا بخواهم استخدام شوم یا باید سابقه کار داشته باشم و یا پارتی . من هیچکدام از اینها را ندارم. بنابراین باید به دنبال شغلی باشم که بتوانم با کمترین سرمایه مالی، بهترین درآمد را داشته باشم و چه شغلی بهترازاین. شغل من ارایه خدمات جنسی به افراد نیازمند است. حالا شما یا دیگران میخواهید بگویید خلاف مقررات است، برای من مهم نیست. من درحال حاضراین شغل را دوست دارم و برای آن ارزش قایل هستم و به کسی اجازه نمیدهم وجهه این شغل را خراب کند.
میپرسم دوست دختر داری؟
- بله.
شغلت را میداند؟
- به او گفتم در یک کانون خدماتدهی به سالمندان فعالیت میکنم.
نوع خدماتی را هم که میدهی میداند؟
- نه. قرار هم نیست بداند. او همسرمن نیست. دوست دخترم است. قرارنیست تمام ریز زندگیام را برایش بگویم.
چرا شغلت را به او نگفتی؟
- دروغی به او نگفتم. فقط نوع خدماتدهی را نگفتم. نمیخواهم دلخورش کنم .
برنامهات برای زندگی چیست؟
- تمام تلاشم این است که از این راه پول دربیاورم تا بتوانم یک شرکت مهندسی راهاندازی و در رشتهای که تحصیل کردم فعالیت کنم .
بردیا معتقد است شغلی که دارد همانند شغلهای دیگر دارای ارزش است و در قبال خدماتی که انجام میدهد، دستمزد میگیرد اما بیشک نگاه جامعه با اوهمسو نیست.
دکتر«مهرداد درویشپور»، جامعهشناس و استاد دانشگاه مقیم سوئد معتقد است که روسپیگری شغلی نیست که انسان بخواهد با افتخار از آن نام ببرد، میگوید:«از منظرناموس پرستی در جامعه پدرسالار، زن با نجابتش – یعنی کنترل میل جنسی - تعریف میشود. بنابراین، از آن جا که در روسپیگری زنان، «نجابت زنانه» (حفظ ناموس، سربه زیری، شرم، احساس گناه، انحصار بدن زن در اختیار تنها یک مرد) به عریانترین شکل ممکن نفی میشود، نگاه سخت منفی به روسپیگری زنان وجود دارد که البته ریاکارانه و دو استانداردی است. »
بنا به گفتههای این جامعهشناس، روسپیگری زن با روسپیگری مردان در جامعهای همچون ایران، هم ارز نیست. یک مرد تنفروش آسانتر میتواند از این عمل به عنوان شغل یاد کند. به بیانی دیگر، زنان فاحشه بیشتر از مردان فاحشه با تقبیح اجتماعی، تحقیر شخصی، آزار و اذیت جنسی و بردگی جنسی سر و کار دارند.
واژه «ژیگولو» که برای مردان جوانی که خود را در ازای تامین مادی، در اختیار زنان سالخورده قرارمیدهنند به کار برده میشود، نشانگر آن است که روسپیگری مردان به اندازه روسپیگری زنانه، خوار شمرده نمیشود. البته فروش سکس مردان به مردان از مقوله دیگری است و نگاهی سخت منفی به آن وجود دارد.
نگاهی به جامعه سنتی و مذهبی ایران نشان دهنده این واقعیت است که مردان در بیشتر موارد نسبت به زنان از ارجحیت و برتری برخوردارند. مسایل جنسی نیز یکی از همان حوزهها است.
دکتر «درویشپور» در ادامه، عنوان و لقبهای داده شده به زنان و مردان روسپی را این گونه عنوان میکند:«درجامعه ایرانی اگر زنی از آزادی جنسی برخوردار و دوست پسرهای متعددی داشته باشد، با نگاه منفی جامعه روبه رو خواهد شد؛ به او لقب فاحشه، روسپی، هرزه، نانجیب و یا لکاته میدهند و تا حدودی از جامعه طرد میشود در حالی که مردی که روابط متعدد جنسی داشته باشد، آن را به حساب افتخاراتش میگذارند و در نهایت به او لقب «دون ژوان» و «محبوب زنان» میدهند. درمورد روسپیگری نیز با چنین تفاوتی روبهرو هستیم. روسپیگری مرد کمتر از روسپیگری زن موقعیت اجتماعی او را با خطر روبهرو میسازد. هرچند که از نظر روحی و روانی ممکن است مرد روسپی با حس پوچی، خواری و بیاعتباری نیز روبهرو شود اما باز آسیبی که به یک زن وارد میشود، به مراتب بیشتر است.»
اما برخی جامعهشناسان از روسپیگری همچون مشاغل دیگر نام میبرند؛ یعنی همان گونه که یک پزشک یا روزنامهنگار به ازای فعالیت خود دستمزد دریافت میکند، یک کارگر جنسی در ازای خدمات جنسی که میدهد پول میگیرد.
درویشپور معتقد است:«این افراد به نوعی، کارگر جنسی هستند و میتوان از یک منظر، تنفروشی را با مشاغل دیگر مقایسه کرد. ولی این مقایسه از برخی جنبهها نامربوط است و دربسیاری مواقع، سادهانگارانه و یا فریبکارانه و به قصد توجیه سوداگری صنعت سکس به شمار میرود. از این گونه فحشا همچون انتخاب آزادانه شغل، گاهی به عنوان "فحشای لوکس" استفاده میشود. در واقع، درصد معدودی از افراد که دستشان به دهانشان میرسد و قادربه امرارمعاش خود هستند، برای کسب درآمد بیشتر اقدام به تنفروشی میکنند که در این دستهبندی قرارمیگیرند. روسپیگری مردان بالغ - و نه پسران نوجوان - که خودفروشی میکنند را شاید بیشتر بتوان در گروه فحشای لوکس قرار داد و از آنها نیز با تساهل، به عنوان کارگر جنسی نام برد. اما اگر انتخاب واژه کارگر جنسی به قصد مشروعیت بخشیدن به فروش خصوصیترین و حسیترین بخش از بدن و روان انسان و به قصد هم طرازی با دیگر مشاغلی باشد که به راستی آزادانه انتخاب میشوند، من در آن قدری سهلانگاری میبینم.»
درصد افسردگی در میان زنان روسپی بسیار است. بسیاری از زنان روسپی به دلیل آنکه در بیشتر مواقع مورد تجاوز، آزار و شکنجه قرار میگیرند، به افسردگی مبتلا میشوند اما آیا مردان تنفروش نیز همانند زنان همکار خود از افسردگی رنج میبرند؟ دکتر درویشپور در پاسخ به این سوال میگوید:«من آمار و ارقام دقیقی در این زمینه ندارم. اما پژوهشها نشان میدهند که به طورعمومی، بسیاری از زنان روسپی مورد تحقیر، آزار، تجاوز جنسی و خشونت قرار میگیرند. بسیاری از دلالان جنسی برای آنکه این افراد فرار نکنند، آنها را منزوی و حبس میکنند. در بسیاری از موارد، زنان روسپی را به مواد مخدر آلوده میکنند و با خرد کردن شخصیت، درهم شکستن کامل اعتماد به نفس و کنترل اقتصادی آنها، سعی میکنند آنها را وابسته و برده خود سازند. درنتیجه، این گروه بیشتر به بیماری افسردگی دچار میشوند. اما درمیان مردان روسپی که تن خود را معمولا به زنان متمول و دارا میفروشند، ما با چنین مسایلی چندان روبهرو نیستیم. کمتر مردی ممکن است از سوی زنی مورد تجاوز یا خشونت قرار بگیرد و یا کمتر زنی ممکن است به جستوجوی خرید سکس از مرد معتاد برود. اما در یک زمینه، بیتردید شباهت بین مردان و زنان روسپی وجود دارد و آن حس افسردگی، خلاء، تنهایی، بیمقداری و نداشتن منزلت اجتماعی است. هرچه باشد در این نوع شغل - فروش سکس - هیچگونه علاقه، مهربانی و خلاقیتی نسبت به کار و ثمره آن دیده نمیشود. بنابراین، این گونه مشکلات درهرگونه تنفروشی، چه زنانه و چه مردانه وجود دارد. هر چند که ممکن است مردان تنفروش این ادعا را داشته باشند که به شغل خود افتخار میکنند اما کمتر کسی پیدا میشود که بخواهد در جامعه با سربلندی بگوید من یک تنفروش هستم.»
قوانین روسپیگری در کشورها مختلف است. در کشوری مانند هلند، تندیسی ساخته میشود که روی آن نوشته شده «به کارگران جنسی سراسر جهان احترام بگذارید». در سوئد خرید و فروش سکس کاملا ممنوع است و در کشور دیگری چون ایران ممکن است مجازات یک زن یا مرد تنفروش شلاق و سنگسار باشد.
«حسین احمدینیاز»، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری درباره مجازات قانونی برای شخص تنفروش به «ایران وایر» گفت: «روسپیگری در ایران جرم است اما مجازاتی که برای آن در نظر گرفته میشود در موارد مختلف، متفاوت است. اگر رفتار نابهنجار ناشي از بيماري باشد، قابل مجازات نيست. بنابراين، در مواردي كه روسپيگري ناشي از بيماري رواني باشد، نبايد آنها را مجازات كرد و بايد به درمان و نگهداري آنها پرداخت.»
روسپیگری در بیشترمواقع «زنای غیرمحصنه» است؛ یعنی شخص زناکار(زن یا مرد) بدون همسر و مجرد است و به اختیار خود زنا میکند. به زبان سادهتر، به زنای شخص مجرد، زنای غیرمحصنه گفته میشود. مجازات زنای غیرمحصنه در مرتبه اول، یکصد ضربه شلاق است و اگر سه مرتبه زنا کند و درهرمرتبه حد خورده باشد، کیفر او در مرتبه چهارم اعدام است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
تدوین یک سری قوانین کارشناسی شده که موجب تأمین امنیت فکری در نیازهای جنسی انسانها باشد ، روابط مخفی و یا ایجاد روابط منجر به اجبار را کاهش داده و بخش مهمی از دغدغه های انسان را پاسخگوست.
با برطرف شدن اینگونه دغدغه ها ، به بهینه سازی راندمان جوامع کمک کرده و از بهانه ها و بیماریهای روانی افراد جلوگیری خواهیم کرد.