رعنا پنج ساله است و نازنین نه ساله. چهار سال است که با اسید، زندگی را سر میکنند. پدرشان چهار سال پیش وقتی رعنا کنار مادرش سمیه خوابیده بود و شیر میخورد، روی صورت مادر و رعنا اسید پاشید. داستان زندگی سمیه مهری را حتما خوانده اید. دو هفته پیش بعد از چهار سال درد و رنج، به خاطر تاثیر اسید بر ریههایش درگذشت. در حال حاضر، موسسه نیکوکاری مهرآفرین حمایت از رعنا و نازنین را بر عهده گرفته است. فاطمه دانشور از اعضای اصلاح طلب شورای شهر و بنیانگذار موسسه نیکوکاری مهر افرین در گفتوگو با ایران وایر از کمک های مردمی و برنامههایی که این موسسه برای حمایت از فرزندان سمیه دارد، می گوید.
- خانم دانشور، موسسه شما می خواهد حضانت بچههای سمیه مهری را بر عهده بگیرد؟
کلمه حضانت در اخبار به اشتباه به کار برده شده. ما از این خانواده حمایت میکنیم. به محض اینکه متوجه این ماجرا شدیم، موسسه ما قبول کرد رعنا و نازنین را تحت حمایت قرار دهد و به عنوان مددکار اجتماعی وارد بحرانی که برای این بچهها به وجود آمده، بشود. این بچهها هم به لحاظ عاطفی و روانی احتیاج به درمان دارند. بنابراین یک تیم متخصص مددکاری و روانشناسی وارد کار شدند که روی دو کودک بررسیهایشان را شروع کنند. خوشبختانه پدربزرگ و مادر بزرگ رعنا هر دو میتوانند مراقب کودک باشند و اینها باید فقط به لحاظ مالی و مددکاری حمایت و بچهها از مشاوره روانشناس و مشاوره حقوقی برای داشتن وکیل برخوردار شوند. چون پدر اینها در زندان به سر میبرد و اگر وکیل پرونده اینها درست دنبال نکند، ممکن است مجازاتی در حد جرمی که پدرشان انجام داده، در نظر گرفته نشود. سیستم قضایی کشور ما به گونهای است که باید پیگیر بود. در حقیقت بحث وکالت و حمایت های مالی درمانی و مشاورههای روان شناس را بر عهده میگیریم.
- قرار است بچهها به تهران منتقل شوند؟
به هیچ عنوان مددکار تجویز نمیکند که این بچهها بخواهند از مادربزرگ و پدربزرگشان جدا شوند. ما باید آنها را در همان محیطی که قرار دارند، تحت حمایت و نظارت قرار دهیم. خانواده پدری رعنا هم به لحاظ اعتیاد و هم به لحاظ اخلاقی مشکل دارند. به آنها که اصلا نمیتوان اعتماد کرد و بچهها را به آنها سپرد ولی از سمت مادر و پدر سمیه دلسوزی برای بچهها وجود دارد. این یک واقعیت است که نازنین و رعنا به لحاظ عاطفی به محیطی که در آن بزرگ شدهاند، خو گرفتهاند. به لحاظ مددکاری نمیشود بچهها را از خانوادهشان جدا کرد. اگر این بچهها مادر ندارند، مادربزرگشان میتواند این رابطه عاطفی را برای رعنا و نازنین تامین کند. رعنا و نازنین با مادربزرگ و پدربزرگ و حتی زن داییها و داییهایشان رابطه عاطفی دارند و آنها نیاز عاطفی این دو کودک را تامین میکنند. مددکار ما باید با حضور مستقیم و نظارت به مشکلات انها رسیدگی کند. خوشبختانه پدربزرگ رعنا با ما همکاری میکند و امروز هم تهران بودند و کارهای درمانیاش رعنا انجام داد.
- الان رعنا در چه مرحلهای از درمان قرار دارد؟
در شرایط حاضر کاری که دارد برای رعنا به لحاظ پزشکی انجام میشود، کاشت مو و درمان رشد موهای سر رعنا است. یعنی در حال حاضر کار زیبایی برای موی رعنا انجام میشود اما درباره چهرهاش پزشک گفته که باید صبر کنیم تا سن رشد رعنا متوقف شود و بعد عمل های زیبایی روی صورتش انجام شود. رعنا احتیاج به یک درمان طولانی مدت دارد. ما با پزشک رعنا در ارتباط هستیم پزشک معالج خوبی دارد و بخش زیادی از درمانها در داخل کشور امکانپذیر است.
از لحاظ وضعیت روحی اوضاع رعنا و نازنین چطور است و قرار است چه اقداماتی صورت گیرد؟
حتما باید از مشاورههای روانی استفاده کنند. چون نازنین دچار افسردگی شده، افسردگی او باید معالجه شود. رعنا هم شاد نیست و باید یک فکری برایش شود. برخوردی که بومیهای منطقه با رعنا میکنند برخورد شایستهای نیست. بچهها کلماتی به کار میبرند که این بچه ناراحت میشود. باید مددکار برود و با والدین بچههایی که در مدرسه حضور دارند، صحبت کند تا با نازنین و رعنا برخورد رفتاری درستی داشته باشند. این رفتارها با مداخله مددکار و روانشناس درست میشود. البته رعنا هنوز وقت مدرسهاش نیست اما گاهی با نازنین به صورت تفریحی به مدرسه میرود.
گویا پدربزرگ رعنا برای معالجه سمیه و رعنا بخشی از زمینهای کشاورزیاش را فروخته بود. وضعیت بچهها به لحاظ معیشتی چطور است؟
الان رعنا و نازنین در خانه بسیار سادهای زندگی میکنند و حمام خوبی ندارند. الویت ما این است که وضعیت مسکن آنها درست شود و آنها از حداقل امکانات رفاهی برخوردار باشند. به همین خاطر خانهای برای رعنا و نازنین در حال ساخت است. اسکلت خانه به مساحت 65 متر زده شده و کمک هایش در حال جمعاوری است. درباره دیگر مسائل رفاهی نیز هماهنگیهایی صورت گرفته. مثلا هماهنگ کردیم از این پس سفرهای رعنا با هواپیما صورت بگیرد. در سه سال گذشته تمام سفرهایی که سمیه و رعنا انجام میدادند، با اتوبوس بوده و با توجه به بعد مسافت، خستگی زیادی را برای مادر و کودک به همراه داشته.
مبالغ جمع شده کفاف هزینههای درمانی و معشیتی بچهها را میدهد؟
الان یکی از اتفاقهای بدی که متاسفانه افتاده و دارم تلاش میکنم آن را هم مدیریت کنم، شماره حساب های متعددی است که برای حمایت از این بچهها باز شده. پدر سمیه اصلا خبر ندارد اینها کجا جمع آوری شده،چطور قرار است هزینه شود. دارم شماره حساب ها را شناسایی میکنم و پیگیری میکنم که بتوانم این مبالغ را برای حساب رعنا و نازنین برگردانم . کمک ها باید یکجا شود و هزینهها مدیریت شود. الان ما خودمان داریم به نام موسسه کارآفرین و به شماره جام بانک ملت
013733408330 و یا شماره عابر کارت 6104337900273804، کمک های مالی هموطنان را برای بچه های سمیه جمع آوری می کنیم.
در شبکه های اجتماعی دیدم ایرانیان ساکن خارج از کشور هم تمایل داشتند مشارکت کنند. چطور می توانند؟
با توجه به کمک های صورت گرفته، من فکر میکنم مبالغی که مورد نیاز رعنا است چه به لحاظ معیشتی وچه به لحاظ درمانی، از داخل ایران تامین شود. خود موسسه مهرآفرین کمک هایی را دارد و خودم هم به لحاظ موقعیتی که دارم، میتوانم از عدهای از تجار در خواست کمک کنم . خودم هم با تمام قدرت پشت سر رعنا هستم و اجازه نمی دهم مشکلی برای او به وجود آید. بنابراین ضمن تشکر از همه هموطنان خارج از کشور، باید بگویم شاید احتیاجی به جمعآوری کمک های مالی خارج از کشور برای رعنا نباشد اما چیزی که نیاز به کمک دارد این است که در ایران، قربانیان خشونت های خانوادگی زیادی داریم که دوست ندارند موضوعشان رسانهای شود. موسسه مهرآفرین به خاطر نوع کارش، با موارد متعددی از قربانیان خشونت های خانگی درگیر است که عموما اینها مادران و کودکان بدپرست هستند. متاسفانه در داخل کشور نهاد جدیای برای حمایت از این افراد وجود ندارد. «مهرافرین» پیشقدم شده که قربانیان خشونت های خانوادگی مثل اسیدپاشی، خودسوزیها کودک آزاری ها و آسیب هایی که توسط افراد درجه یک خانواده برای کودکان و زنان وارد میشود، شناسایی کند و آنها را تحت حمایت قرار دهد. آنها هم احتیاج به کمک دارند.
درباره افرادی که خشونت های خانگی علیه آنها رسانهای نشده اما تحت حمایت شما هستند، نمونهای به یاد دارید؟
خیلی از موارد اسیدپاشی را داریم که اصلا دوست ندارند رسانهای شوند و شرایط خیلی بدی را تحمل میکنند. مثلا یکی از انها زیور است که قضیهاش تا حد کمی رسانهای شده، او هم مورد اسید پاشی قرار گرفته. زیور پسری در سن دبستان دارد و بچه در این سن دوبار اقدام به خودکشی کرده و فشارها و شرایط روانی بدی را تحمل میکند. شرایط این پسربچه هم به لحاظ عاطفی و روانی بسیار بد است و خود زیور هم شرایط بسیار سختی را تحمل میکند. مورد دیگر دختر خانمی است که توسط مردی مورد اسید پاشی قرار گرفته و مرد به زندان افتاده ولی وقتی از زندان آزاد شده، دختر به اجبار خانواده با همان مردی که به رویش اسید پاشیده ازدواج کرده و از او صاحب فرزند شده. این خانم اصلا دوست ندارد موضوعش رسانهای شود. اما وقتی با او صحبت میکنیم میگوید: این زندگی برای من از صد مرگ هم بدتر است و به سختی دارم این زندگی را تحمل می کنم و به خاطر فشار خانواده مجبور شدم با مردی که به صورتم اسید پاشیده و من را به این روز انداخته ازدواج کنم. این شخص زندگی دردناکی دارد که به کمک و مشاورههای روانی و درمانی نیازمند است.
مردم چطور میتوانند به این افراد کمک کنند؟
قربانیان خشونت های خانوادگی در کشور ما باید بیشتر مورد توجه نهادهای حمایتگر مردمی قرار بگیرند. متاسفانه امید زیادی به نهادهای دولتی نداریم و بیشتر باید از طریق سازمان های مردم نهاد به این موضوع بپردازیم. یکی از مشکلات ما این است که رسانهها کمتر درباره این موسسات مردم نهاد صحبت میکنند. شاید در سطح تهران مردم ما جز چند موسسه خیریه بزرگ مثل کهریزک برای سالمندان یا محک برای کودکان سرطانی را نشناسند. مردم درباره مشکلات کودکان کار چیزی نمیدانند. درباره کودکانی که در پارک ها متولد میشوند و رها میشوند، چیزی نمیدانند. همین امسال به من گزارش دادند که نوازد چهار ماهه توسط مادر معتادش توی پارک رها شده بوده، مادر به دنبال تامین موادش میرود و در نبود او سگ سر بچه را گاز میگیرد و نیروهای امدادگر به داد بچه می رسند.اینها افراد بد سرپرست هستند باید درباره این موضوعات صحبت شود تا مردم نسبت به این موضوعات حساس شوند و خودشان مشتاقانه کمک کنند. بنابراین توصیه میکنم غیر از رسانهها، مردم هم اطلاعاتشان را درباره این موسسات و حمایت از قربانیان در شبکههای مجازی به اشتراک بگذارند و در این موارد اطلاع رسانی کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر