زهرا رمضان پور، شهروند خبرنگار
«معلوم نیست چه شده که اینها باز به حجاب گیر داده اند؟»
همینطور که به پوسترهای مبارزه با بدحجابی و فرهنگ سازی در زمینه حجاب که در راهروی ایستگاه مترو «میرداماد» نصب شده است نگاه میکنم، صدای دختر جوان را میشنوم. دست در دست مردی همسن و سال خودش، در حال گذر به سمت خروجی مترو است و در حال نگاه کردن به پوستری که روی آن تصویر دو مرد و یک زن است و سایه های آن ها نشان میدهد که مردان دارند زن را که کفش پاشنه بلند قرمز پوشیده، به سمت خودشان میبرند. روی پوستر نوشته شده است:«بعضی مواقع ما قصد بدی نداریم ولی رفتارمان آسیبهای غیر قابل باوری به همراه خواهد داشت. »
این پوستر بخشی از تبلیغات حجاب است که این روزها در سطح شهر دیده میشود. این حجم وسیع تبلیغاتی که این روزها در شهر تهران دیده میشود، به خاطر آمدن 17 دی، سالروز رسمی شدن کشف حجاب از سوی پهلوی اول است؛جریانی که درست مخالف فشار جمهوری اسلامی برای باحجاب کردن زنان ایرانی، چادر را از سر آن ها کشید و برای پوشش آنها تصمیم گرفت. این دو جریان، زنان ایرانی را در مقابل حکومتها با چالشهایی روبه رو کرد؛ دولت یک بار با تاکید بر متجدد کردن زنان دست به تبلیغ زد و حالا برای فرستادن آن ها به «بهشت» تبلیغ میکند.
البته تلاش جمهوری اسلامی برای تبلیغ حجاب، گستردهتر و دنباله دارتر است. تلاش برای نشان دادن چهره آرمانی خانواده به وسیله حجاب، موضوع تازهای در جمهوری اسلامی نیست و بیش از 34 سال است که از زمان اجباری شدن آن توسط حکومت ایران، چالش میان اکثریت زنان ایرانی با اقلیت حکومتی ادامه داشته است؛ چالشی که از کتک زدن و کشیدن زنان به زور در کمیته و گشتهای ارشاد شروع شد و دیوار نوشتههایی که جای بیحجابها را ته جهنم میدانستند و همراه شیطان و زن محجبه را بهشتنشین برمیشمرند تا امروز که با ساخت مجموعههایی که در آن زنهای محجبه تصویر معقول و دوستداشتنی دارند و زنان منفی بدحجاب هستند، ادامه دارد. تصویر کردن دختربچههای زیر سن حجاب در آن چه از دید جمهوری حجاب برتر، یعنی چادر است، تاکنون ادامه یافته اگرچه به جایی نرسیده است.
در طی این سالها، حجم نفرت از حجاب اجباری به جایی رسیده است که نه تنها دو نفر از آخرین رییس جمهورهای ایران، یعنی محمود احمدینژاد و حسن روحانی در وعدههای انتخاباتی به شیوه خود به آن پرداختند که این جریان تبدیل به نوعی مبارزه منفی نسبت به حجاب اجباری در میان زنان و حکومت جمهوری اسلامی شده است. بارزترین وجه این مبارزه در کمپین اینترنتی «نه به حجاب اجباری» بود که زنان زیادی در آن شرکت و جمهوری اسلامی را با چالشی بزرگ رو به رو کردند.
مسوولان حکومتی ایران که گمان میکردند در تبلیغ حجاب موفق بودند، شکست را باور نمیکردند و با شدت به مبارزه با این کمپین برخاستند. این مبارزه به جایی رسید که به زندگی خصوصی افراد، به ویژه چهرههای شناخته شده وارد شده و با اهرم ممنوعیت کاری و زدن تهمت و انتشار عکسهای زندگی خصوصی آن ها، سعی کردند با کمپین «نه به حجاب اجباری» مبارزه کنند. همزمان با آن، بخش فرهنگی این مبارزه نیز در ساخت فیلم، کلیپ، تیزر و بیلبوردها و نمایشگاههای خیابان وارد عمل شد. بیلبوردها این روزها باز سر از خیابانهای شهر در آورده اند و علاوه بر تشویق به عفاف و حجاب، تبلیغهایی برای مطیع بودن زن، پوشاندن چهرهاش از نامحرم و حضور نداشتن در شبکههای اجتماعی را تبلیغ می کنند.
در یکی از این بیلبوردها که عکس آن در میان شبکههای اجتماعی نیز دست به دست میشود، تصویری از زنی را نشان میدهد که در حال پرداخت پول پارچه در حالی است که عکس همسرش تنها نکته فوکوس این تصویر است و روی آن نوشته شده است:«با هیچ کس غیر تو من حرفی ندارم؛ محرمترین مرد جهانی در کنارم.»
در زیر این بیل بورد نیز از مضرات ارتباط کلامی میان زن و مرد نوشته شده است. در کنار این، نمایشگاهی هم در برخی ایستگاههای مترو با عنوان «زکات زیبایی، پاکدامنی» است، در حال برگزاری است. در برشور این نمایشگاه نوشته شده است:«عریانی فرهنگی است که در پس کورههای هوس غروب کرده است... و چه غروب غم انگیزی.»
در میان عکسهای این نمایشگاه، تصویری از رژهای قرمز رنگ دیده می شود و با این عنوان که در هر ثانیه 22 رژلب در جهان به فروش میرسد، این وسیله آرایش را به توپ آماده شلیک و نارنجک تشبیه میکند.
تصویری دیگر، مواد آرایشی را میان چشمهای پر از خون تصویر کرده است و «بازارگرد» نامیده است.
به انتهای سالن میرسم، زنی چادری دست دختر هفت یا هشت ساله اش را که موهای بلندش را دو تا بافته و پشت خود انداخته، گرفته است و از کنارم رد میشود و در حالی که سرش را تکان میدهد، میگوید: «این همه ساله نتوانسته اند حجاب سر زنها کنند جز این که بیش تر آدم را از آن متنفر کنند. حالا با این عکسها میخواهند همین یک ذره اعتقاد باقیمانده بچهها را از بین ببرند.»
همین طور که به حرفش گوش میدهم، یاد آن نقل قول میافتم که زنهای ایرانی را هیچکسی نمیتواند اسیر کند؛ پدر رضا شاه را در آوردند که حجاب از سرشان برداشت و حالا جمهوری اسلامی حریفشان نمیشود که چادر سرشان کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر