میدان امام حسین تهران هر روز شاهد تجمع گروهی از مردانی است که برای کسب روزی در انتظار کار ایستادهاند.
جوانی بلندقامت و تکیده با صورتی آفتاب سوخته در کنار دیگر مردان منتظر در میدان، روی هجوم بردن و پس زدن کارگران دیگر را ندارد تا سوار بر وانتی شود که برای بردن کارگران روزمزد به میدان امام حسین آمده است.
نام او«سلمان» است؛ اهل زابل و نانآور خانواده. می گوید :«هزینه خانواده بالاست. در شهر خودمان کار نیست. 3 تا خواهردارم و یک پدر بیمارومادربزرگی که با ما زندگی میکند. من برای کار به تهران آمدهام و حاضرم هر کاری بکنم که نان حلال سر سفره پدرم ببرم. در شهر ما جوانها اگر کار نداشته باشند یا از شهر کوچ میکنند یا با گروههای قاچاق موادمخدر کار میکنند که هزار بلا سرشان میآید.»
سوز سرما، باران و برف برای مردانی چون سلمان نشانه پایان فصل کار است و خالی شدن سفره نانشان. آنها کارگران فصلی هستند که اغلب در ساختمانهای شهرهای بزرگی چون تهران مشغول کارند. آغاز فصل سرد، شروع دوره بیکاری است و به نوشته برخی از رسانههای داخلی، چارهای ندارند جز روی آوردن به دست فروشی.
نه تنها در میدان امام حسین، که در بیشترمیدانهای شهرمی توان آنها را دید؛ از تجریش گرفته تا میدان ونک، ولیعصر و شوش.
اغلب آنها از شهرهای کوچک و روستاها به امید کسب و کار به تهران یا شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند. آنها در کارگاههای ساختمانی، مشاغل خدماتی و سادهترین کارهایی که به قدرتبدنی نیاز دارد، بهدنبال کار میگردند؛ کارهای یک روزه و چند روزه بدون هیچگونه حقبیمه، مرخصی یا هر حقوقی که یک کارگر باید از آن برخوردار باشد.
هیچ شغل جایگزینی برای آنها پیشبینی نشده است و در زمان رکود کار، برای تامین معیشت خانواده به حال خود رها میشوند.
«من از شاهآباد آمدهام. در شهرما کار نیست. بیشتر جوانها یا به امید کارکوچ کردهاند یا درشهرماندهاند و به راه خلاف میروند. من پدرندارم و پسر بزرگ خانوادهام. در یک کارگاه تولیدی لباس کارمیکردم. صاحب کارم ورشکسته شد. بنده خدا حق و حقوق مرا هم داد ولی بعدش کاری پیدا نکردم. نمیتوانم به شهر خودمان برگردم. خانوادهام منتظر پولی هستند که هر ماه برایشان میفرستم.» این حرفهای «مهدی» 29 ساله است که حالا هر هفته برای نظافت به منزل یک خانم میانسال میرود. در فصل تابستان دریک کارگاه ساختمانی مشغول به کاربوده که با پایان پروژه، حالا به واسطه سرکارگرهمان ساختمان، به خانههایی که به نظافت نیاز دارند معرفی میشود.
شغل جایگزین برای کارگران فصلی هم مشاغل روزمزد و خدماتی است؛ مشاغلی که روزی هست و روزی دیگر نیست.
«فتح الله بیات»، رییس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی کشور با تاکید بر ضرورت پیشبینی جایگزینی برای اشتغال کارگران فصلی به رسانههای داخلی ایران میگوید: «تنها راهی که کارگران فصلی میتوانند در صورت بیکاری از طریق آن امرار معاش کنند، ییلاق و قشلاق است زیرا در شرایط بیکاری از کمترین امکانات معیشتی و رفاهی برخوردار نیستند. بیشتراین کارگران تلاش میکنند در 6 تا 7 ماه از سال که امکان کار دارند، درآمد قابل توجهی را کسب کنند تا از طریق آن در نیمه دوم سال امرارمعاش کنند.»
وی درادامه میافزاید: «کارگران مشاغل فصلی معمولا درماههای سرد وماههای اولیه سال بیکارند و ناگریزند در فصلهای سرد سال به امید یافتن شغل مناسب به مناطق گرمسیر حرکت کنند و درماههای اولیه سال باید با صبوری منتظر آب شدن یخ مردم از تعطیلات نوروزی و شروع کار باشند. اکنون که بحث بررسی اصلاح لایحه قانون کار در مجلس شورای اسلامی به میان است، انتظار میرود نمایندگان کارگران در مجلس با ارایه گزارشی از مشکلات متعدد شامل نداشتن بیمه، امنیت شغلی و جایگزین شغلی در کمیسیون اجتماعی، به دنبال حل مشکلات آنها باشند. در شرایط تورم و گرانی اگر کارگری در طول سال به طور مداوم سرکار باشد و حقوق کافی دریافت کند، به سختی میتواند زندگی خود را بگذراند چه برسد به این که چند ماه از سال را بیکارهم باشد.»
بیکاری در نیمی از سال تنها بخشی از مشکلات کارگران فصلی است، حوادث و مشکلات طول دوران کاری آنها نیز کم نیستتد. آنها شغل پرخطری چون کار در ساختمانهای در حال ساخت را در حالی میپذیرند که اغلب از حق، حقوق و مزایای ویژهای برخوردار نیستند؛ بسیاری از کارفرماها از بیمه کردن کارگران روزمزد سر باز میزنند و در صورت بروز حادثهای در هنگام کار، از مرخصی درمانی محروم میشوند. در واقع، تا زمانی نان دارند که توانایی کار کردن.
یکی از فعالان حوزه کارگری که برای حمایت از حقوق کارگردان مدتی را در بازداشت سپری کرده وسال گذشته از زندان آزاد شده است در اینباره به «ایران وایر» میگوید:« با مشکلات اقتصادی سالهای اخیرحتی وضعیت معیشتی کارگران قرادادی که درخدمت سازمانها و مراکز دولتی و نیمه دولتی هستند هم رو به وخامت گذاشته است. بسیاری از آنها گاه با دوندگیهای بسیارهم نمیتوانند حق و حقوق خود را از وزارت کار دریافت کنند؛ برای نمونه، وقتی یک کارگر با کارخانهای قرارداد یک ساله بسته که در میان راه ورشکست شده است، وزارت کار حاضر نیست حقوق نیمه دوم سال وی را بدهد. تنها به او یک رای دادگاه میدهند مبنی براینکه کارخانه مورد نظر باید حقوق وی تا پایان سال را پرداخت کند. حالا اگر کارخانه مورد نظر امکان پرداخت حقوق او را نداشته باشد، وزارت کار تنها کاری که میکند این است که به کارگر حکم جلب کارفرما را میدهد. بازداشت کارفرما چه دردی را از کارگر بیکار شده دوا میکند؟ حالا درشرایطی که کارگران دارای بیمه و قرارداد باید برای احقاق حقوق خود کفش آهنی برپا کنند و روزها و ماهها بدوند، دیگر وضعیت کارگران فصلی و حق و حقوق آنها روشن است.»
این فعال حوزه کارگری معتقد است که باید مؤسسههایی به منظور ارایه کارهای خدماتی بهوجود آیند که این دسته از افراد را به استخدام خود درآورند و مانع از پراکندگی آنها در سطح شهر شوند. با این اقدام، افراد با این مؤسسهها وارد مذاکره میشوند و درنهایت، خدمات بیمه و مزایای آن نیز برای این گونه نیروهای کار فراهم میشود.
سازمان فنی و حرفهای کشور مسوولیت آموزش مهارتها به این کارگران را برعهده دارد، اما تاکنون برنامه مشترکی بین شهرداری به عنوان یکی از بزرگترین نهاد استفاده کننده از نیروهای خدماتی و سازمان فنی و حرفهای کشور طراحی و اجرا نشده است.
به گفته کارشناسان، اگر ستاد ساماندهی کارگران فصلی درشهرستانها فعال شود، پدیده مهاجرت به پایتخت تا حدودی متوقف خواهد شد، تعداد کارگران فصلی در تهران کاهش مییابد و شهر شکل نامطلوب و آشفته نخواهد داشت.
افزون بر سردرگمی کارگران فصلی در کلانشهری چون تهران، مساله دیگر، خالی شدن شهرهای کوچک از سکنه و مهاجرت روستاییان وعشایر به شهرهای بزرگ برای پیدا کردن کار و یک لقمه نان است.
کارشناسان حوزه کار میگویند کارگران فصلی تحت پوشش هیچ قانونی نیستند واگر کارفرما حقوق آنها را یک ماه یا چند ماه ندهد، نمیتوانند به هیچ مرجعی شکایت کنند که این مساله بزرگترین نگرانی برای کارگران فصلی است.
نبود امنیت شغلی همواره نگرانی کارگران شاغل بوده است زیرا برخی از واحدهای اقتصادی به دلایل گوناگون در شرایط کنونی در معرض تعطیلی هستند و کارگران آنها نسبت به از دست دادن شغل خود تهدید میشوند. مشکلات کارگران فصلی اضافه برمسایل پیش روی جامعه کارگری، رکورد اقتصادی پیشروی در سالهای اخیر و تورم، چند برابر سایر کارگران است.
درهمین رابطه سخنگوی کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور، «هادی ابوی» به رسانهها گفتهاست:« کارگران فصلی حتی از یک تشکل صنفی قوی که بتواند آنها را حمایت و مطالباتشان را پیگیری کند، محروم هستند زیرا به دلیل نبود ثبات نیروها در یک کار خاص، پراکنده میشوند و تشکیلات آنها هم از بین میرود در حالی که این کارگران کارمزدی هستند و باید بیشتر به آنها رسیدگی شود.»
به گفته فعالان حوزه کارگری، بسیاری از کارگران فصلی مجبورند در فصلهایی از سال به مشاغل خدماتی و ساختمانی روی بیاوردند و در برخی از فصول مجبورند شغل خود را عوض کرده و به مزارع و یا زمینهای کشاورزی بروند.
رییس کانون عالی شوراهای اسلامی کار ایران نیز میگوید:« در قانون کار، ماهیت برخی مشاغل و قراردادهای کار، مستمر و دایمی و برخی دیگر، فصلی، موقت و غیرمستمر تعریف شده است. در برخی از بنگاهها و کارگاههایی که فصل تولیدشان شش ماهه نخست سال است، مانند کارخانههای قند و چغندر، کارگران بر سرکارهستند ولی به محض شروع فصل سرما، به دلیل توقف تولید کارخانه، کارگران هم بیکار میشوند.»
«علیبیگی» با بیان اینکه باید به سمت و سوی اتخاذ راهکارهای حمایت از کارگران فصلی رفت، میافزاید: «این راهکار باید به گونهای باشد که کارگرانی که درنیمه دوم سال بیکارمیشوند از قدرت معیشت و درآمد حداقلی برخوردار شوند.»
براساس آمار، بیشترین تعداد کارگران فصلی را کارگران ساختمانی، صیادی و کارگران بخش کشاورزی تشکیل میدهند اما بسیاری از آنها در حالی به سن بازنشستگی رسیدهاند که به دلیل تعویق در پرداخت حق بیمه کارفرمایان، عملا از امکان بازنشسته شدن و استفاده از مزایای تامین اجتماعی محروم شدهاند.
اشتغال به مشاغل قانونی درادبیات هرملتی مترادف با فعالیت، سازندگی، پیشرفت، توسعه، آبادانی و در یک کلام، به معنای جریانداشتن زندگی است. از سوی دیگر، بیکاری در تمامی ملل به معنای رکود، بدبختی، پسرفت، ایجاد معضلات اخلاقی، فرهنگی واجتماعی مانند فروپاشی خانواده و طلاق، فساد، بزهکاری و جنایت و در یک کلام به مفهوم توقف جریان زندگی است. کارگران فصلی نیروهای انسانیهستند که جوامع پیشرفته آنها را سرمایههای نامحسوس مینامد؛ سرمایههایی که با نبودمدیریت کارآمد در کشورما هدر میروند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر