close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

کیوان مهرگان و بهاره هدایت؛ قربانی تشدید فشارهای قضایی

۵ شهریور ۱۳۹۴
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۷ دقیقه
بهاره هدایت
بهاره هدایت
کیوان مهرگان
کیوان مهرگان

«کیوان مهرگان»، روزنامه نگار، شاعر و مستندسازی که چهارم شهریورماه برای پی گیری یک کار اداری به اداره گذرنامه رفته بود، به زندان اوین راهنمایی شد؛ بند هشت.
یکی از نزدیکان او در گفت و گو با «ایران وایر» با اشاره به این که کیوان در سال 1389 بازداشت شده و حکم یک سال زندان گرفته بود، افزود: «این حکم اجرا نشد و در ذهن ما به کلی فراموش شده بود. اصلا تصورش را نمی کردیم که بخواهند آن را اجرایی کنند. کاملا برای ما دور از ذهن بود و الان هم واقعا نمی دانیم به چه مناسبتی این حکم را بعد از این همه سال به اجرا گذاشته اند.»

به گفته او، کیوان مهرگان احضاریه و هشداری مبنی بر اجرایی شدن حکم یک سال زندانش دریافت نکرده و بدون آمادگی قبلی به زندان منتقل شده است.

بر اساس نوشته فیس بوکی «افسانه پرچکانی»، همسر کیوان مهرگان، این روزنامه نگار هنگام انتقال به زندان روحیه خوبی داشته و گفته است از فرصت زندان برای خودسازی استفاده می کند. 

مهرگان عصر همان روز با خانواده اش تماس گرفته و گفته است که شب او را در بند قرنطینه نگه داری خواهند کرد و پس از آن به بند هشت زندان منتقل می شود.

او پیش از این هم چند بار تجربه بازداشت و احضار را از سر گذرانده است. گفته می شود فشارهای وارده بر مهرگان با انگیزه تحت فشار گذاشتن فعالان سیاسی و رسانه ای بوده است.
نخستین بار کیوان مهرگان را بعد از اتفاقات عاشورای سال 1388 بازداشت کردند. در آن زمان، او دبیرضمیمه سیاسی روزنامه «اعتماد» بود. مهرگان پس از گذران دو ماه در سلول های انفرادی 209، سرانجام روز یازدهم اسفندماه سال 1388 با وثیقه یک صد میلیون تومانی و در شرایطی آزاد شد که حکم سه سال حبس تعلیقی را در پرونده اش داشت.

اما  پس از آن هم یک بار دیگر، وقتی دبیر سرویس سیاسی روزنامه «شرق» بود،  در روز شانزدهم آذرماه سال 1389 در محل این روزنامه بازداشت شد. البته هم‌زمان با او، تعداد دیگری از روزنامه نگاران شرق نیز بازداشت شدند. او یک ماه بعد با قرار وثیقه از بند رهید، گرچه پرونده او در شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی «ابوالقاسم صلواتی» رسیدگی و به پنج سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی، سیاسی، فرهنگی و فعالیت مجازی و یک سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم تا روز گذشته که او را به بند هشت زندان «اوین» منتقل کردند، مسکوت مانده و اجرا نشده بود.

سومین تجربه بازداشت مهرگان یک سال بعد به جرم شرکت در مراسم بزرگداشت «هدی صابر» بود. این بار این روزنامه نگار و شاعر دو ماه پس از بازداشتش به قید وثیقه آزاد شد تا پرونده سیر قضایی خود را طی کند اما روز نهم بهمن ماه سال 1391 با یک احضاریه به زندان اوین فراخوانده شد و تا رهاروز پنجم اسفندماه میهمان زندان اوین ماند.

خبر تلخ دیگر این روزها، ماندن «بهاره هدایت» در زندان است.

بهاره هدایت، فعال دانشجویی و عضو شورای مرکزی «دفتر تحکیم وحدت» است که از دی ماه سال 1388 به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، «توهین به رهبری»، «توهین به رییس جمهور» و «نشر اکاذیب» در زندان به سر می برد. 

او در آستانه روزی که باید آزاد می شد و خانواده اش برای رهایی او لحظه شماری می کردند، با اجرای حکم دو سال حبس تعلیقی که 9 سال پیش از آن برای پرونده دیگری صادر شده بود، در زندان ماندنی شد.

«یوسف مولایی»، وکیل بهاره هدایت به «ایران وایر» می گوید پرونده 9سال پیش خانم هدایت را مطالعه نکرده و از محتویات آن اطلاعی ندارد.

این وکیل دادگستری با اشاره به این که خبر اجرایی شدن حکم تعلیقی دو سال زندان مربوط به پرونده بهاره هدایت  را از خانواده او شنیده است، گفت: «من وکیل پرونده سال 1389 خانم هدایت هستم و در طول مدت زمان رسیدگی به این پرونده، برای اعمال ماده 134 "قانون جدید مجازات اسلامی" تلاش بسیاری انجام شد تا حکم حبس وی طبق همین ماده قانونی کاهش پیدا کند.»

یوسف مولایی افزود:«این ماده در پرونده ایشان اعمال شد و قرار بر آزادی او بود. من اصلا از پرونده سابق ایشان اطلاعی نداشتم و رسیدگی به آن به من سپرده نشده بود. با توجه به این که زمان زیادی از آن پرونده گذشته و من آن را مطالعه نکرده ام، نمی توانم اظهار نظر کنم که به لحاظ حقوقی چه کاری می شود برای خانم هدایت انجام داد.»

او در پاسخ به این سوال که آیا می شود مانع اجرایی شدن رای تعلیقی مربوط به سال 1385 شد، گفت: این مستلزم آن است که من بدانم رایی که به طور تعلیقی برای او صادر شده، بر چه اساس و پایه ای بوده و چه زمانی برای اجرای آن در نظر گرفته شده است و این که آیا قبل از سپری شدن زمان لازم، ایشان دوباره در سال 1388 به زندان افتاده است یا خیر؟ این که آیا راه حلی به لحاظ قانونی وجود دارد یا خیر، نیازمند آگاهی نسبت به جزییات پرونده است و هر گونه اظهار نظر ناآگاهانه من ممکن است شرایط پرونده خانم هدایت را پیچیده تر کند. اما امیدوارم هر چه سریع تر شاهد آزادی موکلم از زندان باشم.»

«امین احمدیان»، همسر بهاره هدایت در گفت و گو با سایت «کلمه» گفته بود که بهاره در آستانه آزادی و چهار روز پس از آن که مقرر شده بود با اعمال ماده 134 قانون و تحمل پنج سال و نیم حبس از زندان رها شود، با اجرای حکم دو سال حبس تعلیقی روبه رو شد؛ حکمی که سال 1385 به خاطر شرکت بهاره در یک تجمع در میدان هفت تیر به صورت تعلیقی برایش صادر شده بود و به نظر نمی رسید بعد از گذشت این همه سال، دلیلی برای اجرایی کردن آن وجود داشته باشد.

بهاره هدایت در متن نامه ای از حال و روز آن ساعت هایش گفته و این طور نوشته است: «تو اجرای احکام زندان یه نامه دست نویس بهمون نشون می دن که می گه حکم آزادی اومده؛ چهار روز پیش. و همین امروز حکم اجرای دو سال تعلیقی به زندان ابلاغ شده... من نشسته ام و برگه رو نگاه می کنم. بدنم وایستاده با مرد پشت میز حرف می زنه: "حکم آزادی من شنبه اومده و اجرا نکردن؟! پس این چهار روز من رو با چه حکمی نگه داشته اند؟"

یه شعبده بازی دسته جمعی...: "این تخلفه آقا!"

نه، تخلف نیست. برای زندگی ما تقلبه... مثل همیشه ... :"ببین خانم هدایت، حتی اگرم آزادت می کردن، با همین حکم دوباره می اومدن می گرفتنت. خب چه کاریه؟!"
"نمی تونستن. گیر قانونی داشت... ."

دو سال یعنی چه قدر، امین؟... چند تا دلتنگی؟... چند تا پرسه زدن؟... :"به هر حال. آقای فلانی هم مقصر نیست. بهش گفتن. دستور رو اجرا می کنه."

بلند می شم و می رم پشت پنجره... تو یه جایی اون بیرونی، همین بغل، تو یکی از همین خیابونا... "من از این آقا شکایت می کنم."

"شما حق دارید از هرکی دلتون خواست شکایت کنید." و می خنده... و من به زندگی مون فکر می کنم... :"ببین دخترم، دادستان از نیمه خرداد نامه زده این پرونده رو به جریان انداخته. دیگه دو سه روز این ور و اون ور فرقی براشون نمی کرد"

... اگه زندگی مون شکل داشت، شکل یه نمودار مثلثاتی بود. یه نمودار تانژانتی با دو محور بی ربط. یه محورش پله پله حرکت می کنه؛ ۴، ۵/۴، ۵؛ خط رو می بینی؟ اول و آخرش پیدا است: ۶، ۷، ۸؛ گام به گام، نقطه به نقطه، سال به سال. انگشتم رو می ذارم روی ۶ و می کشم تا ۸؛ دو شماره، دو سال؛ می شه کتاب خوند، چیز نوشت، ترجمه کرد؛ اصلا همه رو به بازی گذروند. هیچ کاری هم که نکنی، باز می گذره... اما اون یکی محور ترسناکه؛ یه تداوم تصاعدی. یه خط بی انتها که تهش رو نمی بینی؛ انگار می ره تا ته دهلیزهای دل؛ تا همه حسرت های نادیدنی. خونه. نور. روزمرگی. آرزوهای کوچک بی عدد. معلم می گه: "رها کنید. آخرش معلوم نیست؛ بی نهایته."

خط بی انتها شماره نداره... صدای قاضی رو از دور می شنوم، اتو کشیده و نماز خونده: "خب، اینم از این. به سلامت."

و به تو فکر می کنم و همه چراغ هایی که خودت باید روشن کنی... معلم می گه: "وزن تغییر تو این محوره. شماره نداره. فقط می تونید تصورش کنید."

ساعت اداری تموم شده. محوطه زندان خلوته. همه الان تو راه خونه اند: "چیزی نمی خوای؟"

میوه می گیرند؛ نون. گوجه فرنگی... "من اومدم."

"اومدی؟..."

واژه های بی وزنِ یه خوش بختی ساده؛ صدایی که می پرسه و صدایی که جواب می ده؛ توی یه خونه با چراغ های روشن... الان کجایی امین؟ ... چه طوری طاقت آوردی لعنتی...
"بیا بریم خانم هدایت."

بدنم و نگهبانا دارند بر می گردند تو بند... من همین جا مونده ام؛ پشت این پنجره، تو کوچه های خیال... .»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

فرهنگ

موسیقی زیر زمینی در رادیو بپیچ؛ گفتگو با آرش سبحانی

۵ شهریور ۱۳۹۴
شراگیم زند
خواندن در ۵ دقیقه
موسیقی زیر زمینی در رادیو بپیچ؛ گفتگو با آرش سبحانی