مادربزرگ، مادر و نوه به ترتیب کنار هم در خیابان ایستاده، روسریها را دور گردن انداخته و رو به دوربین لبخند میزنند. زیر عکس نوشته شده است: «دلم میخواهد نوهام قبل از اینکه موهایش سفید شود باد را لای موهایش احساس کند.»
این تصویری از صفحه «آزادی های یواشکی» است که «شریل سندبرگ»، مدیر اجرایی فیس بوک را علاقهمند این صفحه کرده است. سندبرگ به تازگی در چند نشست و مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرده که صفحه «آزادیهای یواشکی» زنان ایرانی محبوب ترین پیج فیس بوک برای او است.
شریل سندبرگ یکی از موفق ترین زنان امریکایی است. او را پس از «زاکربرک»، نفر دوم فیس بوک میدانند. شرلیل سندبرگ از فعالان حقوق زنان هم هست. سال گذشته کتابی از او با موضوع زنان، کار و میل به رهبری منتشر شد. کتابی که فعالیت او را در رابطه با تقویت اعتماد به نفس حضور زنان در اجتماع را نشان میداد و خیلی زود در فهرست پرفروشترینها جای گرفت. حالا او از احساسش نسبت به صفحه آزایهای یواشکی حرف میزند. سندبرگ در گفت وگو با خبرنگار «فورچون» (Fortune) با اشاره به تصاویر پست شده توسط زنان ایرانی که در اماکن عمومی حجاب از سر برداشتهاند و به حجاب اجباری اعتراض میکنند، از صفحه آزادی های یواشکی به عنوان محبوب ترین صفحه فیس بوکی خودش یاد میکند و میگوید: «زنان ایرانی با راه اندازی این صفحه صدایشان رابه گوش دنیا رساندند.»
«مسیح علینژاد»، روزنامه نگار مستقل ایرانی، ایده اولیه این صفحه را در فیس بوک شخصیاش مطرح کرد و بعد صفحه آزادیهای یواشکی را راه انداخت. او به تازگی ایمیلی از سوی شریل سندبرگ دریافت کرده است. سندبرگ در این ایمیل به خاطر راهاندازی این صفحه به مسیح علینژاد تبریک گفته و نوشته است: «وقتی میبینم زنان قدرتمند ایرانی با همبستگی، ریسک میکنند و با عکسهایی که میفرستند، به حجاب اجباری اعتراض میکنند، به کار در فیس بوک دلگرم میشوم.»
مسیح علی نژاد درباره بازتاب های جهانی این صفحه به «ایران وایر» میگوید: «دریافت این ایمیل به دو دلیل مرا بسیار خوشحال کرد؛ اول این که شریل سندبرگ یکی از موفقترین زنان دنیا است که مدافع حقوق زنان است و این تبریک از سوی او بسیار خوشحال کننده بود. دوم این که احساس کردم صدای زنان ایرانی در دنیا شنیده شده و حالا بلندتر میشود.« این روزنامه نگار، فیس بوک و دنیای مجازی را تنها فضایی میداند که زنان ایرانی میتوانند در آن از خواستههایشان بگویند: «مردم ما فقط از طریق دنیای مجازی میتوانند عقاید خود را مطرح کنند. حکومت نه به آنها مجوز راهپیمایی میدهد و نه اجازه اعتراض خیابانی. اما در دنیای مجازی میتوانند کلیشهای را که صدا و سیما از آن ها ساخته و تصویر سیاهی که دنیا بر اساس همین کلیشهها از آنان دارد، بشکنند.»
او با اشاره به حضور دولتمردان ایرانی در فیس بوک میگوید:«دولت ایران همیشه فیس بوک را متهم میکند که از سوی صهیونیستها حمایت میشود اما الان تک تک مسوولان و چهرههای شناخته شده ایران در فیس بوک صفحه دارند؛ از آقای ظریف تا روحانی و خامنهای و... وقتی میبینم حتی حکومت ایران هم از طریق فیس بوک میخواهد مخاطبانش را سرکوب کند، خوشحال میشوم که صدای زنان بی رسانه به گوش مدیران فیس بوک رسیده است. درست است که زنان ایرانی زنان مستقلی هستند اما نیاز داریم که صدای ما بلندتر شود و نباید چشم خود را به روی حمایتهای جهانی ببندیم.»
سندبرگ از مسیح علی نژاد دعوت کرده که برای دیدن کمپانی فیس بوک به سانفرانسیسکو برود. مسیح علی نژاد با دیدن این دعوت اما پنج سال به عقب رفته و خاطراتش را مرور کرده است: «پنج سال پیش من در سانفرانسیسکو در میان معترضان به تقلب در انتخابات سخنرانی کردم و آن جا گفتم حکومت ایران اسلحه و فشنگ دارد و ما فیس بوک. حالا این دعوت خاطره آن روز را برای من تداعی کرد.»
او میخواهد از این فرصت استفاده کند و تصویر واقعیتری از زنان ایران به خانم سندبرگ و همکارانش ارایه دهد:«به هر حال صدای خانم سندبرگ از صدای من روزنامهنگار بلندتر است.» او خوشحال است که صدای زنان ایرانی بلند شده اما چیزی که او را ناراحت میکند، مسخره کردن این صفحه است: «الان با وجود اینکه همه دنیا متوجه شده اند زنان ایرانی به یواشکی بودن آزادی شان اعتراض دارند و میگویند این آزادی حق ماست. باز هم عده ای در ایران با تمسخر این عکسهامیگویند آزادی که یواشکی نمی شود. در حالیکه مطالبه اصلی زنان در این صفحه اعتراض به آزادی یواشکی است. متهم زنان ایرانی نیستند که به خاطر گرفتن حق شان اعتراض می کنند. متهم حکومتی است که انها را وادار به حجاب اجباری کرده است و من از اینکه زنانی که حق شان را فریاد می زنند مسخره شوند ناراحت و در عین حال شگفت زده می شوم.»
مسیح امیدوار است که صدای زنان ایرانی آنقدر بلند شود که دولتمردان وادار به پاسخگویی شوند. او میگوید: «امیدوارم صدای زنان آنقدر بلند باشد که هر روزنامه نگاری در هر جای دنیا هر مقام مسوولی را می بیند از او در این باره سوال کند. این به معنی این نیست که ما ضد کشور خودمان هستیم. ما کشورمان را دوست داریم و دلمان می خواهد آزادی را که از زنان سلب شده به آنها بازگردد.»
مسیح علی نژاد زمانی که این صفحه را راه انداخت، فکرش را هم نمیکرد که در عرض ۶ ماه این صفحه ۶۰۰ هزار عضو بگیرد. او در همان روزهای اول که اینباکس صفحه پر از عکس شد، شوکه میشود: «واقعیت این است من برنامه ریزی نکرده بودم که کمپین تشکیل بدهم. جامعه پتانسیل این موضوع را داشت. سال ها بود که مردم دور از چشم حکومت ایران که با گشت ارشاد آن ها را وادار به حجاب اجباری میکردند، حجاب از سر برمیداشتند.»
او با اشاره به زندگی دوگانه زنان ایرانی میگوید: «زندگی بسیاری از زنان ایرانی متفاوت از زندگی بود که از آن ها در دنیا به نمایش گذاشته میشد. من فقط یک سوال از زنان کرده بودم که آیا حاضر هستید آن بخشی از آزادی ما که همیشه یواشکی بوده به عرصه های علنی بیاوریم. در واقع، من نخواستم آنها روسری از سر بردارند. آن ها از من روزنامهنگار خواستند که از بخشی از هویتشان که همیشه سانسور می شده، بنویسم.»
مسیح حالا از عکسها و ویدیوهای فرستاده شده از نامههای ساده و بی ویرایش زنان ایرانی چیزهای زیادی یادگرفته است: «من واقعا از این صفحه بسیار آموختم و ایدههای زیادی در ذهنم شکل گرفته که به زودی آنها را مطرح میکنم تا با کمک روزنامهنگاران، فعالان حقوق زنان و اعضای صفحه به آن ها بپردازیم.»
او معتقد است که صفحه آزادی یواشکی زنان، صفحهای است که در آن گفتو گو شکل میگیرد و میگوید: «قسمت کامنت های این صفحه پر از نظرات غیر ایرانیانی است که تصویر جدیدی از ایران دیدهاند. ایرانی و غیر ایرانی در این صفحه بدون واسطه دولتمردان با هم گفت وگو میکنند. دومین گفت وگو میان زنانی شکل میگیرد که همدیگر را در این صفحه مییابند و متوجه میشوند آنها تنها کسانی نیستند که از این اجبار بیزارند.»
مسیح علی نژاد پس از راه اندازی این صفحه بارها از سوی اصولگرایان و حامیان حکومت تهدید شده، خانوادهاش از سوی یک شبکه تلویزیونی محلی وابسته به تلویزیون دولتی ایران برای مصاحبه علیه او مورد فشار قرار گرفتهاند و حتی تلویزیون ایران در اقدامی غیر منتظره، خبری ساختگی درباره تجاوزر به او مقابل چشم فرزندش منتشر کرد. او میگوید: «همیشه این سختیها دلسردم میکند اما اصلا نمیتوانم انکار کنم که مهمترین مشوق من برای اینکه ناامید نشوم، خود زنانی بودند که پیام هایشان را در اینباکس صفحه آزادیهای یواشکی میخوانم. فکر میکنم اینباکس این صفحه میتواند کیس مطالعاتی باشد برای فعالان حقوق زنان، فعالان حقوق بشر و سایرین. چون این عکسها از سوی فعالان شناخته شده سیاسی و اجتماعی فرستاده نمیشود. این عکسها و نوشتهها از سوی زنان بسیار معمولی است از خانه دار تا دانشجو و کارمند و من از کلمات ساده آنها امید میگیرم.»
سندبرگ در مصاحبههایش از یکی از عکسهای این صفحه صحبت کرده که او را بسیار تحت تاتیر قرار داده است. این عکس تصویر مادربزرگ، مادر و نوهای است که هر سه روسری از سر برداشتهاند. مسیح علینژاد هم با دیدن این عکس دلش لرزیده، او اسم این عکس را گذاشته است «سه نسل در یک قاب».
اما تصاویر دیگری هم هستند که او را تحت تاثیر قرار دادهاند مثل تصویر دختر جوانی که کنار تابلوی بیت آیتالله مکارم شیرازی، یک مرجع تقلید شیعه ساکن قم ایستاده است و کنار عکس نوشته است: « حرکت از این بیش شتابان کنیم / تا تو بدانی که چه ما می کنیم / هرچه تو گفتی نکنید، آن کنیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر