خشکسالیهای متمادی و کمبود آب در ایران باعث شده طرحهای انتقال آب جای پروژههای سدسازی را بگیرند. به طوری که طرح مطالعه و انتقال آب خزر به گلستان، سمنان و خراسان را یکصد نماینده مجلس شورای اسلامی امضا کرده و به رییس کابینه یازدهم ارائه دادهاند.
با اجرای این طرح قرار است آب خزر از خلیج گرگان به ۶۰۰ کیلومتر دورتر در مشهد منتقل شود با این توجیه که هر سال ارتفاع آب خزر افزایش میبابد. پس این میزان را میتوان برای شرب و کشاورزی به مناطق دیگر به ویژه مشهد اختصاص داد که سالانه پذیرای ۲۵ میلیون زائر است.
ایرانرود؛ ماموت بزرگ
طرح انتقال آب خزر به خراسان که نمایندگان مجلس ارائه کردهاند، نوع تعدیل شده پروژه عظیم ایرانرود است. ایده خام و اولیه ایرانرود اواسط ۱۳۳۰ برای نخستین بار مطرح شد. مدتی بعد در اواسط دهه ۴۰ هومان فرزاد با جزییاتی بیشتر به طرح ایرانرود پرداخت و آن را روی کاغد آورد (۱). مقامات شوروی سابق از طرفداران ایرانرود بودند چرا که خواسته دیرین آنان در دسترسی به آبهای گرم را محقق میکرد. در آن دوران بلندپروازیهایی از این دست «طرحهای ماموت» نامیده میشد و با بالا رفتن قیمت نفت شمار طرفداران طرحهای ماموت افزایش مییافت.
پس از انقلاب، زمانی که میرحسین موسوی نخستوزیر بود طرح ایرانرود به او پیشنهاد شد. در آن زمان، دولت گامهایی ابتدایی برای عملیاتی شدن ایرانرود برداشت اما پس از روشن شدن ابعاد طرح و هزینههای آن، متوقف شد. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش نوشته است که طرح انتقال آب خزر-خلیجفارس را در زمان ریاستجمهوریاش مطالعه کرده و یک بار نیز در نماز جمعه تهران به آن پرداخته است. او به طور ضمنی نوشته که با اجرای طرح موافق است. در دهه ۷۰ وقتی محمد خاتمی به نیویورک سفر کرد، بدیع بدیعالزمانی دانشآموخته علوم سیاسی (۲) به همراه گروهی دیگر از ایرانیان این طرح را به رییسجمهور وقت وقت ارائه داد.
شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی تابستان امسال در گزارشی مفصل به ضرورت احداث ایرانرود پرداخت، بدون آن که با همان دقت به معایب و آثار زیانبار آن اشاره کند (۳). کانالهای سوئز و پاناما مثال آورده میشود تا احداث کانال شمالی-جنوبی در مرکز ایران توجیه شود. اما در این استدلال زمان احداث آنها و نیز طول هر کدام با ایرانرود مورد مقایسه قرار نمیگیرد. کانال سوئز با طول ۱۶۳ کیلومتر و به فرمان داریوش هخامنشی ساخته شد و کانال پاناما با طول ۷۳ کیلومتر بیش از ۱۰۰ سال پیش به اتمام رسید. مسائل اقتصادی، جمعیت و نیز دانش زیستمحیطی در آن دو مقطع تاریخی هیچ مشابهتی به ایران امروز نداشت. به علاوه طول کانال خزر-خلیجفارس بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر خواهد بود و از مسیری میگذرد که میزان تبخیر آب به شدت بالاست (متوسط تبخیر در ایران ۲۱۰۰ میلیلیتر برآورد شده است).
بدیع بدیعالزمانی در وبسایت شخصیاش بدون اشاره به ایدهپرداز اولیه (هومان فرزاد)، خود (و گروهی از استادان و متخصصان ایرانی) را به عنوان تهیه و تنظیمکننده طرح ایرانرود معرفی میکند(۳). در این وبسایت آمده است که اختلاف ارتفاع در سراسر پروژه به ۲ هزار متر میرسد. «در بیشتر مسیر باید کانالی به ژرفای ۵۰۰ متر کنده شود و از آن جایی که سطح دریای خزر نزدیک به ۲۹ متر از سطح دریای آزاد پایینتر است، در بخش کوچکی از مسیر در شمال ایران از الگوی کانال پاناما استفاده شده و تالابچههایی ساخته خواهد شد تا از سرازیر شدن آب دریای آزاد به دریای مازندران جلوگیری به عمل آید. در همین ناحیه میتوان با نصب توربین، برق سراسر آبراه را تامین نمود.»
برای این طرح، ۱۳ فایده کلی عنوان شده است بدون آن که جزییات و واقعیت موجود در نظر گرفته شود. ذیل چهارمین فایده با عنوان «بهبود بخشیدن محیطزیست و وضع آبوهوا در بخش خشک ایران» آمده است: «بررسیهای نخستین نشان میدهد که ایجاد آبراه عظیم ایرانرود احتمالا از خشکی هوا در مسیر کاسته، به تشکیل ابر کمک کرده و موجب ریزش بارانهای محلی خواهد گشت.» به عقیده تهیهکنندگان طرح، اجرای آن از نظر زیستمحیطی فایده دیگری هم دارد :«حفاری ژرف احتمالا موجب دستیابی به سفرههای آب شیرین زیرزمینی خواهد شد که در آن صورت میتوان هزاران هکتار زمین را آبیاری نموده و با ایجاد کشاورزی از یکسو محیط را بهبود بخشیده و از سوی دیگر هزاران تن دیگر را به کار گماشت.» صرفنظر از کلیگویی درباره آبیاری هزاران هکتار و اشتغال هزاران نفر، آن چه وضیعت دشتهای ایران را به وخامت کشانده، استفاده مفرط از آبهای زیرزمینی است. اما پیشنهاددهندگان این طرح، برداشت از آب زیرزمینی و توسعه کشاورزی را دستاوردی مثبت نامیدهاند.
مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۳۸۴ این طرح را اقدامی جسورانهای دانست «که به طور طبیعی موافقان و مخالفان خود را خواهد داشت زیرا در نگاه اول بسیار بلند پروازانه و به همان اندازه وسوسهانگیز است.»
«مرکز پژوهشها سرانجام در نتیجهگیری گزارش خود اذعان کرده است که احداث یک آبراه کشتیرانی مرکزی در ایران از لحاظ فنی امکانپذیر و از لحاظ اقتصادی قابل تعمق بوده و این موضوع مورد اجماع کارشناسان داخلی و خارجی است. این گزارش در پایان خواستار تداوم مطالعات امکانپذیری مقدماتی تا حصول نتیجه قطعی و تدوین گزارش مطالعات امکانپذیری آبراه خلیج فارس– دریایخزر شده است» (۴).
ایرانرود کوچک؛ ماموت کوچک
طرحهای نظیر انتقال آب خزر به سمنان (که زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد مطرح شد) و نیز طرح انتقال آب خزر به ارومیه (که حسن روحانی در زمان کاندیداتوری ریاستجمهوریاش به آن اشاره کرد) و نیز طرح انتقال آب به خراسان میانی و مشهد را میتوان انشعاباتی کوچکتر از طرح اولیه ایرانرود دانست. در شرایط کمبود آب که سدسازی از رونق افتاده است، طرحهای انتقال آب میتوانند جایگزینی مناسبی برای هزینه کردن درآمدهای نفتی باشند. پروژههای پرهزینه و زمانبر که شاید برای مدتی کوتاه و به صورتی مقطعی مشکل کمآبی را در مقصد حل کنند. اما با افزایش جمعیت و عدم استقرار طرحهای مدیریت و بهینهسازی مصرف آب (به ویژه در بخش کشاورزی) موفقیت چنان طرحهایی موقتی خواهد بود.
صد نماینده مجلس با طرحی که امضا کردهاند از حسن روحانی میخواهند برای انجام مطالعه انتقال و شیرینسازی آب خزر از خلیجگرگان به مقصد مشهد اقدامهای لازم را انجام دهد. در طرح تلاش شده به لحاظ فنی و اقتصادی کلیات انجام آن توجیه و برتر از پیشنهادهای قبلی نشان داده شود. از جمله این که «مقایسه طرحهای مشابه پیشنهادهای دیگر با مبدا و مقصدهای متنوع از دریای خزر، خلیج فارس، دریای عمان و کویر مرکزی، یزد و کرمان و ... از نظر مسافت هزینه تمام شده ارتفاع موانع طبیعی تا حدود ۲۹۰۰ متر از سطح دریا و برخی مشکلات دیگر مزیت این طرح را بیشتر نشان میدهد.»
در طرح پیشنهادی نمایندگان مجلس به هزینههای احداث، زمان مورد نیاز، رژیم حقوقی دریای خزر و نیز مشکلات زیستمحیطی آن اشارهای نشده است. برای رهایی از بحران کمآبی روشهایی به مراتب آسانتر و ارزانتر نیز وجود دارد: از جمله افزایش راندمان آبیاری در بخشهای کشاورزی، جمعآوری آبهای سطحی و آبخوانداری. یکی از موثرترین راههای مبارزه با خشکسالی بهرهگیری از آبرفت درشتدانه ژرف در زیر زمین است. «برآورد شده که ضریب ذخیره آبرفتهای ایران ۳۵ درصد است. چنانچه میانگین این ضریب ده درصد، میانگین ژرفای آبخوانهای بالقوه ۱۰۳ متر و پهنه آنها ۴۰ میلیون هكتار در نظر گرفته شود، گنجایشی برابر با پنج هزار میلیارد مترمكعب، یا ۱۱ برابر كل میانگین بارندگی سالانه ایران را می توان در زیرزمین نگاهداری كرد.» (۵)
با وجود چنین قابلیتی در رهایی از بحران کمیآبی این پرسش مطرح است که چرا گروهی به دنبال اجرای پروژههای زمانبر و پرهزینهای هستند، پروژههایی که میتواند محیطزیست را نیز به نابودی بکشاند؟ سوال را مردم باید از نمایندگان خود و از مسولان ارشد دولت بپرسد.
برای اطلاعات بیشتر
۲- پروفایل دکتر بدیع بدیعالزمانی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر