خیلیها که فیلم «ارتفاع پست» را دیدهاند، نمیدانند که اتفاقی مشابه داستان آن در واقعیت هم رخ داده. بعضیها هم که آن جریان را میدانند، خبر ندارند «قاسم» واقعی و 3 نفر از همراهانش هنوز در زندان هستند.
ارتفاع پست ساخته «ابراهیم حاتمیکیا» در مرداد 1381 اکران شد و قصه مردی به نام قاسم را روایت میکند که با ادعای پیدا کردن کار برای خانواده و دوستانش در بندرعباس، آنها را سوار هواپیما میکند اما در حین سفر سعی میکند هواپیما را ربوده و برای پناهندگی، به کشور دیگری ببرد.
ولی ماجرای واقعی چه بود؟ روز ۲۳ آبان ۱۳۷۹، هواپیمای یاک-40 پرواز شماره ۱۴۹۳ در ۶۰ مایلی مسیر اهواز به بندرعباس و در حالی که ۱۵ دقیقه به فرودش مانده بود، در وضعیت «هایجک» قرار گرفت. هایجک اصطلاحی مرسوم برای اعلام هواپیماربایی است.
نکته عجیب اینکه هواپیماربایان 18 نفر بودند؛ چهار زن و ۱۴ مرد که همگی با هم فامیل بودند و به پیشنهاد «خالد حردانی» به این سفر شوم رفتند. در میان آنها «رسول» برادر، و «فرهنگ و شهرام پورمنصوری» دو برادر همسر خالد هم حضور داشتند.
ماجرا با درگیری فیزیکی خالد با مامور گارد پرواز شروع شد. با پیوستن همراهان او به مهلکه، ماموران گارد بیمحابا شروع به شلیک کردند. گروه مهاجم یک سلاح کمری داشتند و در گزارشهای رسمی آمده که با خلع سلاح یکی از ماموران گارد، از اسلحه او هم استفاده کردند. با این حال محمود علیزاده طباطبایی، وکیل قبلی هواپیماربایان میگوید خالد بلافاصله زخمی شده و دو متهم دیگر هم بعد از درگیری مختصری دستگیر شدند، هواپیما بدون تاخیر در فرودگاه بندرعباس به زمین نشست. حتی محافظان هواپیما هم مدتی بعد از شکایتشان صرفنظر کردند.
با این حال خالد و همراهانش در دادگاه انقلاب اسلامی با احکامی هولناک مواجه شدند و 15 سال بعد از آن واقعه، هنوز در زندان هستند.
مجازاتی فراتر از قانون
تا پیش از این تنها حردانی معروف، «عادل حردانی» مهاجم جنوبی فوتبال ایران بود. او که 4 سال در خط حمله استقلال هم بازی کرده بود، این اواخر به عنوان سرمربی روی نیمکت استقلال اهواز مینشست. آذر سال 1391 خبر رسید: عادل به ایتالیا پناهنده شده است!
گویا عادل از اقوام برادران حردانی است، هرچند خالد میگوید: «واقعیتش مدتهاست از او خبری ندارم. اما اگر خبر درست باشد او را ملامت نمیکنم؛ چون در اهواز و کلا ایران آینده برای کسی روشن نیست و کسی نمیداند آینده شغلیاش چه سرنوشتی برای او و خانوادهاش رقم میزند.»
عادل بی سروصدا کوچ کرد، اما تلاش ناموفق خالد و اقوامش مجازات شدیدی به دنبال داشت. آنها در شعبه 20 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شدند. متهمان ردیف اول (خالد و برادران پورمنصوری) به اعدام و بقیه به حبسهای طولانی محکوم شدند.
آن روزها روزنامهها به نقل از خالد در دادگاه نوشتند: «کار ما بدون برنامه بود. اگر از قبل نقشهای برای هواپیماربایی داشتیم، موفق میشدیم. ضمنا ما عضو هیچ گروه یا حزب سیاسی نیستیم. تمام متهمانی که اینجا حاضرند، بین ۱۸ تا ۲۰ ساله هستند و همه بیکار. این اقدام به خاطر فقر اقتصادی بود.»
در همان نگاه اول، این حکمها با قوانین جزایی ایران در تضاد است. به گفته علیزاده طباطبایی وکیل پرونده «هواپیماربایی قوانین خاص خود را دارد و محکومین به 3 تا 15 سال زندان محکوم میشوند. ضمنا دو نفر از این افراد (رسول حردانی و شهرام پورمنصوری) آنموقع هجده و نوزده ساله بودند.»
ولی در قوانین مجازات اسلامی ذکر شده هر کس برای ایجاد رعب و وحشت دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی الارض است و به دار آویخته خواهد شد.
محمد مصطفایی، دیگر چهره شناخته شدهای است که وکالت پرونده خالد را برعهده داشته. مصطفایی درباره این حکم می گوید: «اتهام این افراد در اصل محاربه بود، که مجازاتش اعدام است. اما اگر قانونی با پرونده برخورد کنیم اینها صرفاً میبایست به زندان محکوم میشدند. در ایران به خیلی از کسانی که در این رابطه بازداشت میشوند، اتهام محاربه زده می شود.»
مصطفایی مثال میزند: «دو سال پیش، چهار نفر با چاقو از شخصی سرقت کردند و وقتی فیلم آن در اینترنت منتشر شد خیلی سروصدا کرد. دادگاه این افراد را به اتهام محاربه محکوم کرد و دو نفر از آنها اعدام شدند.»
کابوس اعدام، وحشت ابد
اواخر دی 83، نام خالد و برادران پورمنصوری در راس نوبت اعدام قوه قضاییه قرار گرفت. در بهمن ماه آنها به سلول انفرادی منتقل شدند، اما حکم اجرا نشد. یک سال بعد، در اسفند 1384، همزمان با اعدام دو متهم بمبگذاری اهواز، حتی خبر اعدام آنها توسط خبرگزاری مهر منتشر شد. خبری که نادرست بود.
این حکم در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور تایید شده بود و فقط تلاش وکلا مانع از اجرای آن شد. دو سال بعد، وقتی تاریخ قطعی اجرای حکم فرا رسید، مصطفایی موفق شد اعدام را 24 ساعت به تاخیر بیندازد تا خانواده محکومان بتوانند با رئیس قوه قضاییه دیدار کنند.
محمد مصطفایی که 4 سال پیش به خاطر فعالیتهایش و خصوصا پرونده جنجالی سنگسار «سکینه آشتیانی» تحت تعقیب قرار گرفت و مجبور به خروج از ایران شد، از حضور خود در این پرونده میگوید: «وقتی خالد با من تماس گرفت، به زندان رجاییشهر رفتم و او را ملاقات کردم. آن موقع فقط میدانستم که به اعدام محکوم شده اند و چون در این زمینه کار میکردم مشتاق شدم که با او ملاقات کنم. آنها قبل از من وکلای زیادی داشتند ولی هیچکدام نتوانسته بودند حکمشان را لغو کنند. وقتی حرفهای خالد را شنیدم و پرونده را خواندم و فیلمی که آقای حاتمیکیا ساخته بود را دیدم، با قدرت بیشتر و انگیزه بالایی پرونده را دنبال کردم.»
تلاشهای وکیل جوان عاقبت نتیجه داد: «تقریبا تمام راههای قانونی برای متوقف کردن حکم را رفتم. اما تنها راهی که برایم باز بود و میشد با آن نتیجه بگیریم، کمیسیون بخشودگی بود؛ که در نهایت هم با لابیهایی که کردم حکم خالد به حبس بدل شد.»
بعد از ملاقات ندا پورمنصوری (همسر خالد و خواهر پورمنصوریها) با هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضائیه، سه محکوم پرونده مشمول عفو شده و مجازاتشان به حبس ابد تقلیل پیدا کرد. این یعنی رهایی خالد، شهرام و فرهنگ از کابوس هفت ساله طناب دار. سایر متهمان پرونده (که بین یکونیم تا 10 سال زندان داشتند) هم به مرور آزاد شدند.
مصطفایی درباره اهمیت شکستن حکم خالد میگوید: «من وکیل سایرین نبودم، ولی کافی بود که خالد از مرگ نجات پیدا کند. اگر این اتفاق رخ میداد بقیه هم نجات پیدا میکردند، چون خالد متهم ردیف اول بود.»
او که حالا سازمان مدارای جهانی (universal tolerance organization) را تاسیس کرده و در خارج کشور فعال است، ادامه میدهد: «هرکدام از موکل هایم که از مرگ نجات پیدا میکردند احساس میکردم خودم نجات پیدا کردم، و هرکدام که اعدام میشدند هم طناب دارشان را بر گردن خودم احساس میکردم. حالا هم معتقدم واقعاً حق خالد حردانی زندان نیست. شرایطی که آنها دست به هواپیماربایی زدند را نباید فراموش کرد. بسیاری از کسانی که در ایران به اعدام محکوم میشوند حقشان اعدام نیست و در شرایط خاصی مرتکب جرم شد ه اند که اگر هرکدام از ما هم شرایط آنها را داشتیم، شاید دست به این کار میزدیم.»
مرز واقعیت و خیال
حالا خالد و برادران پورمنصوری در رجاییشهر و رسول حردانی در اوین، پانزدهمین سال حبس شان را میگذرانند. این سه جوان تقریبا نیمی از زندگیشان را پشت دیوارها و با کابوسهایی هولناک گذراندهاند. خالد هم دیگر مردی 45 ساله است که روزهایش را با خواندن کتابهای رمان و تاریخ و فلسفه پر میکند.
طبق اطلاعات موجود، هواپیمای یاک-40 هم چند ماه بعد از تلاش ناموفق خالد و همراهان، در جنگلهای گلستان سقوط کرد و وزیر راه و ترابری و چند نماینده آن استان را به کام مرگ فرستاد. گاهی واقعیت از هر قصه خیالی عجیب و شگفتتر به نظر میرسد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
آقای عادل حردانی بازیکن سابق فوتبال در حال حاضر مقیم انگلستان وشهر لندن هستند ..
با سپاس از ایران وایر ودوستانی که مطلب آقای حردانی را تهیه کردند.