«فرید» سوار آسانسور بیمارستان میشود تا خودش را برای چک آپ بیمارانش به بخش برساند. چند نفر همراه بیمار توی آسانسور هستند و با ورودش شروع به حرف زدن میکنند: «نمیفهمم اینها چه جور قسمی خورده اند؟ نه کار انجام میدن و نه دلسوزن؛ مثل این که قسم خوردن فقط از مردم بدبخت پول بگیرن.»
مرد مسن به روپوش سفید و گوشی پزشکی فرید نگاهی میاندازد، صدایش را بالا میبرد و کلمه لعنت را بلند میگوید: «حالتی به خودش گرفته که انگار آب دهانش را روی زمین میاندازد.»
فرید تنها پزشکی نیست که این روزها گوشه و کنایههای مردم را میشنود. پزشکان زیادی این برخوردها را تجربه کردهاند اما هیچ کدام دوست ندارند نام کاملشان در این گزارش آورده شود. فرید میگوید: «الان ماجرای بخیه کودک در خمینی شهر واقعا مردم را علیه پزشکان تحریک کرده. غیر از متلکهایی که روزانه از بیماران و همراهانشان در بیمارستان میشنویم، پیامهایی که دوستان و فامیل برایمان میفرستند را هم باید ببنید؛ جوکهایی که برای پزشکان ساخته شده و اقوام و آشنایان آن را کنار یک شکلک خنده برای ما میفرستند و فکر میکنند این شکلک خنده، ضرب شوخی تلخ و گزندهای را که برای ما ارسال میکنند، میگیرد.»
بعد از رسانهای شدن ماجرای بخیه کودک در بیمارستان خمینی شهر و برخورد کادر پزشکی، جوکهای زیادی درباره رابطه پزشک و بیمار ساخته شده و در فضای مجازی دست به دست میشود.
از برخورد کادر پزشکی بیمارستان خمینی شهر با «صدرا» چهار ساله و خانوادهاش روایتهای متفاوتی وجود دارد که هنوز درستی هیچکدام به اثبات نرسیده است. روز اول، خبر کشیدن بخیه زیر چانه صدرا به خاطر عدم پرداخت پول به دستور پزشک و پرستار بیمارستان منتشر شد و مقامات بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ازدستگیری پزشک و پرستار متخلف خبر دادند. بعد روایت دیگری در شبکههای مجازی منتشر شد مبنی بر این که پرستار یک بخیه زده و بعد از شنیدن این که خانواده توان پرداخت ندارند، زخم چانه را پانسمان کرده و او را راهی خانه میکند.
حالا «حسن تامینی لیچایی»، نماینده مردم رشت میگوید: «ما دنبال حل این موضوع بودیم و اعضای کمیسیون در برخورد صریح با متخلفان اتفاق نظر داشتند. اما در پی تحقیقات انجام شده، متوجه شدیم که اتفاق آن طور که روایت شده، رخ نداده و از سوی یکی از کارمندان اخراجی بیمارستان بزرگ نمایی شده است.»
او به «شفا آنلاین» میگوید: «مادر صدرا وقتی متوجه میشود توان پرداخت پول را ندارد، از پرستار میپرسد که اگر بخیه نشود مشکلی ایجاد میشود و جای زخم میماند؟ پرستار هم میگوید زخم سطحی است و مشکلی ایجاد نمیکند و بخیه زدن را با خواست مادر کودک ادامه نمیدهد. اما دو روزبعد مادر کودک با تحریک یکی از کارمندان اخراجی بیمارستان که شاهد ماجرا بوده، از بیمارستان شکایت میکند.»
«علی» پزشک اورژانس یکی از بیمارستانهای شلوغ در جنوب تهران است. او استاد بخیه زدن شده است. همکاران و دوستانش به شوخی او را «چرخ خیاطی» صدا میکنند: «واقعیت این است که بافت محلی طوری است که ما روزانه مراجعانی داریم که به دلیل نزاع به اورژانس میآیند. این بیماران اغلب زخمی دارند که باید بخیه شود. بچههایی هم که سر و صورتشان را زخم میکنند، زیاد هستند.»
دیروز هم مادر و پسری که پیشانیاش زخم شده، به اورژانس مراجعه میکنند و علی از انترن اورژانس میخواهد سر بچه را بخیه بزند: «تمام مدت بچه گریه میکرد و خانم دکتری که بخیه میزد، با او حرف میزد اما وقتی کار تمام شد، مادر بچه یک باره گفت الان اگه بیمه نبودم و پول نداشتم، بخیه سر بچه رو میکشیدید، نه؟ بعد لبخند کنایه آمیزی زد و پسرش را در آغوش گرفت.»
علی روایت صدرا را شنیده اما میگوید: «بخشی از این روایت مخدوش است چون بیمارستانهای دولتی صندوقی برای کمک به بیماران بی بضاعت دارند و بیماران از طریق مددکاری بیمارستان میتوانند از این صندوق استفاده کنند.»
البته او تاکید میکند که در خیلی از موارد این صندوقها پول کافی ندارند و خالی شدهاند: «حتی اگر صندوق هم خالی باشد، عدم پرداخت پول از سوی بیمار ربطی به پزشک و پرستار ندارد که آن ها وادار به کشیدن بخیه شوند.»
«مریم» متخصص قلب است و در یکی از شلوغترین مراکز قلب تهران کار میکند. او به «ایرانوایر» میگوید: «اول که دکتر هاشمی وزیر بهداشت شد، همه کادر بهداشت،درمان و آموزش پزشکی خوشحال بودند. بین پزشکان صحبت این بود که یکی از لایقترین و با سوادترین پزشکان روی این صندلی نشسته اما من فکر میکنم ایشان سیاست لازم را برای ایجاد رابطه خوب و درست بین مردم و پزشکان نداشتند.»
او معتقد است که بارها در دوران وزارت دکترهاشمی، خشک و تر با هم سوزانده شدند: «آیا همه پزشکان این مملکت زیر میزی میگیرند؟ همه پزشکان این جا دنبال پول هستند؟ همه به خاطر پول دستور کشیدن بخیه میدهند؟ ما پزشک اخلاق مدار نداریم؟ ببینید برای پی گیری زیرمیزی این قدر این موضوع را در صدر اخبار مطرح کردند که مردم گمان میکردند بدون پرداخت زیر میزی، هیچ پزشکی برایشان کاری انجام نمیدهد.»
او بارها شاهد بوده که همراهان بیمار وقتی هزینه جراحی یا بیمارستان را میشنیدهاند، با خنده و نوعی متلک به پزشکان میگفتند: «آقای دکتر این هزینه بدون زیر میزی است یا زیر میزی هم حساب شده؟ خب من خودم از این برخورد واقعا ناراحت میشوم اما جراحها بیش تر با این برخوردها رو به رو شده اند.»
مریم تاکید میکند که هرگاه اخبار این چنینی منتشر میشود، برخورد همراهان بیمار با کادر پزشکی بدتر میشود: «در چنین مواقعی، مدام در بیمارستان تنش به وجود میآید. روزی چند نفر وسط اورژانس یا دم صندوق داد میزنند و به کادر پزشکی فحش میدهند. من نمیگویم کارهای خلاف قانون را لاپوشانی کنند اما بگویند 10 درصد جامعه پزشکی خلاف میکنند مثل هر صنف دیگری. گناه 90 درصد دیگر که کار میکنند، چیست؟»
«صادق» و «پریسا» هر دو پزشک هستند :«ما این قدر حرفهای هستیم که این برخوردها را روی عصبانیت جامعه از درصد کوچکی از جامعه پزشکی بگذاریم اما فرزندمان این موضوع را نمیفهمند.»
آن ها یک پسر 13 ساله دارند. صادق میگوید: «پارسال سر ماجرای زیر میزی این قدر پسرم را در مدرسه دست انداخته بودند که امسال مدرسهاش را عوض کرد. هر چیز جدیدی که میخریده، یکی از بچهها میگفته "بابا و مامانش زیر میزی گرفتن، براش خریدن". حتی اگر کفش نو میپوشید، آن را به زیر میزی گرفتن پزشکان ربط میدادند.»
پسرشان یک خواهش دیگر هم از پدر و مادرش کرده است: «امسال از ما خواست که در فرم ثبت نام ننویسیم پزشک هستیم.»
حالا این روزها که بحث بخیه داغ است، پسر صادق و پریسا خیالش راحت است. آن ها در فرم ثبتنام نوشتهاند:«شغل: آزاد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر