close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

پارادوکس عجیب مادری، رنج و خوشحالی

۱۸ خرداد ۱۳۹۴
خواندن در ۷ دقیقه
پارادوکس عجیب مادری، رنج و خوشحالی
پارادوکس عجیب مادری، رنج و خوشحالی

"پروین ذبیحی" فعال حقوق زنان و کنشگر مدنی ساکن مریوان است که هنوز هم با وجود خستگی، این همه سال تلاش در منطقه مریوان و روستاهای اورامانات، تمامی کوچه پس کوچه‌ها و کوره راه‌های کردستان را با دست خالی برای آموزش زنان طی می‌کند.

حوزه کار او روستا‌ها و مناطق دور افتاده این استان است، برپايی کارگاه‌هایی برای توانمندسازی زنان، آموزش روش‌های مقابله با خشونت خانگی، کتک، خودسوزی، محرومیت از تحصیل و همراهی برای ایجاد فرآیند توانمندسازی اقتصادی زنان تنها بخشی از کارهای هر روزه اوست و می‌گوید که پیشرفت زنان کردستان در تصمیم گیری و فعالیت‌های اقتصادی، آرزو و هدف اوست.

پروین با کمک مالی و همدلی انسان های نیک اندیش گاهی چرخ خیاطی می خرد و تعاونی‌های کوچک زنانه راه می‌اندازد، اوایل محلی‌ها و بخصوص مرد‌ها در برابرش جبهه می‌گرفتند و برایش مشکل سازی می‌کردند اما اکنون و بعد از مرارت‌های بسیار، مردم این بانوی کنشگر را می‌شناسند و برایش حرمت قائلند، پروین مادر هم هست و می‌گوید که برایش مهم نیست که تنش از هم وابرود، دست‌هایش چروکیده بشود یا تمام شکمش ترک بردارد، او عاشق مادری کردن است.

او در ابتدای مصاحبه تاکید می‌کند که زنی که دست و دلش برای چهار چین و چروک بلرزد نمی‌تواند زن توانمندی باشد، مادری توانمند است که پنج فرزندش را همزمان در مسیر مبارزه از دست می‌دهد و باز هم به آرمان‌هایش پایبند می‌ماند.

از او می‌پرسم شما یک کنشگر و فعال حقوق زنان هستید، تلاش‌های شما در مورد راه اندازی تعاونی‌های روستایی زنانه و آموزش آن‌ها در ارتباط با خشونت‌هایی همچون ختنه و قتل‌های ناموسی مورد توجه مردم منطقه است، آیا خودتان را یک زن فمینیست می‌دانید؟

من خودم را یک زن برابرخواه می‌دانم، بسیاری از اصول فمینیسم را قبول دارم اما با برخی از روایت‌های افراطی آن مشکل دارم اما یکی از اصول فمینیسم که از آن دفاع می‌کنم حق مالکیت زن بر بدن است و اینکه بایستی تصمیم هرکس بنا به میل و اراده خودش باشد، من هم به این نظریه ایمان دارم و معتقدم فرزندآوری، آموزش، تحصیل، ازدواج و کلیه تصمیمات مهم زندگی باید در کمال اختیار و آزادی گرفته شود.

 

اما یک روایت از فمینیسم با مقوله فرزندآوری مخالفت می‌کنند. عقیده شما در این مورد چیست؟

آن زن‌هایی که بر ضد مادرانگی تبلیغ می‌کنند به اعتقاد من اعتماد به نفس کافی ندارند. موجی از فمینیسم که بر ضد مادرانگی جبهه می‌گیرد به اعتقاد من یک موج انحرافی است، آن‌ها در این ادعا معتقدند که بارداری تن زن را فرسوده کرده، از ریخت می‌اندازد و او را محدود می‌کند. آن اعتقاد اساسا بزرگی و عظمت زن را باور ندارد و زن را به این مسائل پیش پا افتاده و چهار خط و ترک روی شکم تقلیل می‌دهد. کسانی که چنین ادعایی دارند از خودشان نمی‌پرسند چرا موفق‌ترین زن‌های جهان مادر بوده‌اند؟ پذیرش چنین باوری یعنی تن دادن به معیارهای زیبا‌شناسانه کمپانی‌های بزرگ سرمایه داری و تبلیغاتی که ما را از هزار سو احاطه کرده و سعی می‌کند تسخیرمان کند.

 

اما برخی خانم‌ها فارغ از دغدغه‌های فیمینیستی صرفا می‌گویند از ترس پیری و فرسودگی از مادری می‌گریزند.

 قبول دارم من این ترسشان را درک می‌کنم. مرد‌ها هر چه رو به پیری گام برمی‌دارند تبدیل می‌شوند به بزرگ فامیل و قدرت بیشتری پیدا می‌کنند اما زن‌ها هر چه پیر‌تر می‌شوند و به چین و چروک صورت‌شان افزوده می‌شود از قدرت‌شان کاسته می‌شود و وقتی خیلی پیر شدند مثل یک طفیلی به آن‌ها نگاه می‌کنند، اما حقیقتا اگر روی آرمان‌هامان پافشاری کنیم ترس از پیری هم آنقدر وحشتناک نخواهد بود که بخواهیم از رویا‌هامان بابت این ترس بگذریم. شاید باورتان نشود اما به نظر من زن‌های میانسالی که دور چشم‌هاشان چین و چروک ایجاد شده زیباترند، هر چین روی صورتشان نشانه یک خلاقیت، یک مسیر دشوار و یک تجربه است.

 

 خودتان از عوارض بارداری و ازبین رفتن ویژگی‌های تن‌تان نترسیدید؟

این بستگی دارد به نگرش خودت نسبت به خودت. من برایم اصلا مهم نیست که صورتم پر از چین و چروک باشد یا دستانم چروکیده باشد و اندامم بهم ریخته باشد چون بر این باورم که سوق دادن زن‌ها به مسئله زیبایی به شکل افراطی برگرفته از نگاه جنسیتی است که به زن می‌شود. می‌خواهی اندامت، پوشش و آرایشت‌‌ همان جوری باشد که نگاه جنسیتی جامعه خواهان آن است. شما خودتان را تحت فشار می‌گذارید تا نه مثل یک انسان طبیعی بلکه بر پایه این سه معیار به دنیای بیرون عرضه بشوید و این طبیعی است که با این تفکر نسبت به از بین رفتن زیبایی‌تان وحشت زده باشید. اما وقتی بر این باور باشید که توانمندی‌تان به عنوان یک کنشگری که در حال تلاش است تا روابط ناعادلانه طبقاتی و جنسیتی را به چالش بکشد دارای ارزش است، هیچ ترسی نسبت به ازبین رفتن زیبایی‌های روتین اجتماعی و عرفی ندارید. من آنقدر اعتماد به نفسم در این گونه موارد بالاست که هیچ کدام از این‌ها را خطری برای خودم به حساب نمی‌آوردم. خطر زمانی به ما نزدیک است که به پوسته دل ببندیم و ترس‌هامان مانع از حرکت‌مان باشد.

 

چطور تصمیم گرفتید مادری را تجربه کنید؟

من بلافاصله بعد از ازدواج صاحب دو فرزند شدم. می‌شود گفت ما در بد‌ترین شرایط مالی بچه دار شدیم، هر دوی ما از زندان طولانی مدت آزاد شده بودیم و من بعد‌ها و در شرایطی که دانشجوی تربیت معلم بودم اخراج شده بودم، هیچ کدام از ما به خاطر گرایشات سیاسی‌مان کار نداشتیم و در بد‌ترین شرایط موجود فرزندان‌مان به دنیا آمدند اما هیچ وقت از به دنیا آمدن آن‌ها پشیمان نشدم.

 

ممکن است توضیح بدهید با چه ایده و هدفی با وجود آن همه دشواری و سختی از به دنیا آمدن فرزندانتان دلخوش بودید؟

تضاد و پارادوکس عجیبی در این میان وجود دارد، وقتی مادری این تویی که رنج می‌بری اما خوشحالی. از‌‌ همان لحظه زایمان که آن همه درد را تاب می‌آوری و‌‌ همان دم که می‌گویی ‌ای کاش بمیری و از آن درد خلاصی پیدا کنی، تا وقتی که کودکت بزرگ می‌شود، می‌بالد و پر می‌کشد و می‌رود، یکسره مادری کردن یعنی مرارت کشیدن ولی همراه با لذتی که هیچ حس دیگری در دنیا نمی‌توان جایگزینش کرد.

 

از تولد بچه‌هایتان پشیمان نشدید؟

نه. حتی یک لحظه هم از فرزندآوری پشیمان نشدم. شاید اگر شرایط مالی مهیایی داشتم و بازار کار به یک نسبت عادلانه در اختیار امثال ما که منتقد شرایط سیاسی بودیم قرار می‌گرفت، همیشه آرزو داشتم پنج دختر و پنج پسر داشته باشم.

 

 پس از مادری کرد‌‌ن های‌تان لذت برده‌اید؟

بله. البته که دشواری‌هایی هم داشت. زمانی که ما در این محله در مریوان ساکن شدیم به علت ارتفاع منطقه، مشکل آب رسانی وجود داشت. خانهٔ ما آب نداشت و من برف را آب می‌کردم با یک قابلمه بزرگ آب را برای بچه‌هایم تامین می‌کردم. به هر حال بزرگ کردن بچه‌ها کار ساده و راحتی نبود اما همین الان هم وقتی عرصه برم تنگ می‌شود با نگاهی به دنیای بچه‌هایم احساس می‌کنم به زندگی وصلم. وقتی می‌بینم دخترم مددکار اجتماعی است و پسرم دارد بال و پر می‌زند تا به عنوان یک کارگردان خیابانی برای آوارگان جنگ عراق و سوریه شادی بیافریند و هر دوی آن‌ها دغدغهٔ انسان را دارند احساس می‌کنم زحماتم به نتیجه رسیده است. به هر حال کار من به عنوان یک کنشگر اجتماعی چندان هم آسان نبود. من تابو‌ها را شکستم. وارد فضاهایی شدم که به ندرت زنی پیش از من جرات نزدیک شدن به آن نقاط تاریک را داشت و بر سر موضوع ختنه زنان در منطقه اورامان کار کردم، وقتی می‌خواستم مشکلات زنانی را که ختنه شده‌اند بازگو کنم باید وضعیت جنسی‌شان را مطرح می‌کردم، اما برای طرح این مسائل حتی در چهار دیواری خانه‌ام تحت فشار بودم که به این رازهای مگو نزدیک نشوم.

 

آیا بارداری و نگهداری از فرزند مانعی برای این فعالیت‌ها نبود؟

بله شیردادن و تربیت کودک سرعت مادر را برای فعالیت‌های اجتماعی کاهش می‌دهد اما به هر حال کودک نیازمند سی سال مراقبت ویژه نیست، می‌شود مدیریت کرد، برنامه ریزی کرد، شاید هیچ زنی به اندازه ما در محیط‌های فوق سنتی که شرف و غیرت و ناموس فرا‌تر از قانون عمل می‌کند تحت فشارهای اجتماعی نیست، اما من با باور خودم و توان و قدرت ماندگاری بر روی اصولم و با آگاهی، مادری را انتخاب کردن احساس شادمانی کرده‌ام.

 

خودتان به بچه‌ها شیر دادید؟

تا وقتی شیر داشتم بله ولی به تدریج به علت مشکلات فیزیکی شیرم قطع شد و اصلا هم نگران تغییرات فیزیکم نبودم و تصور می‌کردم بدنم رو به زیبا‌تر شدن می‌رود چون نگاهم رو به بالا بود. من نگاه تحمیلی جامعه در مورد زاویه‌اش نسبت به زیبایی را قبول نداشتم، چندان نگران نبودم که مورد پسند نرم‌های جامعه باشم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو روز

ژوزفین و سوسک

۱۸ خرداد ۱۳۹۴
خواندن در ۱۵ دقیقه
ژوزفین و سوسک