بیش از سه سال از بازداشت امیر حکمتی می گذرد. آمریکایی ایرانی تباری که برای دیدن خانواده اش به ایران رفته بود ولی توسط ماموران امنیتی بازداشت، به جاسوسی متهم و حکم اعدام برایش صادر شد. حکم اعدام در دادگاه تجدیدنظر به 10 سال حبس کاهش یافت ولی در طول سه سال گذشته خانواده او با اعلام مکرر بیگناهی امیر حکمتی به تلاش های خود برای آزادی او ادامه داده اند. با سارا حکمتی، خواهر امیر حکمتی درباره آخرین وضعیت پرونده برادرش گفت و گو کرده ایم.
خانم حکمتی، اتفاق تازه ای در پرونده برادرتان رخ داده؟
خیر، آخرین خبر این است که با توجه به تمدید مذاکرات هستهای، امیر امیدش کمتر و نامیدی و یأسش بیشتر شده است. امیر از اینکه مسأله به پرونده او گره خورده، خیلی پریشان و سرخورده شده بود. او واقعا درباره آینده پرونده اش نگران شده است.
آیا فقط حدس میزند که پرونده اش به مذاکرات هستهای گره خورده یا از موضوع مطمئن است؟
بسیاری به ما گفته اند این موضوع را.
منظورتان افرادی از درون حکومت ایران است؟
بله.
دیپلمات ها؟
مقامات زندان
امیر الان در اختیار کدام نهاد است. وزارت اطلاعات یا سپاه پاسداران؟
نظر خود امیر این است که وزارت اطلاعات. ولی من مطمئن نیستم.
برادرتان هنوز در انفرادی است یا در بند عمومی؟
در بند عمومی. در فروردین 93، به زندانیان زندان اوین حمله شد و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند؛ امیر هم آن موقع آنجا بود. خوشبختانه او بین زندانیهایی که به انفرادی یا بیمارستان منتقل شدند، نبود. ولی همه زندانیها را به طور دسته جمعی تنبیه کردند، و امیر هم به یک بند دیگر ولی با شرایط بهداشتی بد، منتقل شد. بندی که در آن مدام برق قطع میشود، و هیچ گرما و گازی نیست. خیلی سرد است.
همبندیهایش چه کسانی هستند؟
مجرمین و قاچاقچیان مواد مخدر. اول که رفته بود، به مادرم گفته بود شرایط بد نیست. نمیخواست به مادرم بگوید جزو زندانیان قرنطینه شده است؛ نمیخواست مادرم را نگران و وحشتزده کند.
پدر و مادر شما در آمریکا زندگی میکنند ولی در ایران هم بستگانی دارید. آیا به امیر، مثل خیلی از زندانیان دیگر، مرخصی داده اند تا سری به خویشان و بستگانش بزند؟
نه، چون خانواده درجه یک نیستند. اجازه داده اند که بستگانمان به ملاقات امیر بروند. ولی شرایط و مراحل ملاقات هم بسیار دشوار و پیچیده است.
شما یا مادرتان به ملاقات امیر رفته اید؟
مادرم زمستان سال 90 دو بار رفت، یک بار وقتی امیر به اعدام محکوم شد به ایران رفت، یک بار هم وقتی دیوان عالی کشور حکم اعدام را لغو کرده بود.
شرایط مادر و پدرتان چه طور است؟ باید دوران سختی برایشان باشد؟
ویران کننده است، هم از نظر روانی و هم عاطفی. پدرم مشغول درمان سرطان است. دو بار سکته مغزی کرده. باید تحت مراقبت مدام باشد، وگرنه تعادلش را از دست میدهد و زمین میخورد. این وضعیت، خودش انرژی خیلی زیادی از مادرم میگیرد؛ نمیتواند روی موضوع پسرش و بازگرداندنش به خانه تمرکز کند.
آیا فکر میکنید پدرتان به خاطر ماجرای امیر سکته کرد؟
حتما. خیلی چیزها را به او نمیگوییم. پدرم اصلا نمیداند امیر اعتصاب غذا کرده. سعی میکنیم او را از اخبار، دور نگه داریم و امید را در دلش زنده نگه داریم.
رئیس جمهور ایران، شهریور امسال به همراه برخی مقام های دولتی به نیویورک آمده بود. در حاشیه این سفر توانستید هیچ یک از مقامات ایران را ببینید؟
تلفنی با آنها در تماس بودیم. از آنها خواستیم وقت ملاقات به ما بدهند. میگفتند مشغول تنظیم ملاقات هستیم؛ ولی من نمیتواستم آن موقع نیویورک بمانم. به آنها نامههایی خطاب به آیت الله خامنهای و حسن روحانی دادیم.
سرنوشت نامهها به کجا رسید؟
دقیقا نفهمیدیم.
از نظر حقوقی پرونده امیر اکنون در چه مرحله ای است؟
به اتهام همکاری با حکومت دشمن به ۱۰ سال زندان محکوم شده. وکیل امیر در ایران گفته پرونده بازبینی میشود و ممکن است در حکم تجدید نظر شود. معلوم نیست چه پیش آمده؛ ولی گروهی از قضات پرونده را دنبال کرده و مشغول بازبینی اش بودند. این موضوع بر میگردد به مهرماه امسال. منتظر ماندیم ولی هیچ خبری نشد. بعد از تمدید مذاکرات هستهای، امیر واقعا ناامید و دلسرد شده است. حس کرده که در روند قضایی پرونده اش دخالتهایی شده است.
وکیل امیر در ایران کیست؟
دکتر محمود علیزاده طباطبایی. از وقتی به اعدام محکوم شد تا همین اواخر، وکیلی حکومتی برایش منصوب شده بود، به نام آقای صمدی. سعی کردیم وکلای دیگری برای امیر بگیریم، ولی به دلیل ماهیت و مکانیسمهای دفاع از یک زندانی آمریکایی، وکلا نمیخواستند پرونده را به عهده بگیرند. بعضیها هم مایل بودند ولی مدارک و پرونده را در اختیارشان قرار نمیدادند. در واقع هیچ گزینه دیگری نداشتیم، جز همین وکیل حکومتی. وقتی امیر به ۱۰ سال زندان محکوم شد، وکیلش آقای صمدی بود. امیر در هیچ جلسه رسیدگی به پرونده حاضر نبود تا از خودش دفاع کند. بعدها او چیزهایی درباره دکتر طباطبایی شنید و درخواست کرد که ایشان وکالتش را به عهده بگیرد.
آقای طباطبایی به روحانی و هاشمی رفسنجانی نزدیک است. قاعدتا باید از طریق رفسنجانی در مورد امیر با دولت روحانی مکاتباتی کرده باشد. کلا واکنش دولت روحانی به ماجرای امیر چه بوده؟
می دانیم روحانی سعی دارد موضوع را حل کند. وکیل ما و دولت آمریکا با تیم روحانی مذاکره میکنند. رئیس جمهور ایران و وزارت امور خارجه ایران سعی دارند در مورد ماجرای امیر به توافقی دست یابند.
آقای طباطبایی توضیح داده که چرا تا به حال پرونده امیر حل نشده؟
من از طرف ایشان نمیتوانم حرفی بزنم. تنها چیزی که میدانیم این است که مداخلاتی صورت گرفته. ایشان میداند که پرونده در مسیر انتقال به دیوان عالی کشور بود، ولی جلوی این اتفاق را گرفتند. وکیلمان میگوید موضوع را با دفتر ریاست جمهوری در میان میگذارد تا راهی برای عفو امیر پیدا شود. میگوید گزینههای مختلفی روی میز است.
امیر کی اعتصاب غذایش را شروع کرد؟
دو روز پیش، صبح به ما زنگ زد و گفت دیگر خسته شده است. ناامید بود و تصمیم گرفته اعتصاب غذا کند. سعی کردم منصرفش کنم. می گفت در این سه سال هیچ پیشرفتی در پرونده اش نبوده و حس میکند به دلیل تمدید مذاکرات هسته ای، دخالتهایی در پرونده اش بوده. میخواهد به خانه برگردد و پدرش را ببیند. شرایط بسیار سختی دارد.
آیا با او این اواخر حرف زده اید؟
دیروز به مادرم زنگ زد. گفت به او اخطار کرده اند اگر به اعتصاب غذایش ادامه بدهد، به انفرادی میبرندش.
برای خواندن نامه امیر حکمتی به رئیس قوه قضاییه و وزیر اطلاعات کلیک کنید
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر