close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

بر جنبش سبز چه رفت؟

۲۹ خرداد ۱۳۹۴
رولاند اليوت براون
خواندن در ۱۰ دقیقه
بر جنبش سبز چه رفت؟
بر جنبش سبز چه رفت؟

 

 

شش سال پیش، میلیون ها ایرانی در سلسله اعتراضاتی استثنایی جهانیان را شگفت زده کردند. بیشتر معترضین سبز پوشیده بودند، همان رنگ کمپین میرحسین موسوی؛ و این شعار را سر می دادند: «رأی من کجاست؟».ولی دیری نگذشت که معترضین مشروعیت نظام سیاسی ایران را نیز به چالش کشیدند، و رهبر ایران، علی خامنه ای، را «دیکتاتور» خواندند. شرایط طوری بود که می توانست به یک انقلاب بدل شود. ولی نیروهای امنیتی ایران به شدت اعتراضات را سرکوب کردند، و «جنبش سبز» مرد.

*

حالا ایرانی ها در مورد جنبش سبز چه فکر می کنند؟ اوایل ماه ژوئنِ امسال، «ایران وایر» از مؤسسه نظرسنجی «آی پز»، واقع در ویرجینای آمریکا، درخواست کرد که در این خصوص با ایرانیانِ مقیم کشور صحبت کند. «آی پز» با ۱۰۴۸ نفر تماس گرفت؛ نتیجه نظرسنجی شگفت انگیز بود.

اکثریت، یعنی ۵۹ درصد، بر این نظر بودند که در انتخابات سال ۲۰۰۹ [۱۳۸۸] هیچ تقلبی نشده. تنها ۱۹ درصد معتقد بودند که حکومت در نتیجه انتخابات دست برده. تنها ۳۱ درصد از شرکت کنندگان می دانستند که رهبران جنبش از سال ۲۰۱۱ در حبس خانگی به سر می برند.

چگونه می شود که آن میزان شور و هیجان مردمی و نیز حافظه سیاسی به این سرعت محو شود؟

دیدگاه علی انصاری، پروفسور «مطالعات ایران شناسی» در دانشگاه «سنت اندروز» اسکاتلند، را درباره این نظر سنجی جویا شدم.

[علی انصاری] به نظر من، از جهاتی، نتیجه دوم گویاتر از نتیجه اول است، چون نشان می دهد که در این پنج-شش سال گذشته، تا چه حد زیادی، نظارت بر اخبار درون ایران مؤثر بوده. واقعاً جای شگفتی دارد که کسانی که می دانند موسوی و کروبی در حبس خانگی به سر می برند زیر ۴۰ درصد است. فکر می کنم اگر این نظرسنجی ۲ یا ۳ سال پیش انجام می شد، نتایج واقعاً متفاوت می شد. حقیقت ماجرا این است که اگر یک روایت را مدام با صدای بلند تولید و تکرار کنید، مردم روی چیزهای دیگر متمرکز می شوند. این نظرسنجی نشان می دهد که حکومت ایران تا چه حد در دریافت این اصل موفق بوده.

کنترل و نظارت حکومت بر رسانه های داخلی می تواند در توضیح این نکته هم به ما کمک کند که چرا خاطرات آن دوران محو شده است. ولی نکته مهم تر این است که حکومت نه فقط رسانه های داخلی، بلکه کنترل فرایند سیاست را نیز به کلی از نو در دست گرفته است.

شش سال پیش، در اوج اعتراضات، محال بود بتوان تصور کرد که ایرانی ها دوباره در همین نظام، پای صندوق های رأی بروند. انتخابات ایران به طور غیرمستقیم توسط رهبر اداره و هدایت می شود؛ همان کسی که معترضان او را «دیکتاتور» خوانده بودند. با تمام این اوصاف، مردم در سال ۲۰۱۳ رأی داند و حسن روحانی را بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند.

روحانی نظام سیاسی ایران را نجات داد. علی آلفونه، از «بنیاد دفاع از دموکراسی»، می گوید:

[علی آلفونه] ظهور روحانی نشانه این است که رژیم تلاش می کند شکاف های درون نظام را ترمیم کند. آقای روحانی نماد تلاش رژیم است برای به دست آوردن محبوبیت و اعتماد به نفس، و نیز اصلاح و ترمیم خود. برگه های رأی ابزار همین تغییر در درون رژیم است؛ و از آن جا که در ایران، صنوق رأی تنها راه تغییر نظام است، حکومت ایران تا اندازه ای موفق شده که اعتماد به نفسِ از دست رفته خود را بازیابد. باید بگویم که برای حکومت غیر دموکراتیکی مثل ایران، این خودش پیروزی بزرگی است.

دست کم در آینده ای نزدیک، بعید به نظر می رسد که باز هم اعتراضات گسترده ای در ایران برگزار شود. بنابر نظرسنجی «آی پز»، نظر ایرانی ها در مورد اعتراضات خیابانی به دو دسته کاملاً متفاوت تقسیم می شود. تنها ۳۹ درصد از شرکت کنندگان موافق آن اند؛ و ۴۰ درصد مخالف.

در سال ۲۰۰۸، نیروهای امنیتی هزاران معترض را مورد ضرب و شتم قرار دادند و صدها تن را نیز دستگیر کردند. بعضی نیز در زندان شکنجه شدند. عده ای هم، مثل ندا آقا سلطان، با گلوله به قتل رسیدند. تنها ۳۵ درصد از کسانی که در  نظرسنجی «آی پز» شرکت کرده اند مخالف واکنش پلیس به اعتراضات اند. ۴۰ درصد معتقد اند واکنش پلیس موجه بوده.

چرا ایرانی ها روحانی را انتخاب کردند؟ او مثل موسوی لیبرال نیست؛ و وعده هیچ یک از اصلاحاتی را که طرفداران موسوی از او انتظار داشته بودند به مردم نداده. یک دلیلش شاید این باشد که ایرانی ها آن طور که ناظران ایرانی در سال ۲۰۰۹ گمان می کردند لیبرال نیستند. دلیل دیگرش می تواند این باشد که جنبش سبز عمیقاً معیوب است. علی آلفونه می گوید:

[علی آلفونه] برای من روشن بود که جنبش سبز چندین مشکل داشت. [جنبش] طبقه متوسط رو به بالا را بسیج می کرد؛ یعنی عمدتاً کسانی که به سیاست و خواستِ آزادی سیاسی علاقه مند و حساس بودند. ولی جنبش توجهی به طبقات محروم اقتصادی نمی کرد. این اولین نقطه ضعف بود. دومین نقطه ضعف جدایی بین رهبری جنبش و اعضای جنبش بود؛ به این معنا که موسوی و کروبی واقعاً می خواستند نظام سیاسی کشور را در چارچوب قانون اساسی اصلاح کنند، حال آنکه بسیاری از هواداران آن ها عملاً انقلابی بودند. می خواستند از شر نظام خلاص شوند؛ نمی خواستند چیزی را اصلاح کنند. و نکته سوم این بود که رژیم توانایی و از آن مهم تر، خواست و اراده سرکوب جنبش و بقای خود را داشت.

در عین حال، ایرانی ها خود شاهد بودند که پس از به اصطلاح «بهار عربی» چه اتفاقاتی پیش آمد.

[علی انصاری] احتمالاً ایرانی ها وضعیت پرآشوب دنیای عرب را پس از «بهار عربی» به چشم خود دیدند. شکی نیست که بهار عربی، آن طور که مردم ۲ یا ۳ سال پیش گمان می کردند، موفق از آب در نیامد. ایرانی ها به نوعی شاید این طور فکر می کردند که خوب شد بیش از حد بر حکومت فشار وارد نکردند، و انگار به نوعی قسر در رفتند. به نظر من، ما هنوز داریم از نتایج جنبش سبز  درس های مختلفی می آموزیم. همان طور که گفتم، این خود بازتاب دهنده چیزی است که در خاورمیانه اتفاق افتاد. به عبارت دیگر، اگر یکی از این انقلاب های بهار عربی کاملاً موفق می شد، مثلاً در مصر و به خصوص در سوریه و یا در کشورهای دیگر، در این صورت درس هایی که می شد برای تجربه ایرانی ها گرفت کاملاً متفاوت می شد.

و بسیاری از ایرانی هایی که زیر تحریم های سنگین بر سر برنامه هسته ای ایران زندگی می کنند، امیدوار اند که روحانی گره از کار و زندگی آن ها بگشاید. دست کم از این لحاظ، او از احمدی نژاد بهتر است.

[علی آلفونه] به نظر من، در حال حاضر برای اکثریت ایرانی ها، مهم ترین مسأله مذاکرات هسته ای است، و توانایی رژیم برای دستیابی به صلح با جهان است. مردم بر این باور اند که توافق هسته ای با آمریکا درهای تجارت را با ایران باز خواهد کرد، به اقتصاد کمک خواهد کرد، و چه بسا به سرکوب کمتر شهروندان منجر شود. این است که تا حدی خوشبینی محتاطانه وجود دارد.

نتایج نظرسنجی «آی پز» خبر از اختلاف های فاحشی در نوع نگاه ایرانی ها به تاریخ اخیر کشور خود می دهد. با این که ۸۹ درصد از شرکت کنندگان گفته اند در سال ۲۰۰۹ در انتخابات شرکت کرده اند، درباره اتفاقاتِ پس از آن توافق اندکی وجود دارد. با وجود آن که ۲۸ درصد پاسخ دهندگان از اعتراضاتِ پس از انتخابات با عنوان «جنبش سبز» یاد کردند - که خود گویای همدلی آن هاست - ۲۸ درصد دیگر آن را «فتنه» خواندند.

از علی انصاری پرسیدم آیا ایران در مقایسه با سال ۲۰۰۹ از نظر سیاسی چندپارگی بیشتری پیدا کرده.

[علی انصاری] حتماً. وقتی از دوره ای عبور می کنید - و در ضمن از یاد نبرید که ایران در حال حاضر به دلیل تحریم ها و شرایط بین المللی تحت فشار بسیار شدیدی است - گاهی افرادی که پیش از آن، در جهت مخالفت و رو در رویی حرکت می کرده اند، در مرحله بعدی، با تأمل دوباره، ممکن است در جهت های دیگری گام بردارند، یا مطابق میل حکومت عمل کنند، یا اینکه دچار بی تصمیمی و تردید شوند. در این شش سال می توان این چیزها را دید. اتفاقات زیادی پیش آمد، خاطرات زیادی محو شد؛ و البته باید به اضطراب موجود در جامعه ایران هم اشاره کرد که خود را در این نظرسنجی منعکس می کند.

در عین حال، حصارها و محدودیت های زیادی هم در این نظرسنجی نقش داشته اند. شرکت کنندگان در مورد بسیاری از پرسش ها راجع به اقدامات غلط و درستِ جنبش سبز، صرفاً می گفتند «نمی دانیم». علی آلفونه در این مورد نظریه ای دارد:

[علی آلفونه] من کلاً معتقدم این مسأله برمی گردد به ماهیت پلیسی رژیم ایران و آگاهی مردم از ماشین سرکوب حکومت. مردم ترجیح می دهند بگویند «نمی دانم» تا دروغ هم نگفته باشند و به اخلاقیات احترام گذاشته باشند. از نظر آن ها این محتاطانه ترین جوابی است که می توان داد.

آلفونه نسبت به نظرسنجی های تلفنی بدبین است، چون خیلی از ایرانی ها می ترسند مبادا شنود شوند.

[علی آلفونه] به هر حال، ایران کشور دموکراتیکی نیست، و شهروندان ایران به خوبی واقف اند که تحت نظارت نهادهای امنیتی هستند. چه طور می خواهند تشخیص دهند که کسی که آن طرف خط دارد از آن ها سؤال هایی بسیار حساسیت برانگیز می پرسد یکی از عوامل وزارت اطلاعات یا سازمان اطلاعات سپاه پاسداران نیست؟ کل زندگی و کار و دسترسی آن ها به تحصیلات دانشگاهی می تواند با جواب هایی که به شخص ناشناسی پای تلفن می دهد زیر و رو شود.

این نکته مهمی است. با علی هریسچی از گروه «آی پز» در این مورد صحبت کردم. او معتقد است سیستم نظرسنجی می تواند این مشکل را تا حد زیادی بر طرف کند.

[علی هریسچی] ما معتقد نیستیم که همه پاسخ ها با بیم و هراس شرکت کنندگان همراه بوده. شکی نیست که ما هم این مسائل درک می کنیم و از آن اطلاع داریم. ولی تیم ما هم در این بیست سال اخیر، در نظرسنجی های عمومی در ایران، تجربه های زیادی به دست آورده. روش هایی داریم که از طریق آن می توانیم از بیم و هراس شرکت کنندگان کم کنیم. ما به تمام دست اندرکارانمان آموزش های لازم را می دهیم تا بین آن ها و شرکت کنندگان رابطه ای بر اساس اعتماد و اطمینان شکل گیرد. ما البته می توانیم جواب هایی را که فکر می کنیم دروغ اند یا حداقل راست نیستند حذف کنیم. با این حال، نمی توانیم بگوییم ۱۰۰ درصد جواب ها درست اند؛ ولی از نظر آماری، به پاسخ بسیار معقول و قابل قبولی دست یافته ایم که در این گزارش هم منعکس شده است. 

در هر صورت، با این که مطابق این نظر سنجی، اکثریت مردم از جنبش سبز دل کنده اند، ولی هنوز بسیاری از آن به طور ضمنی، حمایت می کنند. و شکی نیست که حکومت تمام روایت را در دست خود نگرفته است. خط اصلیِ روایتِ حکومت این است که جنبش سبز به دست بیگانگان اداره و هدایت می شد. ولی فقط ۶ درصد از شرکت کنندگان به این روایت باور دارند. و از آن سو، با اینکه اکثر مردم ظاهراً از سرنوشت رهبران جنبش بی اطلاع هستند، تنها ۶ درصد با خط مشی حکومت در مورد حصرِ بدون محاکمه آن ها موافق اند.

به راستی میراث جنبش سبز چیست؟ علی هریسچی از گروه «آی پز» می گوید:

[علی هریسچی] بنابر نظرسنجی ها، ما به این نتیجه رسیده ایم که ۲۰ تا ۴۰ درصد مردم به نحوی از کل وضعیت فعلی، ناراضی اند. و این رقم از بین ۳۵ تا ۴۰ میلیون نفر، رقم بسیار بالایی است. با این حال، حکومت هنوز تنوانسته به این نارضایتی پاسخ دهد، و مسأله را حل کند.

علی آلفونه می گوید:

[علی آلفونه] به نظر من، مهم ترین میراث [جنبش سبز] این است که ایرانی ها آموختند که می توان، حتی در رژیم قدرتمند و سرکوبگری مثل ایران، حاکمان را شگفت زده و متحیر کرد، می توان نیروهای امنیتی را شگفت زده کرد، می توان در تظاهراتی عظیم که چهارستون کشور را می لرزاند شرکت کرد. این درس بسیار بسیار مهمی است. شاید جنبش سبز اکنون مرده باشد، ولی چه بسیار جنبش های سبز دیگری هستند که آینده آن ها را به بار خواهد آورد.

اینک اصلاح طلبان و آزادی خواهانِ ایران چه امیدهایی در سر دارند؟ «ایران وایر» همواره کوچک ترین اعتراضات مردمی را پوشش داده، و صدای ایرانیان شجاعی را که بر اصول و حقوق خود ایستاده اند به گوش رسانده است.

بسیاری از ایرانی ها همچنان به دیپلماسی روحانی با غرب خوشبین اند.

شاید هرگز دیگر ۱۳۸۸ تکرار نشود، ولی آرمان خواهی و بلندپروازی روزی به بار خواهد نشست.

 

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

فیروزآبادی: بازرسی و دسترسی به مرکز نظامی ممنوع است

۲۹ خرداد ۱۳۹۴
ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
فیروزآبادی: بازرسی و دسترسی به مرکز نظامی ممنوع است