سامان به عنوان دختر به دنیا آمده، با این حال، زمانی که در دوران نوجوانی در ایران، دوست دختر داشت و به خاطر داشتن این رابطه، بارها از سوی اطرافیانش تحقیر و سرزنش شده بود. مادرش سر سجاده دعا میکرده روزی سامان زیر چرخهای تریلی تکه تکه شود و سامان در تمام این مدت فکر میکرده وقتی مادرش چنین دعایی در حقش میکند، حتما روزی به این عاقبت گرفتار میشود. سامان حدود ده سال پیش عمل تغییر جنسیت را انجام میدهد و پسر میشود اما اندام جنسیاش تغییر نمیکند. بعد از عمل، مرگ یکی از مهمترین دغدغههای سامان بوده، خاطرش مانده یکی از دوستانش بعد از عمل تغییر جنسیت بر اثر تصادف فوت میکند و موقع شستن مرده نه غسالهای زن شستن جنازه او را میپذیرفتند، نه غسالهای مرد. غسالهای زن به خاطر ظاهر مردانه از شستن جنازه خودداری میکردند و غسالهای مرد به خاطر وجود اندام جنسی زنانه شستن جنازه را نمیپذیرفتند. سامان و دوستانش، آن روزها برای مرگ شان هم آرزو داشتند، آرزو کرده بودند طوری بمیرند که جسدشان پودر شود و چیزی از آنها باقی نماند که چنین مورد بی حرمتی قرار گیرد.
این روایت تلخ، تنها حرف های یکی از صد اقلیت جنسی است که شادی امین برای انجام تحقیقاتش پای صحبتهای آنان نشسته است. امروز همزمان با روز جهانی مقابله با هموفوبیا یا همجنس گرایی هراسی نسخه فارسی کتاب جنسیت x که تحقیق مفصلی درباره زندگی همجنسگرایان و ترنسجندرها در جامعه ایران است، به صورت آنلاین در دسترس عموم قرار میگیرد. این کتاب با تلاش شبکه شش رنگ و سازمان عدالت برای ایران تهیه شده و به قلم شادی امین به نگارش درآمده است. با شادی امین درباره کتابش حرف زده ایم.
شما در مقدمه این کتاب از خودتان شروع کردهاید. از اینکه لباسهای پسرانه میپوشیدید و موتور سواری میکردید. از لباس دخترانه و موی بلند بدتان می آمده و عاشق همکلاسیتان بودید. با توجه به این ویژگیها چقدر خودتان دلیل انجام این تحقیق بودید؟
خب، انگیزه مهمی برای رفتن سراغ این تحقیق بود. ده، پانزده سال پیش امکانات و ارتباطاتی که لازمه انجام چنین تحقیقی بود، نداشتیم. در پنج شش سال گذشته در رسانههای مختلف با موارد بسیاری روبه رو شدم که درباره عملهای تغییر جنسیت در ایران مینوشتند. می گفتند این افراد از بچگی مدل رفتاری متفاوت داشتند و بعدها مجبورشدند، تغییر جنسیت بدهند. همیشه بعد از خواندن این مصاحبهها و گزارشها این سوال جلوی پای من گذاشته میشد که اگر ایران میماندم، تفاوتهای من چقدر باعث میشد این روند را طی کنم.
تجربیات شخصی ای که در این زمینه داشتید چقدر در این تحقیق به کارتان آمد؟
موضوع تحقیق من موضوع بیگانهای نبود. در این تحقیق وقتی با بچههایی که حتی دو نسل با من فاصله سنی داشتند، حرف می زدم، کامل حس شان میکردم و دهانم از شنیدن حرف های آنها باز نمیماند. بیشتر احساساتی را که بچهها بیان میکردند، تجربه کرده بودم. بیشتر تحقیرها و نگاه هایی را که بچهها از آن حرف میزدند، چشیده بودم و با بیشتر ترسهایی که بچهها با آن زندگی کرده بودند، زندگی کرده بودم. این کمک میکرد بچههای ترنس و لزبین و یا بچههایی که خودشان را متفاوت میدیدند و نگران بودند از بیان مسائل شان، اعتماد کنند. آنها میدیدند یکی کنارشان نشسته که هم این دغدغهها را میشناسد و هم این تجربه را از سر گذرانده است.
در بخشی از این کتاب شما به تغییر جنسیت اجباری در ایران اشاره کردهاید. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
خیلیها فکر میکنند زمانی که ما از اجبار حرف میزنیم منظورمان این است که یک کسی را میگیرند و به زور میگویند چون تو به همجنست گرایش داری، چون از بدنت راضی نیستی، باید بروی عمل کنی. اما اینطور نیست. آنچه که ما به عنوان اجبار یا تحمیل از آن حرف میزنیم در واقع عدم وجود رضایت آگاهانه و آزادانه فرد است. این سه واژه بسیار مهم است. نتایج این تحقیق نشان می دهد چگونه این مجموعه شرایط که به واقع می توان آن را "شرایط قهرآمیز" (coercive situation) توصیف کرد، امکان رسیدن به هرگونه رضایتی که واقعا، و بر اساس اصول حقوق بینالملل، آگاهانه و مختارانه باشد را در کلیه تصمیمگیریهایی که فردی که در زمره اقلیتهای جنسی به شمار میرود، سلب میکند. یافتههای این تحقیق این نتیجهگیری را در مورد تصمیمگیریهای اشخاص راجع به تغییر جنسیت هم تایید میکند. درباره عمل تغییر جنسیت چند نکته مطرح است. اول اینکه اگر این افراد عمل نکنند باشرایط کسانی که عمل میکنند آیا از حقوق شهروندی برابر برخوردارند؟ آیا این عملهای تغییر جنسیت با استانداردهای بهداشتی و حقوقی جهانی مطابقت دارد؟ آیا یک فرد زمانی که این تصمیم را میگیرد حق انتخاب دیگری دارد یا نه؟ اینها موضوعاتی بوده که ما سعی کردیم به همه آنها جواب دهیم که جواب همه آنها متاسفانه منفی است. در جامعه ایران که گفتمان غالب درباره هر نوع گرایش جنسی غیر دگرجنس گرایانه گناه یا انحراف است و هر گونه گرایش و هویت جنسیتی دیگر به شدت تحقیر میشود، فضایی وجود دارد که چنین شخصی میبیند اگر به عنوان ترنسسکشوال شناخته شود، لااقل به عنوان یک بیمار حق حیات پیدا میکند در حالیکه به عنوان یک همجنسگرا حتی فاقد حق حیات هست. به همین دلیل بسیاری گرایش دارند که به این ترتیب یک موقعیت حداقل اجتماعی پیدا کنند و متاسفانه به این دلیل به سمت عمل های تغییر جنسیت کشانده میشوند. ما به هیچ وجه مخالف عملهای تغییر جنسیت نیستیم. اما باید آزادی انتخاب برای هر کسی باشد، اما با اجبار و تحمیل این عملهای جراحی بدون شناخت و بدون داشتن حق انتخاب معترضیم و برای تغییر این شرایط تلاش میکنیم.
بازخورد انتشار کتاب چطور بوده است تا کنون؟
ما این کتاب را برای همه نهادهای حقوق بشری بین المللی و بخش مطالعات جنسیتی بسیاری از دانشگاهها هم فرستادیم. در جلسه بررسی ادواری حقوق بشر، با حدود پنجاه هیات نمایندگی از کشورهای مختلف نشست داشتیم و این کتاب را با گزارش جامعی در اختیار آنها قرار دادیم و از آنها خواستیم که در توصیههایی که قرار است به جمهوری اسلامی ارائه کنند حقوق اقلیتهای جنسی را عنوان کنند. خوشبختانه نتیجه هم گرفتیم، جمهوری اسلامی یازده توصیه از کشورهای مختلف درباره حقوق اقلیتهای جنسی دریافت کرد که از این میان سه توصیه را به شکل مشروط پذیرفت. ما هیچ توهمی برای اجرایی شدن این توصیهها نداریم اما پذیرش این توصیه ها از سوی جمهوری اسلامی حتی به شکل مشروط برای اقلیتهای جنسی موفقیت بزرگی بود. در جامعه ایران، انتظار ما این است که این کتاب جامعه را نسبت به رنج های این بچهها آشنا کند. مبانی تئوریک این کتاب بر اساس نظریات فوکو و باتلر تنظیم شده است. ما سعی کردهایم تعاریف موجود و متعارف دو جنس زن و مرد را به چالش بکشیم و بگوییم چقدر این تعاریف میتواند سیال باشد و چقدر اعتقاد به جنس طبیعی و یک جنسیت اجتماعی و رفتاری مطابق آن جنسیت که تاکنون برای ما تعریف شده، میتواند آدمها را درزندگی طبیعی و حس خوشبختی به بند بکشد و آدم هایی را به حاشیه براند. یک بخشی در این کتاب بخش حقوقی مقایسه قوانین موجود در جمهوری اسلامی با قوانین جامعه بین الملل است که به طور مستقیم سیستم قضایی و حقوقی جمهوری اسلامی به چالش کشیده میشود. نکته بعدی این است که تاکنون وقتی در باره فشار و زندگی سخت اقلیتهای جنسی در ایران حرف زده شده گفته شده دولت جمهوری اسلامی به دلیل قوانین شرعی که همجنسگرایی را ممنوع کرده و برای آن مجازات تا حد اعدام تعیین کرده، یا اینکه جامعه ایران به دلایل فرهنگی این موضوعات را نمیپذیرد. ما در این کتاب عنوان کردیم که نهادهای دیگری هم مثل نهاد پزشکی و روان پزشکی ایران در بازتولید و حفظ سیستم سرکوب و تبعیض نسبت به انسان ها نقش مهمی دارند و نقش انها را در فشار و تحقیر و تبعیض این گروه اجتماعی نشان دادیم. در این تحقیقات عنوان کردیم چطور این نهادها به اجرایی کردن سرکوب اقلیت ها کمک میکنند. از نهاد آموزشی به وسیله مربی امور تربیتی در مدارس و مشاور در دانشگاه ها تا نهاد پزشکی و روان پزشکی که با بچهها برخورد مستقیم دارند. کتاب را به دست تمام کسانی که در این روند نقشی بازی میکنند از روانپزشکان، پزشکان، خانواده ها، مشاوران و ... خواهیم رساند. به دلیل عدم وجود منابع اموزشی کافی به زبان فارسی شاید با این کتاب بتوانیم حفرهای را در این زمینه پر کنیم.
این کتاب به دست مسئولان هم میرسد؟
این کتاب را از طریق پست برای نهادهای مسئول و تصمیم گیرنده میفرستیم. این کار را در همه تحقیقات انجام میدهیم و برای خود من بسیار جالب است. همیشه تصویر می کنم قیافه کسی که بسته پستی را باز میکند و نمیداند بسته را به رئیساش برساند یا بیندازد سطل اشغال. معمولا مجبورند بسته را به رئیس برسانند و این برای ما یک دستاورد است که چنین سندی را مقابل چشمانشان قرار دهیم.
کتاب جنسیت X، انتشارات مشترک شش رنگ (شبکه لزبین ها و ترنسجندرهای ایرانی) و عدالت برای ایران در این لینک قابل دسترسی است:
http://6rang.org/wp-content/uploads/2015/05/Jensiat-X.pdf
برای دریافت نسخه چاپی، میتوانید با این ای میل تماس بگیرید info@6rang.org:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر