«بعد از یک بگومگوی خانوادگی با عصبانیت خانه را ترک کردم و رفتم توی ماشینم نشستم. سرم رو روی فرمان گذاشته بودم که یکی زد به شیشه. پلیس بود. گفت بیا بیرون و پرسید که آخر شبی تنها توی ماشین چه می کنم؟» اینها را کیوان ۲۶ ساله می گوید که به گفته اوپلیس از او خواسته بود به خانه برگردد و گرنه دستگیر می شود وباید شب را در نیروی انتظامی بگذراند.
کیوان به خانه برگشت. همه شب را حرص خورده بود و دیگرحواسش جمع است که شبها نرود توی ماشینش تنها بنشیند. وقتی برایم این ماجرا را تعریف می کند، هنوز عصبانی است. می گوید:«یعنی من حتی حق ندارم شب توی کوچه در ماشین خودم باشم؟ این که غیرقانونی نیست. هست؟» و ادامه می دهد که اگر کار به جرو بحث می کشید ممکن بود حتی چیزی (مثلا یک ماده غیرقانونی) درماشینش بگذارند و او را حسابی با مشکل مواجه کنند. این تصویری است که این بازاریاب محصولات غذایی ۲۶ ساله در تهران از موضوعی به نام حق شهروندی دارد: «یعنی اینکه تا پلیس دید چهارستون فقراتش نلرزد از اینکه ممکن است یک جوری حتی اگر کاری نکرده باشد برایش مشکلی به وجود بیاید.»
وقتی ازحامددانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران هم می پرسم حقوق شهروندی چیست، مکثی می کند و آنقدرمعطل می کند که می پرسم: «آیا چیزی اتفاق افتاده که احساس کرده باشی به عنوان یک شهروند حق تو نادیده گرفته شده باشه؟» بعد به یاد می آورد که در گذر از خیابان وقتی یک نفرجلوی یک خانم را گرفته بود و در مورد وضعیت حجابش تذکر می داد، می خواسته به بخش تخلفات پلیس زنگ بزند. او جلو می رود و می پرسد: «با چه مجوزی مزاحم خانم می شی؟» آن مرد که مشخص نبود مامورنیروی انتظامی است یا نه جواب می دهد:«به تو ربطی نداره، گورت رو گم کن وگرنه می برمت جایی که عرب نی انداخت.»
از همه ۱۳ نفری که برای این گزارش پرسیدم حقوق شهروندی چیست ومصادیق آن کدامند تقریبا همه نقض حریم خصوصی و آزادی های فردی را به عنوان اولین مصادیق مطرح کردند.
شیرین عبادی وکیل و برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ می گوید مردم معترض هستند به نقض حقوق شهروندی و بیشتر این نقض حقوق شهروندی در محدوده آزادی های فردی است: «همه مردم ایران سیاسی فکر نمی کنند و سیاسی نیستند، اما حقوق غیرسیاسیون نیز پایمال می شود به عبارت دیگر وقتی کسی برای فرزندش جشن تولد می گیرد انتظار ندارد که با یورش شبانه مامورین به بهانه اینکه آیا مهمانی شما زن و مرد در یک مجلس نشسته یا خیر به هم بخورد. یا سایر آزادی های دیگر از جمله اینکه حتی در پیست اسکی که زنان و دختران در پوشیده ترین حالت این ورزش را انجام می دهند بایستی از برادران و همسران و فرزندان خود جدا باشند. آیا این مساله به حکومت ارتباط دار؟»
اما برای یافتن آنچه حقوق شهروندی نامیده می شود قانون اساسی شاید مهمترین سندی باشد که جنبه های حمایتی مقررات پیشگیرانه و همچنان قوانین تنبیهی را در خود دارد. قوانینی مانند قانون مدنی، تجارت، مجازات اسلامی، کار، بیمه، آیین نامه ها، بخشنامه ها و حتی تصمیات قضایی که شهر وشهرنشینی و شهروندان را به نحوی تحت تاثیرقرار می دهند، چارچوب های حقوق شهروندی را شکل می دهند.
قانون «منع تبعیض» اصل ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که مقرر می کند «مردم ایران از هر قوم وقبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند» به آنچه شهروندان باید در رابطه با نهادهای مرتبط با حکومت انتظار داشته باشند نور می تاباند. در قانون اساسی همچنین آموزش و پرورش رایگان در تمامی سطوح مطرح شده است. از سوی دیگر قانون مجازات اسلامی نیز قوانین ومقرراتی را در خصوص وقوع جرم و جرائم وتخلفات تشریح می کند.
علاوه بر قوانین داخلی، بسیاری از کشورهای جهان و از جمله ایران با پیوستن به معاهدات بین المللی از جمله «معاهده جهانی حقوق مدنی سیاسی» تعهداتی را نسبت به حقوق شهروندان خود پذیرا می شوند. حقوقی مانند دسترسی برابر به شغل، مسکن، بهداشت و در بخش سیاسی آن، آزادی بیان، آزای اجتماعات مسالمت آمیز، دادرسی عادلانه و مواردی از این قبیل.
علاوه بر آن، بر تضمین حقوق مردم در برابر نهادهای قدرت، قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی در سال ۱۳۸۳ تصویب شد. این قانون که یک ماده و ۱۵ بند دارد ابتدا به صورت بخشنامه توسط رئیس قوه قضاییه وقت، آیت الله شاهرودی ابلاغ شد و در آخرین روزهای مجلس ششم در ۱۵ اردیبهشت ماه با قید دوفوریت در دستور کار مجلس به تصویب رسید و پس از آن در شورای نگهبان نیز به تصویب رسید.
با این وجود در قانون اساسی با ذکر چند دین به عنوان دین رسمی، عملا پیروان مذاهبی همچون بهاییت نادیده گرفته می شوند و یا درشرایط لازم برای احزار مقامات عالی رتبه کشور مانند رهبری یا ریاست جمهوری و حتی وزراء، عملا شهروندان از ادیان دیگر نمی توانند از شانس برابربرخوردار باشند. حتی با آنکه مثلا دین مسیحیت یا یهودیت در قانون اساسی جزو ادیان به رسمیت شناخته به شمار می رود، اما عملا اینکه در سمت های عالی اداری دولتی بتوان یک یهودی یا مسیحی را شاهد بود، امکان ناپذیربه نظر می رسد.
دکترعبدالکریم لاهیجی، وکیل و نائب رئیس فدراسیون جوامع حقوق بشربا اشاره به همین تبعیض های قانونی می گوید: « تا زمانی که قانون اساسی برمبنای تبعیض حقوقی است مثل تبعیض بین اقلیت های مذهبی شناخته شده و مردم مسلمان، تبعیض بین روحانیون و غیرروحانیون وغیره…که وقتی قانون اساسی را نگاه می کنید از زوایای گوناگون با این تبعیض ها مواجه می شوید، نمی توان با آن به سمت جامعه شهروندی رفت. یک بهایی در ایران یا یک زن از بخشی از حقوق خود محروم است.«
حتی فراتر از تبعیض نهادینه شده در قانون، «حق آزادی و امنیت شخصی» می تواند به صورت فراگیری نادیده گرفته شود. این یکی از موارد حقوق شهروندی است که به نظر مریم، ۲۳ ساله و دانشجو، وجود خارجی ندارد:«به خدا وقتی از خانه بیرون می آیم تا به دانشگاه بروم مطمئن نیستم که اول به سر کلاس برسم، دوم اینکه شب به خانه برگردم.»
او توضیح می دهد که یک ذره روسری اش عقب جلو برود یا مانتویی که می پوشد کوتاه بلند باشد ممکن است به تور گشت های ارشاد بخورد و اگر خوش شانس باشد چند ساعتی وقتش در خیابان تلف شود و اگر هم بدشانس، که باید یکی دوشبی را در نیروی انتظامی بماند تا اعضای خانواده اش بیایند وثیقه بگذارند وتعهد بدهند: «واقعا این چه امنیتی است؟ کم مانده یک بخشنامه بدهند بگویند چطوری لباس بپوشیم.» و ادامه می دهد: «ازخانه که بیرون می آیم دلهره دارم، به کلاس درس می روم دلهره دارم، در اتوبوس هستم دلهره دارم، در پاساژ راه می روم با دوستانم دلهره دارم که نکنه یکی بیاید جلو و خلاصه زندگی ام را به هم بریزد.»
به گفته آقای لاهیجی اگر حقوق شهروندی این باشد که مردم را از نظرمسائل امنیتی کنترل کنند یا اوراق آنها را نگاه کنند باید با احترام با آنها برخورد کنند و فراتر از اجرای قانون نروند. اما این قسمتی از روابط نمایندگان دولت و مردم است و حقوق شهروندی روح کلی تری نیز دارد: «به خاطر همین هم در تعریف جدیدی که از ملت داده شده می گویند ملت مجموعه ای است از شهروندان. از زاویه این تعریف می بینید که آن کسانی که در ایران عنوان شهروندی ندارند و دچار تبعیض شهروندی هستند آنها را از تعریف ملت بیرون برده ایم.»
اما همان ها هم که در قانون اساسی جزو اکثریت محسوب می شوند، در پاسخ به مصادیقی که احساس می کنند حقوق شهروندی شان نادیده گرفته می شود، مواردی چون رفتارکارمندان ادارات با مردم درکشتن وقت آنها و امروز وفردا کردن، برنامه های تلویزیونی که مطابق با سلیقه قشرهای گوناگون نیست، اجازه ندادن یا مشکل درست کردن برای تجمعات مسالمت آمیز یا حتی گردش های دسته جمعی آخرهفته به کوه و یا سفرهای دوستانه به شهرستان ها را از جمله موارد نقض حقوق شهروندی می دانند. برای مثال وقتی می پرسم که به عنوان شهروند آیا می توانی این حقوق را مطالبه کنی، مریم می گوید: «اگراصرار کنی بر حق شهروندی سرانجامت زندان است. اگر طلب کنی می شی غرب زده و عامل بیگانه.» او در جواب اینکه آیا مصداق های عینی روزمره ای در زندگی خودش می تواند پیدا کند، می گوید:« شبهای زیادی بیدار می مانم به خاطر اینکه همسایه ام شبانه عملیات ساختمانی انجام می دهد. معلومه با پارتی بازی چنین مجوری گرفتند. وقتی به نیروی انتظامی رفتیم پیگیری نکردند. یک مامور نیروی انتظامی هم وقتی برای بارسوم مراجعه کردیم گفت: دنبال دردسر می گردی خانم؟ بدهکارهم شده بودم.»
از لاهیجی می پرسم که چرا صرف نظر از حقوق سیاسی، شهروندان در اینکه از آزادی های فردی مشروع برخوردار باشند ممانعت می شود و او می گوید: «بین دولت و مردم متاسفانه یک خندقی است. به خاطر نبودن رابطه و پیوندی که از مجرای شناسایی رعایت حقوق بین مردم و حکومت به وجود می اید. اینجاست که ماموران انتظامی و پلیس به دید دیگری به مردم نگاه می کنند و حتی مردمی که سیاسی نمی اندیشند را مورد آزار قرار می دهد.»
فاطمه روزنامه نگار، ساکن تهران، با مطرح کردن موضوع «امنیت شغلی» و «احترام به قانون» می گوید که به نظرش این دو بخش مهمی از حقوق یک نفر به عنوان شهروند است و دستگیری روزنامه نگاران و همکارانش را که به گفته او هیچ ربطی به مطالب منتشرشده توسط آنها ندارد نقض حقوق شهروندی می داند: «با برداشتی که من از قانون دارم معتقدم ابتدااین روزنامه نگاران بازداشت شده باید تفهیم اتهام بشوند، بعد قراربازداشت صادر بشه و مدارکی باشه که بتونند ثابت کنند آنها مجرم هستند. اما الان آنها را می گیرند ومی برند و برخورد می کنند و تازه یادشون می افته که حالا جرم چی بود؟ تفهیم اتهام اصلا یعنی چی؟»
فاطمه که در یک خبرگزاری دولتی کار می کند و دائما شاهد دستگیری و آزادی همکارانش است تصویر عمومیایی که از حقوق شهروندی دارد را چنین بیان می کند: « خب خیلی چیزاست، یعنی اینکه من به عنوان یه شهروند بتونم پوشش در حد عرفم رو داشته باشم و باهام برخورد نشه. یعنی دائما ترس از رصد شدن فیس بوک جی میل و... رو نداشته باشم. یعنی در خیابون که راه می رم بهم متلک نگن. یعنی بتونم با خیال راحت تو خونم مهمونی بگیرم نه با استرس. یعنی نیان بریزن دفتر روزنامه مون فیلم بگیرن. یعنی تو دانشگاه تفکیک جنسیتی نشم. یعنی اینقدر همه جا دوربین مدار بسته نباشه. یعنی چیزی به اسم صف و نوبت وجود خارجی نداشته باشه. یعنی بتونم شبا برم قدم بزنم. یعنی زیرساخت های حمل و نقل عمومی اینقدر توسعه یافته باشه که مجبور به تحمل اینقدر فشار نباشم. یعنی اینقدر از همه و مسئولان نظام دروغ نشنوم ویعنی حق انتخاب و مشارکت سیاسی حقیقی باشه.»
خانم عبادی در پاسخ به این پرسشم که چرا علیرغم وجود قوانین متعددی که عملا درخصوص حقوق شهروندان است، این حقوق به صورت گسترده ای نقض می شوند می گوید:«حقوق شهروندی طبق قانونی که به تصویب مجلس شورای اسلامی هم رسیده حق هر شهروند ایرانی است و حکومت مکلف است آنها را رعایت کند: «مساله اما این است که در عمل می بینیم بسیاری از این حقوق نادیده گرفته می شوند خصوصا در باره متهمین عقیدتی سیاسی از جمله نحوه بازداشت ها، آزادی اجتماعات و اصل برائت. همه اینها سالهاست که از سوی حکومت نادیده گرفته می شود انتقادی که به حکومت وارد می شود همین است. یعنی حکومت ایران حتی حاضر نیست قوانینی که خود تصویب کرده را اجراکند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر