بخش دوم گفتگو:
جدا از خلق آثار موسیقی چه واکنشهایی به وضعیت موسیقی و کنسرتهای موسیقی در جامعه امروز ایران داشتهاید؟
من همیشه سعی کردم که از حیثیت موسیقی داخل ایران دفاع بکنم. به این هنر به خاطر عدم آگاهی و به خاطر اینکه اگر به هر عنصری در جامعه اهمیت بدهیم و ببینیم که خاطرات و هویت تاریخی مردم با چه چیزی تعریف میشود، اتفاقاً قداست موسیقی بیشتر ثابت میشود که موسیقی یکی از هویتهای خیلی درست و انسانی است که در همه فرهنگها اتفاق افتاده و اتفاق میافتد. جا دارد که من از همه همکارانم در همه جای دنیا و در ایران صمیمانه تشکر کنم و به آنها افتخار کنم که در شرایطی که نگاههای غلطی نسبت به موسیقی بوده و هست و متأسفانه یک مسئله تاریخی است، و این نیست که مردم فکر کنند ما داریم موضعگیری نسبت به شرایط فعلی میکنیم، که البته این هم در جای خودش است، اما اشتباهاتی که از قرون گذشته نسبت به هنر موسیقی به خاطر اینکه بزرگان دین به آن نپرداختهاند و تابویی بوده است که موسیقی را نسبت به مسائل شرعی نباید بررسی کرد و این گره بدی در جامعه ما به وجود آورده است. به نظر من آدمهایی که واقعاً آغشته هنرند و موسیقی را با تمام وجود کار میکنند، آدمهای خیلی روحانی هستند. آدمهایی هستند که دروغ نمیگویند و اختلاس نمیکنند. اتفاقاً آدمهایی که ادعای معنویت میکنند، اینهمه جرائم مرتکب میشوند. من اعتقاد ندارم که از شرایط بخواهیم ملتمسانه درخواست کنیم که به وضع موسیقی رسیدگی کند. من خوشحالم که با پایداری و اعتقاد به این قضیه، من و همکارانم بسیار صادقانه و با پافشاری زیاد، روی هنر موسیقی تکیه داشتیم و کار کردیم. برای من خیلی اهمیتی ندارد که آیا فلان وزیر یا فلان مسئول به این قضیه اهمیت میدهد یا نه، برای من مهم است که مردم اهمیت میدهند. شما سپاس من را با جان و دل به مردم برسانید، چه در ایران و چه در خارج از ایران. شما خوشبختانه شاهد این کنسرت بودید، شنوندگان فقط ایرانی نیستند. یعنی موسیقی ایرانی و فرهنگ ایرانی وقتی از زاویه عشق و دوستی و صلح مطرح میشود، همه جهان نسبت به آن توجه میکند. و من خوشحالم در حالی که در کشور خودم مشکلات بسیاری بوده، جامعه خودم و شرایطش را میشناسم و به همین دلیل با جان و دل ایستادم و کار کردم و همینطور همکارانم. واقعاً از این هنر مقدس و چیزی که به ارث رسیده بود، هم صادقانه و هم عاشقانه دفاع کردیم و دفاع خواهیم کرد. چندان اهمیتی ندارد که امروز چه کسی چه موضعگیری نسبت به موسیقی میکند، ما یعنی من و عشقم سازم هست و این خیل مردم که واقعاً در تمام این سالها حمایت کردند. من گله دارم از برخی هنرمندان موسیقیدانی که خیلی عرصه را تنگ میدانند، اگر خیلی از زاویه دولتی نگاه کنیم تنگ است، اما چه اهمیتی دارد؟ وقتی همیشه از من میپرسند که شما از مسئولین چه انتظاری دارید میگویم هیچ. آن مسئولی که هیچوقت در زندگیاش موسیقی گوش نکرده و نمیداند موسیقی چیست، حتی میتواند بهراحتی به هنر موسیقی توهین کند، ولی کشور ایران کشور مسئولین نیست، کشور ما ملت ایران و کشور ما هنرمندان است. وقتی میگویم موسیقی، در مورد موسیقی ایران صحبت میکنم نه موسیقی حکومت. ایران و خاک ایران و هنرش جاودانه است. من اصلاً قصد شعار دادن ندارم ولی این جملاتی را که میگویم بسیار دوست دارم.
شما را در ایران به عنوان یک اندیشمند در عرصه موسیقی میشناسند. در لابلای حرفهایتان از کلمه تقدس استفاده کردید. کلمه تقدس بار معنایی در مذهب دارد، آیا موسیقی را با دیدی مذهبی نگاه میکنید؟
موسیقی برای من جزو مقدسات است. موسیقی درک زیادی میخواهد، درک کردن صحبتهای من برای کسانی که با موسیقی مخالف باشند، آسان نیست. تقدس یعنی اینکه شما واقعاً با تمام وجود نسبت به چیزی صداقت داشته باشید. وقتی جنگ میشود شما به دفاع از کشورتان بهصورت مقدس نگاه میکنید، خاکتان برایتان مقدس میشود، پس جانتان را برای آن میدهید. در مورد هنر و موسیقی هم همینطور است. اتفاقاً باید به این مسئله درست نگاه کنیم. از دید کسانی که متعصب مذهبی هستند، نباید مذهب را از همه مسائل زندگی جدا کرد. واقعاً اگر کسی به هر چیزی مقدس نگاه کند، مرز بین تقدس و مذهب و مذهبی بودن و نبودن برداشته میشود. من در مورد تقدس موسیقی صحبت میکنم، زیرا موسیقی تار و پود آدمها را به ارتعاش درمیآورد و آدمها را مقدس میکند. من همیشه نسبت به اینکه در کشوری زندگی میکنم که آدمهایی که به تقدسات اعتقاد دارند به موسیقی توهین میکنند، معترض هستم و معتقدم که مقداری عدم آگاهی به این مسئله است چون هر هنری وقتی در مقام والایی باشد و روی نکات انسانی دست بگذارد و انسانها را به هم نزدیک کند، مثل همان کاری است که دین میکند، مثل هر کاری که اگر بهدرستی اتفاق بیفتد، همیشه آدمها را یکی میکند و احساس یکی شدن مقدسترین مسئلهای است که در یک جامعه میتواند به وجود بیاید. من خوشبختم از اینکه با تمام شرایط سختی که بوده در تمام سالها، هر موسیقی که اجرا کردم یا سایر همکارانم که در این راستا اجرا کردند و من شنیدم، باعث اتحاد و یکدلی مردم شده است. سالهای قبل از انقلاب هم از یادمان نرود. هر سال سختی که بوده و خواهد بود، قطعاً موسیقی میتواند تأثیر داشته باشد. من نمیتوانم مثل یک آدم متعصب به مسائل نگاه کنم و جنبه دفاعی بگیرم. من اتفاقاً حکم میدهم که هر کسی که موسیقی را درک کرد، پی به قداست آن میبرد.
حدودا دو دهه پیش آلبوم «راز نو» را ساختید، همآوا قرار دادن خانم «افسانه رثایی» با آقای «محسن کرامتی » به دلیل محدویتهای آواز زنان در جامعه بود و یا اصلاً ارتباطی به این موضوع نداشت؟ اگر در جامعهای بدون محدودیت و سانسور مشغول به آهنگسازی بودید باز خانم رثایی را همآوا میگذاشتید؟
گروه همآوایان بر اساس ضرورت به وجود آمد، چون شرایط آنگونه بود. من معتقد نبودم که این صدا باید حذف شود و البته به نظرم موضعگیری نسبت به این قضیه توهین به مقام زن هم هست. ولی شما در جامعهای زندگی میکنید که افکار مختلفی در آن هست. قانون چیزی را تعریف میکند که شما تنها تصمیمگیرنده نیستید. ما باید قبل از اینکه با هم خصومت و جنگ کنیم، تعابیری به وجود بیاوریم و کار هر کسی و هر رشتهای این است که به جامعه و حتی به مسئولین تفهیم کند که آیا شما درست فکر میکنید یا غلط. کار من این نیست که مسائل شرعی را در این رابطه حل کنم و تخصصی در این زمینه ندارم. از سوی دیگر موسیقی یک تخصص است و باید خیلی با وسواس به آن نگاه کرد و وقتی به این قضیه با بیتفاوتی نگاه کنیم و به آن اهمیت ندهیم، از جامعه عقب میافتیم. اگر درست به قضیه نگاه کنیم، وقتی در جامعه محدودیت قانونی وجود داشته باشد، مرا وادار میکند که دست به ابتکاراتی بزنم که خودش فرمی دارد. من با شکلهای تقلیدی که از این کار به وجود آمد موافق نیستم، چون من راهی را دنبال میکردم که خودم در ابتدای آن هستم. بالاخره چندصدایی در موسیقی ربطی به سنت ندارد که سنتیها بخواهند ایراد بگیرند که موسیقی چندصدایی میشود، من چنین نظری ندارم. باید کندوکاوی شود که در موسیقی ایرانی چگونه میشود این چندصدایی را ایجاد کرد و هنوز این قضیه جای کار دارد و یکی بهاینعلت است که مشکل وجود داشته و دیگر اینکه وقتی به حضور زنان در موسیقی توجه میکنیم، باید زن را از نظر ابزاری فراموش کنیم. من اعتقاد ندارم همه کسانی که میخواهند صدای زن مطرح شود، صد درصد ابزاری هم فکر نمیکنند. اولاً که تفکیک گروه زنان و مردان معنی ندارد و خودش یک عیبی دارد و اتفاقاً موضوع را حساس میکند. ما باید سعی کنیم حضور مرد و زن را در موسیقی به درستی ارائه کنیم، ضمن اینکه امیدوارم روی این مسئله جدی صحبت شود و مقداری بار توهین از روی دوش زنان برداشته شود. چه در زمینه نوازندگی، چه در زمینه خوانندگی. وقتی ما در جامعه ارزشهایمان مشخص باشد، مسلماً در موسیقی ما از طریق زنان ارزشهایی به وجود خواهد آمد و آن وقت تفکیک جنسیتی مسئله مضحکی خواهد بود. ما نمیگوییم چون این پزشک زن است و آن یکی مرد، پس کار یکی بر دیگری ارجحیت دارد، چه در سیاست و چه در هر عرصهای و این در مورد همه هنرها صادق است و من اتفاقاً اعتراض دارم که در سینما به خاطر شرایط ایران یا شرایط مالی و تجارت حضور زن بسیار زیاد است، ولی چرا در موسیقی اینقدر سخت گرفته میشود؟ اگر اعتقاد دارند حرام است، اعلام کنند که موسیقی کلاً حرام باشد ولی این دو گانگی و بلاتکلیفی مسائل را سختتر کرده. البته روزی این مسائل در جامعه ما حل میشود و ما باید به رسالت خودمان ادامه دهیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر