صبح روز سهشنبه٬ ۲۵ فروردینماه سمیه مهری٬ زنی که در بیست و چهارسالگی به همراه رعنا٬ دختر دو سال ونیمهی خود توسط همسرش مورد اسیدپاشی قرار گرفت٬ در یکی از بیمارستانهای تهران جان باخت.
به گفتهی پزشکان عارضهی ریوی عامل مرگ سمیه است. اگرچه این حادثه در اردیبهشت ماه سال ۹۰ به وقوع پیوست اما هنوز دادگاه رای مشخصی به این پرونده نداده. برادر شوهر سمیه٬ متهم ردیف دوم به قید وثیقه آزاد است و عباس٬ پدر رعنا٬ متهم ردیف اول همچنان در زندان٬ منکر جنایت خود میشود.
برگردیم به جنایت، صبح روز واقعه٬ ساکنان روستای "برات آباد" شهرستان بم صدای فریادهای زنی را میشنوند که درخواست کمک داشت. آنها گمان میکنند که فریادهای سمیه ناشی از برق گرفتگیست و به سراغ پدر وی میروند. پدر سمیه زمانیکه قدم به درون حیاط خانه میگذارد با چهرهای «سیاه» روبهرو میشود که پوست آن «در حال ریزش» بود. عباس پس از آنکه روی همسر و فرزندش اسید پاشیده بود٬ متواری شد. همسر سمیه سابقهی رفتار خشونتآمیز را از مدتها پیش داشت؛ زمانیکه برای به آتش کشیدن منزل برادر سمیه به خانهی آنها رفته بود یا هنگامی که اجازه نمیداد سمیه با خانوادهی خود در ارتباط باشد.
سمیه٬ مرداد 91 در گفت و گو با ایسنا گفته بود که همسرش پیش از اسیدپاشی او را به این عمل تهدید کرده بود: «عباس فردی معتاد و موادفروش بود که از راه سرقت، مخارج خود را تامین میکرد و هنگامی که متوجه شد من قصد جداشدن از او را دارم، مرا تهدید به اسیدپاشی کرد و نهایتا در حالی که در خواب بودم، نقشهشومش را روی من و دختر ۲.۵ سالهام اجرا کرد».
شرایط مالی خانوادهی سمیه اجازه نمیداد که او را تحت درمان قرار دهند. ۸ ماه گذشت تا افراد «خیر» و پدر سمیه که زمین خود را فروخته بود٬ توانستند او را وارد دورهی درمان کنند. درمانی که اگرچه امیدهایی به بهبود همراه داشت اما نتوانست پایان تلخ سمیه و رعنا را تغییر دهد. سمیه دی ماه 93 در گفت وگو با خبرگزاری ایسکانیوز گفته بود که دولت هیچ کمکی به او نکرد: «وقتی خبرگزاری ایسنا و روزنامه ایران درباره ما نوشتند برخی به ما کمک کردند اما دولت هیچ کمکی به ما نکرده و اگر کمک های مردم نبود ما تا همین جا هم نمی توانستیم به درمان ادامه دهیم». سمیه هفتاد بار مورد عمل جراحی قرار گرفت.
حالا سمیه جان خود را از دست داده و رعنا که الان ۶ سال دارد٬ قرار است برای چندمین بار به تیغ جراحی سپرده شود. رعنا در آن حادثه بینایی یک چشم خود را به طور کامل از دست داد و به گفتهی پزشکان در ۱۶ سالگی که رشدش تمام شد٬ میتواند از پروتز چشم استفاده کند. هرچند به گفتهی سمیه٬ او هیچگاه فکر نمیکرد که همسرش به قصد «انتقامگیری» از وی «رعنای ۲.۵ ساله را نیز مورد هدف خود قرار دهد».
رعنا تمام این ۴ سال را کنار مادر خود بود و عکسهای این مادر و فرزند با چهرههایی سوخته و دلخراش در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد.
خبرگزاری ایسکانیوز گزارش داده: «رعنا هنوز هم عروسکهایش را خراب میکند و چشمان آنها را در میآورد. نقاشیهایش را خطخطی میکند و به خاطر داشتن ظاهری سوخته٬ از سوی همسن و سالانش مورد تمسخر قرار میگیرد». او به خبرگزاری ایسنا دربارهی پدرش میگوید: «اگر بابایی روی ما اسید ریخته، ما هم باید بریزیم روش که اونهم مثل ما بسوزه». نازنین٬ خواهر بزرگتر رعنا اما هنوز هم از خانوادهی پدری خود میترسد. او هنگام اسیدپاشی شاهد سوختن روح و تن مادر خود بود و در اثر تماس با اسید آسیب دید.
سمیه پس از آنکه مورد اسیدپاشی قرار گرفت٬ به رسانهها گفته بود که به دلیل «اعتیاد» همسرش به «کرک» و «حشیش» نمیتوانست با او ادامهی زندگی دهد. آنها دو روز قبل از واقعهی اسیدپاشی برای طلاق توافقی به دادگاه رفته بودند اما نظر عباس تغییر کرد و علی٬ برادر شوهر سمیه به او گفت که «تا چند روز دیگر همه چیز درست میشود». علی پس از آنکه با وثیقه از زندان آزاد شد به سراغ خانوادهی سمیه رفت و آنها را تهدید کرد.
هرچند که تهدیدهای برادر شوهر سمیه عملی نشد اما تاثیرات اسید دیگر در اختیار پزشکان یا شوهر و برادر شوهر سمیه نبود. آنقدر پیش رفت تا آنکه ریههای او را سوزاند و جانش را گرفت. سمیه تا آخرین روز اما خواستار «قصاص» بود.
نگاهی به تاریخ تصویب قانون اسیدپاشی در ایران نشان از قدمت این رفتار خشونتآمیز در این کشور دارد. قانون مجازات اسیدپاشی در سال ۱۳۳۷ به تصویب رسید که طبق ان اگر کسی با اسید فردی را به قتل برساند٬ اعدام مجازات وی خواهد بود. اما در این قوانین به درستی به مسالهی نقص عضو پرداخته نشده است. برخی از حقوقدانها معتقدند که بهترین مجازات برای اسیدپاشی٬ «حبس ابد با اعمال شاقه» و «تبعید» است.
آمنه بهرامی٬ نخستین فردی بود که توانست حکم «قصاص» را برای اسیدپاشی دریافت کند٬ اگرچه او در نهایت از قصاص چشم پوشید اما راه برای انجام چنین اقدامی باز شد. بسیاری از فعالان حقوق بشر و حقوقدانها اما معتقدند که حکم قصاص٬ برای هر جرمی٬ واگذار کردن مسوولیت دستگاه قضایی به شهروندانیست که آسیبهای جسمی یا روحی خوردهاند و به دستور همین دستگاه قضا باید در جایگاه قاضی و در مواردی مجری حکم قرار گیرند. اقدامی که به گفتهی بسیاری از مخالفان قصاص٬ باعث چرخیدن بیشتر چرخهی خشونت میشود. با این وجود سمیه معتقد بود: «اگر آمنه، مجید را قصاص کرده بود دیگر شاهد اسیدپاشی نبودیم. من میخواهم انتقام بچه را بگیرم٬ خودم مهم نیستم».
در ماههای گذشته اسیدپاشیهای اصفهان موجی از ترس و وحشت را میان زنان در مناطق مختلف ایران ایجاد کرد. بسیاری از زنان محل زندگی خود را از ترس اسیدپاشی ترک نکردند و تا هفتهها از منزل خود خارج نشدند. مسوولان نیز در مقابل٬ رسانهها را متهم کردند که با نشر اخبار وحشت عمومی ایجاد میکنند. برخی از فعالان مدنی که در اعتراض به اسیدپاشی مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده بودند٬ بازداشت شدند. این تجمع بهانهای بود برای فریاد دوبارهی «جنگ با بدن زنان را متوقف کنید» و نبود «امنیت» برای زنان.
اعتراض تجمعکنندگان جدای از عدم دستگیری عاملان اسیدپاشی٬ خطاب به مجلس و طرح «صیانت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» بود. در پی اسیدپاشیهای اصفهان٬ عامل حمله با چاقو به زنان در جهرم نیز اعتراف کرد که با انگیزهی امر به معروف دست به چنین اقدامی زده. معترضان به این طرح معتقدند که قانونی شدن این مساله٬ دست همگان را به بهانهی امر به معروف برای ارتکاب به جرم باز میگذارد.
بیش از ۶ ماه از اسیدپاشیهای اصفهان گذشته اما عاملان آن همچنان دستگیر نشدهاند و معاون امنیتی نیروی انتظامی از مردم درخواست کمک کرده تا اگر کسی این عاملان را میشناسد به آنها خبر دهد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر