نام: رضا رفیعی فروشانی
سوابق حرفه ای: روزنامهنگار، نماینده سابق مجله تایم در ایران.
اتهامات: اقدام علیه امنیت کشور از طریق جاسوسی به نفع بیگانگان، تلاش در جهت راهاندازی شبکه غیرقانونی ماهوارهای خصوصی برای حزب اعتماد ملی و برقراری ارتباط با عناصر وابسته به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و امارات
رضا رفیعی فروشانی را ششم تیرماه سال 1388 در منزل مادرش دستگیر کردند. او از حامیان کاندیداتوری مهدی کروبی بود. رفیعی به درخواست حزب اعتماد ملی اقدام به راهاندازی یک شبکه تلویزیونی شخصی کرد. او بیش از 400 هزار دلار در این زمینه سرمایهگذاری کرد اما هرگز اجازه راهاندازی این شبکه از سوی مسئولان جمهوری اسلامی صادر نشد.
او را بلافاصله پس از دستگیری به یکی از انفرادیهای زندان 209 منتقل کردند و به مدت 49 روز در شرایط بسیار دشوار، با ضرب و شتم و محرومیت از کلیه حقوق انسانی مورد بازجوییهای شدید قراردادند. پس از آن حدود سه ماه در سوئیتهای سه الی چهارنفره زندان 209 از او نگهداری شد و مدت هفت ماه را نیز در بند 350 گذراند. بعد از هفت ماه به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد اما از فروردینماه سال 90 مجددا به زندان اوین بازگردانده شد و تا زمان آزادیاش یعنی روز بیست و سوم خردادماه همان سال جمعاً به مدت دو سال در حبس باقی ماند.
بر اساس گزارش های منتشر شده، رضا به علت نزدیکیاش به خانواده کروبی شدیدا تحت شکنجه و فشار بوده تا علیه فرزند کروبی اعتراف کند یا اینکه معترف باشد که با همسر یکی از نمایندگان مجلس رابطه نامشروع داشته است. در متن کیفرخواست او سال های فعالیت مطبوعاتیاش در مجله تایم بهعنوان همکاری و جاسوسی برای سازمان سیا تعبیر و فعالیتهای او بهعنوان رئیس انجمن دوستی ایران و سوئیس که یک سازمان غیرانتفاعی و غیردولتی است بهعنوان جاسوسی برای کشور سوئیس تفسیر شد. او در نامهای که برای رئیس قوه قضاییه نوشت هدفش از فعالیت در این سازمان غیردولتی را جذب بورسیههای تحصیلی کشور سوئیس برای ایرانیان و برگزاری گردهماییها و نمایشگاههای علمی و فرهنگی عنوان و این اتهامات را نهایت بیانصافی در حق خودش اعلام کرد.
رضا که تحتفشارهای شدید روانی و بازجوییهای طولانیمدت برای شرکت در برنامه اعترافات تلویزیونی بود، در مورد علت حضورش در آن دادگاه در نامه سرگشادهای که همان روزها خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشت، وضعیت را اینگونه توصیف کرد: « حبس طولانی و غیرقانونی در قفسی که نام آن را سلول انفرادی گذاشته بودند و در آن کوچکترین نیازهای انسانی مانند توالت رفتن نیز نیازمند لطف و کرم نگهبانان بود و آنها میتوانستند ساعتها متهم زندانی را تحتفشارهای شدید معده، روده و مثانه منتظر بگذارند و حتی با لجبازی خود، کاری کنند که متهم در مدفوع و ادرار خود بغلتد، من را اجباراً وادار کرد تن به خواسته آنان بدهم. از فردای روزی که این امر را پذیرفتم، جلسات بازجویی به جلسات تمرین و توجیه دفاعیات کذب تبدیل شد. در کمتر از یک هفته سه بار در مقابل دوربینهای فیلمبرداری حاضر شدم و به تمرین متن از پیش تهیهشده پرداختم. روز جمعه 16 مردادماه سال 88 همراه با نیمه شعبان به همراه تعداد کثیری از مأموران عملیاتی وزارت اطلاعات وارد سالن دادگاه شدیم و در مقابل دوربینهای کاشته شده برای اجرای نقشی که در آن تمرین کرده بودیم و با متنی که از قبل تهیهشده بود نقشمان را ایفا کردیم».
رضا رفیعی فروشانی در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی در دادگاه بدوی به هفت سال زندان و در دادگاه تجدیدنظر به سه سال زندان متهم شد. برای او وثیقهای در نظر نگرفتند. اما درنهایت او بعد از دو سال تحمل حبس بدون مرخصی، در روز 23 خردادماه سال 90 آزاد شد.
وی در خاطراتش پیرامون این روزها نوشته است فروردین 90، وقتی از زندان رجایی شهر به زندان اوین منتقلشده، در جریان بازجویی تازه، به تلاش بازجوهای سابق برای اینکه او علیه فرزندان کروبی اعتراف جعلی کند اشارهکرده: «بازجوی جدید که بازجوی علی کروبی، فرزند مهدی کروبی نیز بود، گفت: حاضری اینهایی که میگویی را بنویسی و امضا کنی؟ ممکن است برایت مسئله درست کنند و حتی جلوی آزادیت را بگیرند. آن موقع علی کروبی را دستگیر کرده بودند. گفتم حقیقت است مینویسم و امضا می کنم. سه روز بعد مجددا به رجایی شهر منتقل شدم اما همان روز علی کروبی آزاد شد.»
رضا رفیعی بعد از جریان اعترافات تلویزیونی نخستین کسی بود که با ارسال یک نامه سرگشاده به حقایق پشت پرده این اعترافات تلویزیونی اشاره کرد و بی طرفی دادگاه را زیر سؤال برد و بعد از اقدام او بود که سایر زندانیان هم با ارسال نامههای سرگشاده نسبت به اتفاقات آن دادگاه و اعترافات اجبارانه شان اعلام برائت کردند. او هماکنون در جزیره کیش زندگی میکند .
--------------------------------------------------------
در طول چهار سال گذشته، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان از مهم ترین قربانیان آزادی بیان در ایران بوده اند. احکام قضایی ناعادلانه و غیرشفاف علیه آنها صادر شده و حکومت سعی کرده امکان و امنیت کاری آنها را به حداقل برساند. ایران وایر در مجموعه ای مفصل می کوشد با روایت سرنوشت اهل رسانه که در طول چهار سال گذشته گرفتار آزارهای قضایی و امنیتی حکومت ایران شده اند، پرونده ای برای ثبت در حافظه تاریخی رسانه ها و سیاست فراهم آورد.
این پرونده در دو بخش انگلیسی و فارسی منتشر می شود. ما در حال تکمیل کردن اطلاعات افراد هستیم. اطلاعاتی که در هر بخش منتشر می شود، اطلاعات نهایی و تایید شده ایران وایر محسوب می شوند ولی به منزله همه اطلاعات موجود نیستند. ممکن است شما به عنوان مخاطب و یا یکی از قربانیان سال های اخیر، اطلاعات بیشتری داشته باشید، می توانید در این مسیر ما را برای کامل کردن این مجموعه یاری کنید. در این زمینه اگر پیشنهادی برای بهتر شدن روند انتشار و یا افزایش دقت و جامعیت اطلاعات مربوط به هر یک از افرادی که از این پس در این مجموعه نامشان اعلام می شود، دارید، می توانید با این پست الکترونیک در تماس باشید:
info@iranwire.com
برنامه انتشار این مجموعه به صورت روزانه خواهد بود و ممکن است در هفته های آینده هر روز، دو روزنامه نگار یا وبلاگ نویس را معرفی کنیم. این مجموعه در نهایت در قالب مالتی مدیا نیز ارایه می شود و فایل پی دی اف آن به زبان های فارسی و انگیسی نیز در دسترس همه قرار گرفت
ایران وایر امیدوار است انتشار این مجموعه یک گام مقدماتی در مسیر تدوین و ثبت اسناد حقوق بشری مربوط به ایران باشد. امری که امروزه فعالان مدنی، سیاسی و حقوق بشری بیش از هر زمان دیگر به آن نیازمند هستند و باید در مسیرش بکوشند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر