در چند ماه گذشته و برخورد امنیتی با فعالان مدنی گسترش یافته است. بسیاری از فعالان حوزه زنان ، دانشجویی، محیط زیست و ... یا تلفنی تهدید شدهاند و یا توسط مراکز امنیتی احضار و بازجویی شدهاند. اینها غیر از دستگیریهای صورت گرفته است. مهدیه گلرو، فرشته طوسی، سجاد درویش، سها مرتضایی، زهرا خندان ، ریبوار کامرانی، امیر امیر قلی و آتنا فرقدانی و... هنوز در بازداشت به سر میبرند. نرگس محمدی فعال حقوق بشر در گفت وگو با ایران وایر ضمن انتقاد از این دستگیریها میگوید: «آقای روحانی و وزرای دولت از مردم و فعالان حوزههای مختلف برای احیای جامعه مدنی دعوت کردند ولی جوانانی که این دعوت را لبیک گفتند در زندان به سر میبرند.»
برداشت شما از گسترش یافتن برخورد نهادهای امنیتی با فعالان مدنی در ماه های اخیر چیست؟
این برخوردها، ادامه که آن چیزهایی است که ما در پنج، شش سال گذشته شاهد بودیم. خط کاملا روشنی بود که برای فعالان مدنی در تمام حوزهها یا پروندهسازی کردند و یا آنها را به زندان بردند و محکومیتهای سنگین به آنها دادند و یا اینکه دفاتر نهادهای مدنی را به طور غیر قانونی پلمپ کردند. همه اینها در راستای سرکوب جامعه مدنی بود.
چرا فعالیتهای مدنی سرکوب میشد؟ آیا جامعه مدنی به موفقیتهایی دست یافته بود که برای عدهای احساس خطر پیش میآورد؟
برای پاسخ دادن به این سوال شما، باید به عقب تر یعنی دوران اصلاحات برگردم. در دوران اصلاحات وقتی شعار جامعه مدنی توسط آقای خاتمی داده شد، جامعه ایران آنچنان آمادگیای برای تحقق این شعار مطرح شده از سوی دولت داشت که حتی خود دولت را غافلگیر کرد. یعنی شما شاهد رشد نهادهای مدنی در تمام حوزهها؛ جوانان، زنان، کودکان، آسیبهای اجتماعی، محیط زیست و... بودید که اینها فقط در تهران و یا کلانشهرها نبود. بسیاری از این فعالیتها در شهرستان های کوچک با استقبال خیلی خوبی همراه شد. مثلا در سیستان و بلوچستان فعالیتهای «ان جی او»های زنان بسیار موفق بود.در آن سالها هزاران «ان جی او» به ثبت رسید اگر بخشی از آنها متعلق به جناح محافظهکار یا وابسته به دولت بود، بخش زیادی از آن هم متعلق به مردم بود. بنابراین با رشد وتحقق جامعه مدنی ما وارد دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد شدیم. در چهار سال اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد هم برخوردهای امنیتی وجود داشت؛ مثلا کانون مدافعان حقوق بشر قبل از انتخابات ۸۸ و در همان چهار سال اول پلمپ شد. خیلی از فعالیتهای مدنی در شهرستان ها هم کنتترل و محدود شد اما برخورد گسترده بعد از وقایع ۸۸ اتفاق افتاد. یعنی در واقع بعد از اعتراض مدنی مردم، در بیست و پنج بهمن ماه به اوج رسید، دولت از بین بردن تمام نهادهای مدنی از احزاب سیاسی تا حتی ان جی او هایی که در حوزه کودک کار میکردند، را دنبال کرد.
به طور طبیعی با پایان آن دولت، می شد انتظار داشت که این حجم سرکوب تمام شده باشد؟
بله، واقعا بعد از آمدن آقای روحانی یک تکاپو و فعل و انفعالاتی در حوزه جامعه مدنی به چشم خورد که البته این هنوز هم وجود دارد، اما این بازداشتها نشان میدهد که خط سرکوب فعالان مدنی و یا به عبارت دیگر خط کنترل و جلوگیری از احیای جامعه مدنی در دوران آقای روحانی هم متاسفانه در حال ادامه است. هر چند که عمق و گستردگی قبل را ندارد اما واقعیت این است که این رویکرد هنوز از سوی نهادهای امنیتی نسبت به نهادهای مدنی وجود دارد. آنها در بعضی مقاطع پرفشار وارد میشوند. الان چند ماهی است که برخوردها شدت گرفته فعالان مدنی و به خصوص فعالان در حوزه زنان و در حوزه دانشجویی بدون عنوان کردن اتهام بازداشت شدهاند.
افراد بازداشت شده از گروه خاصی هستند؟
افرادی که بازداشت شدند مثل مهدیه گلرو که عضو کانون شهروندی زنان بود و بعد از اعتراض به مساله اسید پاشیها و شرکت در تحصن زنان و فعالان مدنی مقابل مجلس، در منزل بازداشت شد یا زهرا خندان، فرشته طوسی و سها مرتضایی و دیگر افرادی که در این چند وقت دستگیر شدهاند، همگی افراد جوانی هستند که دارای پتانسیل برای ایجاد تحرکاتی در سطح جامعه هستند. پتانسیل دارند که در حوزه دانشجویی یا در حوزه فعالیت زنان مسائلی را مطرح کنند و به اصطلاح سیاسیون، میتوانند موج ایجاد کنند. این موج شاید دامنه کوتاهی داشته باشد اما به هر حال به ایجاد بحثهایی درجامعه کمک میکند که میتواند مخاطبان جدی پیدا کند. مخاطبان جدی آنها در حوزه فعالان مدنی است یعنی خروجی فعالیت آنها بازهم به ایجاد تکاپو و فعل و انفعالات جامعه مدنی منتهی میشود. بنابراین برای جلوگیری از ایجاد این تحرکات بچهها بازداشت میشوند. البته تا جایی که من اطلاع دارم ولی قطعی نیست عمده این بازداشتها توسط وزارت اطلاعات سپاه صورت گرفته است.
برخی با استناد به موقعیت نهاد بازداشت کننده، از ناچاری دولت برای سکوت و ناتوانی اش می گویند ...
واقعیت این است که بعد از امدن آقای روحانی، شخص رئیس دولت و وزرای ایشان در حوزههای مختلف مردم را به فعالیت در حوزه مدنی و پر تحرک کردن و احیای جامعه مدنی دعوت کردند. این دعوت برای دولت مسئولیت ایجاد کرده، یعنی دعوت کننده شخص آقای روحانی و وزرای ایشان هستند و اجابتکنندگان فعالان مدنی هستند و در مقابل فعالان مدنی آقای روحانی و تمام وزرای ایشان مسئولیت دارند و آنها نمیتوانند با توجیه اینکه در واقع بازداشتکنندگان از حوزه دیگری و خارج از اختیارات دولت هستند، در این مورد سکوت کنند، به خصوص در مورد بازداشتهای اخیر چون تمام بازداشتشدگان فعالان انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ بودهاند.
در حوزه زنان، معاونت زنان دولت آقای روحانی که فرد بسیار روشن فکری است و در واقع روزنه امیدی برای زنان جامعه ایران به شمارمیآید، بایستی در این مورد فعالیت جدیتری بکند. زنان بازداشت شده الان قربانی کشمکش قدرت هستند. الان دو سوال عمده به وجود امده اول اینکه چرا فعالان مدنی هنوز زیر ضرب برخوردهای امنیتی هستند و هر گونه فعالیت مدنی آنها و هرگونه اعتراض آنها حتی اعتراض آنها به اسید پاشی که کل حکومت ان را محکوم میکند باید برخوردهای تهدید آمیز روبه رو شود. آیا این تداوم برخورد با فعالیت های مدنی نیست؟ دوم اینکه چرا بازداشت ها با اخطار قضایی نیست، بلکه با حضور در محل کار و منزل و خیابان ها صورت میگیرد؟ چرا محل نگهداری این بچه ها در سلول انفرادی است ؟چرا مهدیه گلرو علی رغم پایان تحقیقات هنوز در بند امنیتی نگهداری میشود؟ به نظر من دولت باید این مسئله را به طور جدی پیگیری کند و به این سوالات پاسخ دهد.
فعالان مدنی باید نسبت به این برخوردها چه واکنشی داشته باشند؟
علی رغم این که من در ایران هستم و شرایط را درک میکنم که متاسفانه هنوز فعالان مدنی از ضرب رویکرد امنیتی خارج نشدهاند و میخواهم توقع متناسب با شرایط اجتماعی جامعه ایران داشته باشم اما واقعیت این است که این نمیتواند توجیه کننده باشد که سایر فعالان مدنی نسبت به بازداشت جوانان کشور ما که فعالیت مسالمتامیز و مدنی را پیشرو قرار دادند، بی اعتنا باشند. من فکر میکنم فعالان جامعه مدنی از هر حوزهای نسبت به برخورد امنیتی حکومت با فعالیتهای مدنی باید اعتراض کنند و حداقل این است که صدایی علیه این برخوردها باید در جامعه وجود داشته باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر