«علی»، پسر 14 سالهای است که در یک کارگاه کوچک در جنوب تهران کار میکند. با او از طریق یکی از آشنایانش صحبت می کنم. حاضر به صحبت مفصل نیست. خیلی کوتاه میگوید صاحب کارگاه هر روز به نوبت بچههایی که آنجا کار میکنند را به دفتر خود میبرد و به همهجای بدن آنها دست میزند.
به گفته علی، دخترها وقتی از دفتر او بیرون میآیند، معمولاً گریان هستند.
در سال های اخیر گزارش ها و داستان های متعددی درباره کودکانی که سرنوشتی چون علی داشته اند، منتشر شده است.
معاون وزیر بهداشت ایران در آذر 92 اعلام کرد بنا به تحقیق از هزار کودک کار و خیابان بین 15 تا 18 سال، 29 درصد از آن ها رابطه جنسی داشتهاند و 144 نفر دارای چند شریک جنسی بودهاند.
در این باره آمارهای خطرناک دیگری هم منتشر شده است؛ بنا بر پژوهشی که پنج سال پیش روی کودکان کار انجام شد، پنج درصد این کودکان مبتلا به ایدز هستند و تعداد زیادی از آن ها هپاتیت هم دارند.
رییس «مرکز تحقیقات ایدز ایران» گفته است: «آمار ابتلای این کودکان، بسیار فراتر رفته است.»
یک عضو هیhت مدیره «انجمن حمایت از حقوق کودکان» هم در بهار 92 گفته بود: «نرخ ابتلای کودکان کار و خیابان به ایدز 45 برابر جامعه است.»
فعالان حقوق کودکان سوءاستفاده جنسی از کودکان کار را، یکی از پیامدهای قطعی کار کودک میدانند.
آمار خاصی از سوءاستفاده جنسی از کودکان کار وجود ندارد، یا دست کم تا کنون اعلام نشده است. اما یک فعال حقوق کودک در ایران که مایل به ذکر نامش نیست، به «ایرانوایر» میگوید هم در کارگاهها و کارخانهها، هم در خانهها و هم در خیابان موارد زیادی از تجاوز و سوءاستفاده جنسی از کودکان وجود دارد: «وقتی یک دختر 5-6 ساله در خیابان کار میکند، آدمهای زیادی ممکن است او را دستمالی کنند. خیلی از کودکان کار چنین تجربهای دارند. در تهران خیلیها دیدهاند که چنین اتفاقاتی برای بچههای کوچک میافتد. همینطور خیلی پیش میآید که رانندگان به دخترانی که در چهارراهها گل و دستمال کاغذی و ... میفروشند، پیشنهاد همخوابگی به ازای پول میدهند. در پایین شهر این اتفاقات فراوان است.»
این فعال حقوق کودک ساکن تهران معتقد است بخش نهانتر و جدیتر سوءاستفاده جنسی و تجاوز به کودکان کار، در کارگاهها، کارخانهها، کورهپزخانهها و حتی خانههایی که کودک در آنها کار میکند، اتفاق میافتد: «مثلا چند سال پیش یکی از همکاران فهمیده بود اجاره ملک خانوادهای که در آن زندگی میکند، کاهش پیدا کرده است. در تهران چنین چیزی عجیب است. ماجرا این بود که دختر خانواده برای انجام بخشی از کار خانه به منزل صاحبخانه میرود. اما اصل قضیه این بود که صاحبخانه دختربچه را مجبور به رابطه جنسی با خود میکرد.»
او به خارج شدن کارگاههای زیر 10 نفر از شمول قانون کار در دولت سابق اشاره میکند و میگوید: «به این ترتیب، نظارت از این کارگاهها عملاً حذف شد. چنین کارگاههایی در جنوب شهر خیلی زیاد است. این اتفاق خیلی زیاد میافتد و کسی خبردار نمیشود چون هیچ نظارتی بر این کارگاهها وجود ندارد. معلوم نیست چه درکارگاهها بر کودکان میگذرد.»
کودکان به طور کلی توان دفاع از حقوق خود را در برابر اتفاقات و مسایلی که بزرگسالان موجب آن هستند، ندارند. به این مساله باید نبود آموزش مهارتهای زندگی به کودکان را هم افزود. از سوی دیگر، حقوق کودک نه در جامعه و نه در میان حاکمان چندان جایگاهی ندارد و جامعه در کل نسبت به مسایل کودکان حساسیت چندانی نشان نمیدهد. این بیتوجهی نسبت به کودکان کار و کودکان خیابان بیشتر است.
«حمید فراهانی»، فعال حقوق کودک در ایران، ناامنی محل کار را یکی از عوامل گستردگی سوءاستفاده جنسی از کودکان کار میداند: «کودکان معمولا در کارگاهها، کورهپزخانهها، بازار و خیابان کار میکنند. این محیطها برای کودکان امن نیستند. آنهایی که در خیابان کار میکنند، روزانه با صدها نفر در ارتباط هستند و اگر فردی بخواهد آنها را آزار دهد، به راحتی میتواند با فریب دادن و به بهانههایی مانند خرید اسباب بازی و خوراکی، آنها را با خود به اماکن سرپوشیده یا دورافتاده ببرد و آزارشان دهد. اهمیت این نکته زمانی آشکارتر میشود که میبینیم این کودکان به دلیل فقر و ناتوانی مالی از وسایل بازی و سایر اموری که نیازهای ضروری کودکی کردن است، محروم هستند و به همین علت افراد سوءاستفادهگر راحتتر میتوانند آنها را با وعدههای خود فریب دهند.»
فراهانی محلههایی که کودکان کار معمولا در آنها زندگی میکنند، یعنی حاشیه شهرها را به خاطر این که از نظر بافت شهری ایمن نیستند، از دیگر عوامل آزار جنسی این کودکان میداند: «خانههای متروکه، خرابهها، زیرگذرها (در مناطقی که در کنار ریل راهآهن هستند)، مناطقی که یک سمت آنها به بیایان ختم می شود (مانند مناطقی از ورامین و مامازند)، نیزارها (مانند بخشهایی از قرچک)، زیر پلهای ماشینرو در اتوبانها (نظیر قسمتهای جنوبی اتوبان نواب)، کورهپزخانههای متروکه، گاراژها و... همگی اماکن ناامنی هستند که در محلههای همجوار آنها کودکانِ کار زیادی به همراه خانواده های خود زندگی میکنند. این اماکن در دید عمومی نیستند، نور کافی ندارند، رفت و آمد در آنها کم است و... . علاوه بر این، در محله های حاشیهای امکانات بازی و تفریح نظیر پارک، زمین و وسایل بازی موجود نیست و بازی کودکان در کنار این اماکن ناامن خطر را افزایش می دهد.»
یکی از راههای مقابله با سوءاستفاده جنسی از کودکان، آموزش به آن ها و خانوادههایشان است. کودکان کار نه تنها به راههای آموزش غیر رسمی، مانند اینترنت و سایر رسانهها دسترسی ندارند بلکه حتی از آموزش رسمی و ابتدایی نیز محروم هستند. آنها هیچ آموزشی در زمینه مهارتهای زندگی نمیبینند.
فراهانی در این مورد میگوید: «در میان طبقه های بالایی جامعه، برخی پدران و مادران از طریق اینترنت و رسانهها با چنین موضوعاتی آشنا میشوند و سعی میکنند با آموزش مسایلی مانند حریم خصوصی بدن به کودکان از احتمال هر گونه سوء استفاده پیشگیری کنند. بسیاری از آن ها میدانند در صورتی که کودکان مورد سوء استفاده جنسی قرار بگیرند، چه گونه باید رفتار کنند و چه کاری برای بازگرداندن سلامت روانی کودک خود انجام دهند. اما در طبقه های پایین، نه خانوادهها و نه کودکان دسترسی به چنین آموزشهایی ندارند و در نتیجه بیشتر آسیب میبینند.»
کودکان کار در ایران معمولا درآمدی در حد بقای خانواده خود داشته و دغدغه ای که دارند این است که آیا خانوادهشان گرسنه میماند یا نه. بیشتر وقت ها کار آنها تنها منبع درآمد خانواده است. به این ترتیب، در موارد زیادی حتی وقتی خانواده متوجه سوءاستفاده جنسی از فرزند خود میشود، اراده چندانی برای تغییر وضعیت کودک ندارد چون از نظر مالی، تحمل بیکاری او –دست کم تا زمان پیدا کردن شغل جدید- دشوار است
یک فعال حقوق کودک در ایران که روی این موضوع به شکل میدانی کار کرده است، به «ایرانوایر» میگوید: «ما از کودکانی که گفتند کارشان را دوست ندارند، پرسیدیم حاضرید دو هفته کار نکنید و بعد بروید سر کاری با حقوقی حتی دو برابر؟ بیش تر آن ها گفتند نه. چون به آن دو هفته فکر میکنند که خودشان و خانوادهشان هیچ درآمد و پساندازی ندارند.»
به این ترتیب، آزار جنسی کودکان در محیطهای کارگاهی، در موارد زیادی حتی از سوی خانواده مسکوت میماند.
آزار جنسی کودکان کار به دخترها محدود نیست؛ به پسربچهها سادهتر از دختربچهها اجازه حضور در جامعه و محیط کار داده میشود و خانوادهها فکر میکنند امکان آزار دیدن پسرها کمتر است. همین مساله، آن ها را در معرض آسیبهای بیشتر قرار میدهد.
علی هم همین را میگوید: «بچههای این کارگاه از ترس این که کار خود را از دست بدهند، در مورد این موضوع با هیچکس، حتی دیگر بچهها حرف نمیزنند، به ویژه بقیه پسرها.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر