«مریم میرزاخانی»، دانش آموخته «دبیرستان فرزانگان»، «دانشگاه صنعتی شریف» و «دانشگاه هاروارد»، که اولین زن ریاضیدان تاریخ و نخستین ایرانی برنده معتبرترین جایزه علمی در ریاضیات، مدال «فیلدز» بود، به دلیل ابتلا به بیماری سرطان درگذشت. زندگی او جمع تناقضها و چالش های حاکم بر زندگی جامعه ایرانیان و حکومتش است.
اسفندماه سال 1376 است و کلاس های درس در نقاط مختلف ایران به بهانه نزدیکی عید نوروز تعطیل شده اند. حتی در دانشگاه صنعتی شریف، معروف به «ام آتی» ایران که دانشجویانش به شوخی آن را «باتلاق استعدادها» می نامند، جنب و جوش کمتری دیده می شود. با این حال، از اول صبح تلفن ها در حال زنگ خوردن است و گروهی نگران و دلواپس جلوی دفتر ریاست دانشگاه که کنار یک شیب، بعد از دروازه اصلی قرار دارد، جمع شده اند. آنها پدران و مادران، اقوام و دوستان دانشجویانی هستند که برای شرکت در «بیست و دومین دوره مسابقه های ریاضی دانشجویی کشور» به اهواز رفته بودند. اتوبوس حامل فرزندانشان در نزدیکی شهر دزفول دچار سانحه شده و کسی نمی داند به سر بچه ها چه آمده است.
«اتوبوس قدیمی است»، «لاستیک ها کهنه بوده اند»، «راننده دست تنها و بدون کمک بوده و پشت فرمان خوابش برده» جمله هایی هستند که به عنوان دلیل این حادثه شنیده می شوند.
یکی از پدران با عصبانیت رییس دفتر دانشگاه را مورد خطاب قرار می دهد: «آخه این ها المپیادی بودند، نخبه بودند، مایه مباهات کشورند، چرا این طوری این ها را فرستادید اهواز؟»
رییسدفتر ریاست دانشگاه در کمال خونسردی پاسخ می دهد: «این جا همه نخبه هستند، فکر نکن تحفه آورده ای.»
یکی از دانشجویان زخمی شده که به زودی در بیمارستانی در دزفول بستری می شود، «مریم میرزاخانی» است. شش دانشجوی نخبه ریاضی در سانحه کشته می شوند و عکس هایشان تا ماه ها زینت بخش ورودی آجری رنگ دانشکده ریاضی می ماند.
مردم دزفول برای دانشجویان زخمی شده شریف گل و کمپوت می آورند. دختران دانش آموز شهر برایشان کارت های آرزوی سلامتی می نویسند اما برای خیلی از شریفی ها آن جمله رییس دفتر ابدی شد.
مریم میرزاخانی برای شریفی ها و جامعه دانشگاهی ایران حتی در سال 76 نامی آشنا بود. او در دبیرستان فرزانگان تهران، وابسته به سازمان پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) تحصیل کرده بود، دو بار در المپیاد جهانی ریاضی در هنگ کنگ و کانادا شرکت داشت و در هر دو بار صاحب مدال طلا شد.
یکی از همکلاسی هایش در خاطره ای از آن دوران می گوید: «یک بار سر کلاس ریاضی در دبیرستان داشتیم درباره رشته مورد علاقهمان ابراز نظر می کردیم؛ مریم گفت که می خواهد ریاضی بخواند ولی فکر نمی کند استعداد لازم را داشته باشد.»
این همکلاسی اضافه می کند: «همه کلاس به شکسته نفسی مریم خندیدند.»
مریم میرزاخانی اولین پژوهش ریاضی خود را قبل از دریافت مدرک کارشناسی ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف انجام می دهد. استعداد ریاضی او از همان ابتدا توجه دوستان و استادانش را جلب کرده بود. مریم نخستین دختری شد که در المپیاد ریاضی مدال طلا دریافت کرد.
پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه شریف، مریم میرزاخانی برای تحصیل عازم دانشگاه هاروارد می شود. او در این دانشگاه تحت راهنمایی «کورت مک مولن» که خود او نیز برنده مدال فیلدز شده بود، سطوح هندسی را مطالعه کرد.
مک مولن، میرزاخانی را یک ریاضیدان «متهور و نترس» توصیف می کند که برخلاف برخی از کسانی که در المپیادهای ریاضی موفق بوده اند، می تواند نگاه و بینش پژوهشی خود را در ریاضیات داشته باشد.
در دوران تحصیل خود در هاروارد، مریم نشان داد که او دارای ذهنی باز و فعال و بینشی منحصر به فرد است. او کار روی سطوح «هایپربولیک» را شروع کرد که شبیه «دونات» امریکایی- شیرینی های پر کالری و گرد که وسط آن ها معمولا یک سوراخ وجود دارد- یا زولبیاهای خودمان هستند. برای هر کدام این سطوح، بی نهایت ساختار می توان پیشنهاد داد که برای مدل سازی آن ها لازم است.
سوال این بود که بر روی این سطوح نامنظم چند خط مستقیم می توان ترسیم کرد که کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه بر روی آن باشد؟
این سوال به ویژه وقتی مهمتر می شود که متوجه می شویم زیرمجموعه کوچکی از این خطوط که توسط خطوط دیگر قطع نمی شوند، کلید پیدا کردن ساختار مناسب برای سطوح هایپربولیک هستند.
ریاضیدانان نمی توانستند بگویند بر روی یک سطح به طول مشخص، چند خط مستقیم وجود دارد که توسط خطوط دیگر قطع نمی شوند. مریم میرزاخانی در تز دکترایش نه تنها به این سوال پاسخ داد بلکه فرمولی برای تخمین تعداد این خطوط پیشنهاد کرد.
افزون بر این، او به دو سوال اصلی دیگر نیز پاسخ داد و هر دو مساله را حل کرد؛ اولی حل فرمول فضای مدولی برای ساختارهای ممکنِ یک سطح هایپربولیکی بود و دیگری اثباتی جدید برای یک منحنی جدید که توسط «ادوارد ویتن»، فیزیکدان برجسته در نظریه «رشته ها» ارایه شده بود.
در واقع در یک تز، مریم سه مساله را حل کرد و ارتباط آن ها را به یکدیگر نشان داد. در نتیجه، فصل های رساله دکترای او در سه ژورنال معتبر علمی «Annals of Mathematics»، «Inventiones Mathematicae» و «Journal of the American Mathematical Society» منتشر شدند.
«بنسون فارب» از دانشگاه شیکاگو میگوید: «اکثر ریاضیدانان اینقدر خوب کار نمی کنند.»
کمتر ریاضیدانی شک دارد که مریم میرزاخانی شایسته دریافت مدال فیلدز نیست. کسی که برای منحنی ویتن اولین اثبات را ارایه کرد، در سال 1998 مدال فیلدز را دریافت کرده بود. مریم علاوه بر ارایه اثباتی جدید و نوآورانه، دو مساله دیگر را حل و ارتباط آن ها را نشان داده بود. با این حال، باور نداشت که به او مدال فیلدز تعلق خواهد گرفت.
روز ۱۲ آگوست ۲۰۱۴ رسما اعلام شد که مریم میرزاخانی اولین زن و اولین ایرانی است که برنده مدال فیلدز شده است. نام او در جامعه ریاضی شناخته شده بود اما از دیروز شهرتی جهانی یافته است. اهمیت مدال فیلدز در ریاضیات را وقتی بیشتر متوجه می شویم که به خاطر بیاوریم در رشته ریاضی جایزه نوبلی اعطا نمی شود.
با این حال برنده مدال فیلدز می تواند همان احساس یک برنده جایزه نوبل را داشته باشد. مارتین هایرر ریاضیدان دیگری که این حس را تجربه کرده بود، گفت: "این افتخار بزرگیست، [مدال فیلدز] بزرگترین نشان و جایزه ایست که جامعه ریاضیدانان جهان به کسی می تواند اهدا کند".
دکتر «هژیر رحمانداد» که خود از المپیادی ها بوده است، و این روزها در «دانشگاه ام آی تی» تدریس می کند، درباره جایزه مریم میرزاخانی به «ایرانوایر» گفت: «در عرصه ریاضی، مدال فیلدز نزدیک ترین جایزه ای است که به جایزه نوبل وجود دارد.»
دکتر «رامین تکلو»، عضو تیم المپیاد ریاضی ایران در دهه 70 و استاد «دانشگاه ایلینوی» شیکاگو نیز در گفتوگو با «ایرانوایر» تاکید کرد: «مدال فیلدز بالاترین افتخاری است که یک ریاضیدان می تواند دریافت کند. این مدال در بزرگترین گردهمایی سالانه ریاضیدانان، به یک ریاضیدان جوانتر از 40 سال تعلق می گیرد.»
این جایزه در سال 1936 تاسیس و از سال 1950 به طور مرتب اعطا شده ولی تا کنون به هیچ زنی تعلق نگرفته است. به گفته رامین تکلو: «باور این که هیچ ریاضیدان زنی از 1936 کاری در خور دریافت مدال فیلدز نکرده، برای من سخت است. البته می دانم تا همین اواخر ریاضیات عرصه ای بود متعلق به مردان و کمترین پیشداوری و تبعیضی درباره زنان، شانس نامزدهای زن این جایزه را صفر می کرد.»
او اعطای مدال فیلدز به مریم را نشانه این می دانست که «وضعیت زنان در ریاضیات رو به بهبود است.»
هژیر رحمانداد هم یادآور شد : «این جایزه، مهمترین موفقیت جامعه علمی ایران در قرن اخیر است.» دانشگاهیان ایران تا کنون در رشته های فیزیک، شیمی، پزشکی و اقتصاد موفق به دریافت جایزه نوبل نشده اند، در نتیجه دریافت نوبل ریاضی برای بسیاری باعث افتخار است.
روزهایی که خبر برنده شدن مریم اعلام شده بود، بسیاری امیدوار بودند موفقیت مریم میرزاخانی باعث تشویق دیگران و افزایش علاقه به علوم پایه و فن آوری در ایران بشود. به باور هژیر رحمانداد، این واقعیت که میرزاخانی با امکانات محدود دهه های 60 و 70 توانست با وجود مشکلات متعدد، به بالاترین مدارج علمی برسد و به تحصیلات خود ادامه دهد، سبب تشویق دانشجویان و دانش آموزان ایرانی شود: «مدال فیلدز مهم است ولی مهمتر این است که دستآوردهای مریم میرزاخانی و سایر زنان دانشپژوه ایرانی نشان می دهد پیشرفت با وجود موانع سیاسی و اجتماعی، میسر است.»
اما همه ابعاد داستان خانم میرزاخانی اینطور نبود. یک خانم ایرانی که در ایالات متحده اکنون استاد دانشگاه است، با اشاره به برخی مشکلات مریم نوشت: «زنان ایرانی نمی توانند برای همسران و حتی فرزندان خود حق تابعیت ایرانی بگیرند. این یعنی هر بار مریم میخواهد دختر سه ساله اش را با خودش به ایران ببرد، باید برای او ویزای توریستی بگیرد.»
همسر خانم میرزاخانی تبعه ایران نبود و در نتیجه با وجود تمام موفقیتهای علمی، او از همان معضلی رنجی می برد که مساله همه زنان ایرانی است که با مردان غیرایرانی ازدواج کرده اند؛ فرزند او تبعه ایران به شمار نمی آمد.
حاشیه های جالب تری هم آن روزها وجود داشت؛ در کامنت های خوانندگان وبسایت هایی مانند «خبرآنلاین» و «تابناک» بحث بر سر حجاب مریم میرزاخانی که با ساده پوشی در مراسم اعطای مدال حاضر شده است، گرم تر از هر بحث دیگری است! یک خواننده تابناک نوشت: «اگر حجاب داشت، این جایزه را به او نمی دادند.»
انتشار عکس بی حجاب یا باحجاب او نیز دغدغه روزنامه های ایران شد. بیشتر روزنامه ها ترجیح دادند تصویر او را با حجاب و یا به شکلی که بی حجاب به نظر نیاید، منتشر کنند.
خبرگزاری «ایسنا» آن زمان گزارش داده مریم میرزاخانی قرار است به ایران بیاید. سال ۲۰۱۳ او به ایران دعوت شده بود ولی به گفته «سعید سهراب پور»، قائم مقام «بنیاد نخبگان ایران»، به علت مشکل جسمی و داشتن فرزند کوچک نتوانست.
در آن روزها، جامعه دانشگاهی ایران و ریاضیدانان ایران هم با احساس غرور درباره موفقیت مریم میرزاخانی صحبت کردند. «بهمن مهری»، استاد کهنسال ریاضی دانشگاه صنعتی شریف، در صفحه خود در شبکه اجتماعی فیس بوک نوشت: «این موفقیت غرورآفرین به جامعه ریاضی ایران مبارک باد. به این امید که برای رهپویان دانش در این سرزمین راهگشا و شوق آفرین باشد.» همکلاسی ها و دوستان مریم با شوق از موفقیت او و خاطراتشان گفتند.
توییتر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران نیز در یک پیام کوتاه به او تبریک گفت. در این پیام که دو عکس از دکتر میرزاخانی، یکی با حجاب اسلامی در حال تدریس و دیگری بدون حجاب در زمینه پرچم سه رنگ ایران منتشر شد، آمد: «همه ایرانیان در هر کجای جهان، سرمایه های ملی این مرز و بوم هستند و من به نمایندگی از ملت ایران تلاش های علمی شما را ارج می نهم.»
حالا با انتشار خبر درگذشت مریم میرزاخانی، توییتر حال و هوای دیگری را تجربه می کند و بسیاری با اندوه و شگفتی از زودهنگامی مرگ او می نویسند ...
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
تا زمانی که فضا یا شرایطی فراهم نشود که مریم میرزاخانی بتواند فعالیتی علمی در ایران یا در ارتباط با ایران داشته باشد، موفقیتهای او نه تنها باعث افتخار ما نیست بلکه مایه شرمساری نیز خواهد بود که چرا جامعه از بکارگیری این مغزها ناتوان است.
واقعا متن سردرگم و بعضاً بیربطی بود. اگر ترجمه باشه (که به احتمال زیاد هست) خیلی برگردان ضعیفی بود. مثلا جمله "کمتر ریاضیدانی شک دارد که مریم میرزاخانی شایسته دریافت مدال فیلدز نیست" یعنی چی؟ بنسون فارب از دانشگاه شیکاگو کی هست؟ استاده؟ دانشجوئه؟ دربونه؟ کیه؟ "یک فعال زن در صفحه فیسبوک خود نوشته است: «از خوشحالی بغض گلویم را گرفت.»" این فعال زن کیه؟ منبع این جمله کجاست؟ جمله این فعال زن اینقدر مهمه که باید عنوان میشد؟ سمیه توحیدلو کیه؟ چیکاره س؟" یک خانم ایرانی که در ایالات متحده اکنون استاد دانشگاه است" این خانم کیه؟ کجا درس میده؟ چی درس میده؟ اصن چه ربطی به موضوع موفقیت خانم میرزاخان داره؟ منبع این جمله ازکجاس؟" برخی از «محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه ایران خواسته اند این مشکل را حل کند." این برخی کین؟ منبع این خواسته ازکجاس؟ بابا یه کم برا خواننده هاتون احترام قائل شین! ضمنن زولبیا هیچ شباهتی به دونات "آمریکایی" نداره! فکر کنم شما زیادی از ایران بیرون بودید شکل زولبیا رو فراموش کردید!!!! ... بیشتر
با تشکر از دوستان برای توجه به متن. فقط می خواستم درباره سطوح هایپربولیک تایید کنم که این سطوح شامل تمام اجسامی می شود که شامل سوراخ ها یا شکافهای متعدد هستند و سطح تماسشان منحنی وار است.