گفتوگو با مدیر پروژه نقشه آلودگی شاهد
فقط یک بینی و یک تلفن؛ دو وسیلهای که «آنا هریبیک» (Anna Hrybyk)، مدیر پروژه «نقشه آلودگی شاهد» (iWitness Pollution Map) میگوید داشتن آنها برای همکاری با این پروژه کافی است.
این پروژه را تشکلی مردمنهاد به نام «بریگاد سطل لوییزیانا» (Louisiana Bucket Brigade) راهاندازی کرده و هدف آن، پشتیبانی از مردمی است که در مناطق پیرامون پالایشگاههای نفت و کارخانههای مواد شیمیایی زندگی میکنند.
ساکنان این نواحی در این پروژه مشارکت فعالانه دارند و از چندی قبل با استفاده از روش نمونهبرداری با سطل، میزان آلودگی در منطقه خود را مشاهده و گزارش میکنند.
هریبیک در گفتوگو با پایگاه اینترنتی «جورنالیزم فور چنج» (Journalism for Change) توضیح میدهد که چه گونه ساکنان مناطقی که خط مقدم تغییرات آبوهوایی محسوب میشوند، سررشته امور را به دست گرفته و با گزارشهای خود، به تهیه نقشه اینترنتی آلودگی کمک میکنند.
ممکن است قدری درباره آغاز به کار پروژه نقشه آلودگی شاهد صحبت کنید؟
مبنای پروژه نقشه آلودگی شاهد، برنامه نقشهنگاری «اوشاهیدی» (Ushahidi) است که در زمان زلزله هاییتی راهاندازی شد و ما آن را از همان زمان دنبال کردیم. کاری که آنها میکردند این بود که یک کد کوتاه را از بلندگوها و رادیو و تلویزیون پخش میکردند تا هر کسی که زیر آوار مانده بود، با تلفن همراهش آن کد را همراه با نشانی موقعیت خود پیامک کند.
متصدیان برنامه، با گارد ساحلی و دیگر گروههای جستوجو و نجات در ارتباط بودند و برای همین موفق میشدند این آدمها را پیدا کنند. این کار آنها با توجه به موفقیتی که به دست آورد، به نظر ما خیلی انقلابی آمد.
ایالت «لوییزیانا» از خیلی جهتها جزو مناطق در حال توسعه به شمار میرود؛ مثل فقر زیاد، نژادپرستی، مشکلات زیستمحیطی گسترده و این که همه تلفن همراه دارند. برای همین از خودمان پرسیدیم چه گونه میشود همه این فاکتورها را یککاسه کرد و از برنامه اوشاهیدی بهعنوان ابزار توانمندسازی بهره گرفت.
در سال 2010 داشتیم با جمعی از دانشجویان رشته «سیستم اطلاعات جغرافیایی» در دانشگاه «تولِین» کار میکردیم و قرار بود نقشه را بر اساس حوادث پالایشگاهی، یعنی نقطه تمرکز همیشگی بریگاد سطل، تنظیم کنیم که یک هفته پیش از رونمایی از نقشه، ماجرای لکه نفتی خلیج مکزیک پیش آمد. بیدرنگ دست به کار شدیم و کل نقشه را تغییر دادیم تا اثرات ناشی از این اتفاق را هم در کنار حوادث شیمیایی ثبت کنیم.
ما با 75 داوطلب راهی کوچه و خیابان شدیم و از افراد و خانوادههایی که در مناطق متاثر از لکه نفتی زندگی میکردند، درباره تاثیرات اقتصادی این حادثه پرسیدیم. در همین حال به آنها یاد دادیم که چه گونه به ما گزارش بدهند و از این دادهها چه استفادههایی میشود.
یکی از کاربردهای اصلی این دادهها در آن زمان، مقایسه شکایتهای مربوط به بوی ناخوشایند بود چون یکی از راههای خلاص شدن از شر لکه نفتی، سوزاندن آن است؛ به این ترتیب که همهاش را در یک منطقه جمع کنند و آتش بزنند.
هر وقت که باد به سمت ساحل میوزید، بوی ناشی از این عمل تا کیلومترها استشمام میشد؛ مانند بوی پمپ بنزین بود و خیلی بوی گندی میداد.
سازمان حفاظت محیط زیست امریکا از دستگاههای پایشگر هوا استفاده میکرد. ما به آنها نشان دادیم که به جای جستوجوی تصادفی و بیهدف، باید به مناطقی توجه کنند که ساکنانش از بوی بد شکایت دارند یا مناطقی که به نظرشان میتوانند در آنجا گرهی را باز کنند.
ما مناطقی را که ساکنانش از بوی بد شکایت داشتند با مناطقی که سازمان نمونهبرداری میکرد، مقایسه کردیم. در معدودی موارد، منطقههای سازمان دقیق و درست بود اما در بیشتر موارد کاملا با منطقههای ما فرق میکرد.
یک سال و نیم پس از این جریان، ما تصمیم گرفتیم نقشه آلودگی شاهد را دوباره راه بیندازیم و از این راه، کل اثرات ناشی از تمامی حوادث نفتیـشیمیایی سرتاسر ایالت را بررسی کنیم. در حال حاضر هم مشغول بررسی پیاده کردن این طرح در سرتاسر خلیج مکزیک هستیم.
ما با همکاری گروهی به نام «اسکایتروث» (Skytruth)، دادهها را وارد نقشه گزارشهایی میکنیم که کارخانههای مواد شیمیایی به «مرکز واکنش ملی» ارایه کردهاند.
دو نوع گزارش وجود دارد: گزارش ساکنان منطقهها که از راه پیامک، تلفن یا اینترنت به ما گزارش میدهند و گزارش صنایع مختلف به مرکز واکنش ملی در هنگام انتشار مواد نفتی یا شیمیایی در هوا. این دادهها به عنوان سیستم هشدار اضطراری ما عمل میکنند.
البته این سیستم هنوز خیلی ایراد دارد چون صنایع 24 ساعت برای گزارش دادن فرصت دارند و 24 ساعت هم طول میکشد تا گزارش روی نقشه ظاهر شود. درنتیجه، دو روز عقب است. ولی این بهترین روشی است که ما و همه ساکنان منطقه میتوانیم به کمک آن بفهمیم چه وقت فلان شرکت حداقل دارد به خطای خود اعتراف میکند. حالا سر این که میزان گزارش شده، میزان واقعی است یا نه، حرف و حدیث زیاد است؛ مثلا در 14 ژوئن 2012 پالایشگاه شرکت نفتی «اگزانموبیل» (ExxonMobil) در مرکز شهر «بَتن روژ» (Baton Rouge) که دومین پالایشگاه بزرگ کشور محسوب میشود و تا شعاع 3 کیلومتری آن 59 هزار نفر زندگی میکنند، از نشت 4 کیلوگرم بنزن خبر داد.
طی هفته بعد از آن، از 14 تا 21 مورد گزارش در مورد استشمام بوی نفت سوخته، ابتلا به سردرد و مراجعه کودکان به بیمارستان به دست ما رسید. این گزارشها به همراه گزارشی افشاگرانه از درون شرکت سبب شد کارشناسان روانه کارخانه شوند و معلوم شد میزان واقعی بنزن منتشرشده درواقع 14 تن بوده است.
حالا 4 کیلوگرم کجا و 14 تن کجا! کار درستی کردند که گزارش دادند ولی مقدار صحیح را نگفته بودند. نقشه آلودگی شاهد در این زمینهها به پاسخگویی هرچه بیشتر این شرکتها کمک میکند
شرکتها معمولا یا اصلا گزارش نمیکنند که نمونه آن، پالایشگاه وسط شهر «شریوپورت» (Shreveport) است که تا شعاع 3 کیلومتری آن هم 45 هزار نفر زندگی میکنند. شما هیچگاه گزارشی از آنها نمیبینید. بعد که 8 تا گزارش از ساکنان محل میگیریم، میفهمیم اتفاقی رخ داده است.
ماجرای اگزان فرق دارد؛ همیشه گزارش میکنند ولی مقداری که گزارش میکنند، خیلی کم است. در واقع، خلاصه مطلب از این قرار است که برای این که مقامهای مسوول بتوانند به سراغ کارخانهها یا ادوات و تجهیزات بروند، باید سندی حاکی از تاثیر حادثه بر منطقههای خارج از محوطه یا بر ساکنان منطقه وجود داشته باشد. کارخانهها معمولا ادعا میکنند که تاثیر حادثه به همان محدوده کارخانه محدود میشود ولی وظیفه اثبات این مدعا بر عهده ساکنان منطقه است.
«بریگاد سطل» تا مدتها با استفاده از سطلهای نمونهگیری، از ترکیبات آلی فرّار موجود در هوا نمونه میگرفت تا ثابت کند که بله، در منطقه ما و در این هوایی که داریم تنفس میکنیم، مواد شیمیایی وجود دارد. اما حالا با این نقشه، هر کسی به راحتی میتواند با یک تلفن همراه، وضعیت را گزارش دهد. دیگر برای خواندن نتایج نمونهها لازم نیست برای کار با سطل نمونهگیری آموزش دیده باشید یا بتوانید با دستهایتان خوب کار کنید و یا کارشناس و متخصص باشید؛ داشتن فقط یک دماغ و یک تلفن کافی است، با یک جفت چشم و حواس معمول. برای همین وظیفه اثبات مدعا، حالت دموکراتیک پیدا میکند. مردم میتوانند فرزندان خود را هم که معمولا بیرون از خانه هستند و تلفن هم دارند، درگیر کنند. بدین ترتیب تکتک افراد میتوانند محیط زیست خود را زیر نظر بگیرند.
نقشه آلودگی شاهد چه هدفی دارد و چهگونه عمل میکند؟ ممکن است درباره فنآوری آن توضیح دهید؟
برنامه اوشاهیدی به شما امکان میدهد که دادههای مختلفی را وارد نقشه کنید. بنابراین، ما از دادههایی استفاده میکنیم که اسکایتروث برای ما تهیه میکند. کار اسکایتروث جالب است چون نگاه آنها به ماهوارهها است. اگر شرکتی گزارش بدهد که یک لکه نفتی در آب است، آنها میتوانند اندازه لکه را از روی اطلاعات ماهوارهای بسنجند که معمولا هم با میزانی که شرکت گزارش میکند، تفاوت دارد. در بخش دادههای ما میتوانید برآورد شرکت و برآورد اسکایتروث را کنار هم ببینید. اطلاعاتِ خیلی دقیقی است.
آیا دیگر تشکلهای مردمنهاد هم به این کار ابراز علاقه کردهاند و از شما برای ایجاد پروژهای مشابه نقشه آلودگی شاهد مشورت خواستهاند؟
همینطور که نقشه بیشتر مطرح میشود و به تازگی هم در وبلاگ «عدالت زیستمحیطی»، متعلق به سازمان حفاظت محیط زیست امریکا مطلبی در این باره منتشر شد، گروهها و جمعیتهای زیادی به سراغ ما میآیند و از ما میپرسند چهگونه این کار را کردهایم. ما مسلما از پس راهاندازی و اداره نقشهای برای کل کشور برنمیآییم. دادههای مربوط به خلیج مکزیک مهم هستند چون نشان میدهند که لوییزیانا در واقع، کانون تولید، پالایش و استخراج مواد شیمیایی است. البته این فقط حرفی را که ما میزنیم بیشتر تایید میکند که «لوییزیانا خط مقدم تغییرات آبوهوایی در امریکا و در این نقطه از دنیا است».
نقشه آلودگی شاهد با چه موانعی روبهرو است؟ آیا با خطراتی مانند تهدید، کارشکنی یا لابیگری روبهرو هستید؟
بله، قطعا. مشخص است که شرکتها از ما خوششان نمیآید؛ بهویژه اگزان. بعضی شرکتهای نفتی دیگر واقعا میخواهند حرف بزنند و ببینند چه گونه میتوانند با ما همکاری کنند که البته این هم خطرات خودش را دارد. اگزان اولین شرکتی بود که در این ایالت با نام «استاندارد اویل» (Standard Oil) شروع به کار کرد و به همین دلیل خیلی از امور ایالت را در چنگ خود گرفته است. هزینه خیلی از امور ایالت را هم آنها تامین میکنند و به همین خاطر ما برای سازماندهی در «بتن روژ»، مشکلات زیادی داشتیم. برخی اهالی به خاطر همکاری با «بریگاد سطل»، از کار اخراج شدند. در اینجا سیاست کاملا در چنگ اگزان و دیگر شرکتهای نفتی است. اداره کل کیفیت محیط زیست لوییزیانا از طرفی بیکفایت است و از طرفی سرسپرده شرکتهای نفتی است. شرکتها به اینجا میآیند چون ایالت ما خیلی نرم و منعطف است و اساسا هر مجوزی را در ازای قیمت مناسب صادر میکند.
به همین دلیل، برای آن که کارهایمان جنبه اجرایی بیشتری پیدا کند، به دولت فدرال متکی شدهایم؛ هرچند ارگانهای فدرال منطقه ما هم خودشان در منافع نفتی و گازی دارای نفع هستند.
البته مسوولان کمکم دارند به نقشه توجه نشان میدهند. ما هفتهای یک بار به کارگروه مربوطه در سازمان حفاظت محیط زیست گزارش میدهیم که اثرات ناشی از حوادث نفتیـشیمیایی در کدام منطقههای مسکونی ایالت محسوستر و مشهودتر بوده است. آنها هم امیدواریم که با استفاده از این اطلاعات، دست به کار شوند و با انجام اقدامات اجرایی بهموقع، از بروز آلودگی یا وقوع حوادث جلوگیری کنند.
سوم آوریل 2013 در ناحیه «شَلمتِ» لوییزیانا یک مورد نشتی اتفاق افتاد. تا ساعت 10 صبح، 60 گزارش از کل منطقه نیواورلئان دریافت کردیم. ما میتوانستیم با یک نگاه به نقشه ببینیم باد دارد آلودگی را به کدام طرف میبرد یا منبع آلودگی را پیدا کنیم. این در حالی بود که مسوولان اداره کیفیت محیط زیست ایالت فقط داشتند دور خودشان میچرخیدند. الان گارد ساحلی آنها را موظف کرده به هشدارهای ما توجه کنند.
ما تیم واکنش اضطراری خود را بسیج کردیم و خانه به خانه بیش از 100 نفر را که دچار اثرات جسمی ناشی از حادثه شده بودند، مورد بررسی قرار دادیم و ظرف 24 ساعت، 120 گزارش به نقشه اضافه شده بود. شواهد ما انکارناپذیر بودند. درنتیجه، شرکت مجبور به پرداخت غرامت و عذرخواهی علنی شد.
رابطه پروژه با رسانهها چه گونه پیش میرود؟ به نظر شما توجه رسانهها به کارتان کمک کرده یا مانع آن بوده است؟
سرپرست پروژه به رسانهها بسیار اهمیت میدهد و معتقد است که استفاده از رسانه یکی از راههای ایجاد تحول در صنایع است. اگر راه گفتوگو بسته شود، معمولا راه افشاگری باز میشود. یک نکته مهم درباره پروژه این است که مردم تماس میگیرند و شماره تلفن خود را میگذارند و اطلاعات علنی است. در نتیجه، خبرنگاران میتوانند مستقیم و بدون واسطه با آنها تماس بگیرند. ابتدا خبرنگاران کمی از بابت صحت و سقم گفته ها نگران بودند ولی ما کمکم داریم میبینیم که رسانهها از میزان شکایتها گزارش میدهند و از افراد به طور مستقیم نقلقول میکنند.
اشاره کردید که برخی به خاطر همکاری با شما شغل خود را از دست دادهاند. مردم نگران گزارش دادن نیستند؟
چرا؛ ما پروژه را که راه انداختیم، تاکید خیلی زیادی بر روی مخفی ماندن هویت گزارش دهندهها داشتیم. هیچکس مجبور نیست نام، شماره تلفن یا نشانی خود را بگذارد. بستگی به خود شخص دارد. ما داریم سعی میکنیم افراد را به افشاگری تشویق کنیم؛ چه افرادی در درون پالایشگاهها و کارخانههای مواد شیمیایی، چه در سازمانهای دولتی، چون آنها هم زیر فشارهای خاص خود هستند.
بین افرادی که زنگ میزنند یا پیامک میفرستند و افرادی که از فرمهای اینترنتی استفاده میکنند، ارتباطی وجود ندارد. آنهایی که پیامک میفرستند و زنگ میزنند، شاید خیلی سر در نیاورند که ماجرای نقشه چیست و اگر اهل اینترنت نباشند، شاید هیچگاه هم نفهمند مگر این که برویم درِ خانهها و تصویری از نقشه را نشان آنها بدهیم. ما خیلی روی این قسمت کار میکنیم، خانه به خانه میرویم و گزارش خودشان و بقیه را به آنها نشان میدهیم. اینطوری میبینند که تنها نیستند. ارتباط با همسایهها مهم است.
شما خودتان چه گونه درگیر این کار شدید؟
سال 2004 با «مرکز واکنش سونامی» در جنوب هند کار میکردم که ماجرای «توفان کاترینا» پیش آمد. با اعضای گروه در «چنای» نشسته بودیم و اخبار توفان را از سیانان میدیدیم که همه برگشتند طرف من و گفتند تو اینجا چه کار میکنی؟ کشورت دارد از بین میرود. من هم جواب خوبی نداشتم و برای همین برگشتم. حالا که در جریان این مسایل قرار گرفتهام، دیگر خیلی سخت است که به کار دیگری فکر کنم.
ما به طور میانگین، هفتهای حدود 10 حادثه داریم. در پهنهای 150 کیلومتری در امتداد رود »میسیسیپی»، 150 کارخانه مواد شیمیایی قرار دارد. در آبهای ساحلی لوییزیانا، 60 هزار چاه نفت داریم که کل این زیرساخت با خط لولهای به طول 58 هزار کیلومتر به پالایشگاهها و کارخانههای مواد شیمیایی وصل شده است. همه اینها به دلیل عملیاتهای استخراج دارند در ابعادی عظیم گسترش پیدا میکنند. حدود 60 هزار چاه گاز دیگر هم در شمال لوییزیانا قرار دارند که منبع گاز طبیعی فراوان و ارزان هستند. تکتک آن کارخانههای مواد شیمیایی دارند گسترش پیدا میکنند و تعداد زیادی پایانه، تاسیسات و ادوات کوچکتر سرتاسر ایالت را فراگرفته است. بعضی از این تاسیسات 100 سال عمر دارند و طبعا وضع مناسبی ندارند. فرسودگی، معضلی جدی و فراگیر است. خط لولهها هم همین مشکل را دارند. ما داریم درباره خط لولههای 50 ، 60 سالهای حرف میزنیم که داخل آنها «رادون» و همه جور موادی هست. ما داریم یک جنبه را ارتقا میدهیم ولی این زیرساخت فرسوده خیلی مهم را به امان خدا رها کردهایم.
بعد از حادثه نشتی بنزن در ژوئن 2013، از کارشناسان سازمان محیط زیست خواستیم بیایند تاسیسات را بازرسی کنند. آنها متوجه شدند که بیش از یک هزار لوله هیچ گاه نگهداری، آزمایش یا بازرسی نشدهاند و به حجم زیادی از فرسودگی در زیر زمین برخوردند. پالایشگاه شریوپورت هم همین وضعیت را داشت: تاسیسات اصلا دستگاه پایشگر هوا نداشت و کارگران در حکم قناری معدن بودند. مردم چسبیده به پالایشگاه زندگی میکنند. هفته پیش دو عملیات واکنش اضطراری داشتیم و امروز هم یکی داریم.
ماجرای خاصی هست که به یادتان مانده باشد و اهمیت کاری را که دارید انجام میدهید، نشان دهد؟
ماجرا که خیلی هست؛ برای نمونه، اگر پنجره ماشین مردمی که در خیابانها دارند رانندگی میکنند پایین باشد، به اسپری تنفسی نیاز پیدا میکنند یا در هوای مطبوع بهاری که مردم شبها پنجره خانه خود را باز میگذارند، بچههایشان از فرط دود و گردوغبار مریض میشوند. یک ماجرای واقعا دردناک که به حادثه سوم آوریل 2013 مربوط میشود و روی نقشه ثبت شده، مربوط است به یک نگهبان زن که در نزدیکی پالایشگاه کار میکرد و هفت یا هشتماهه حامله بود. او همان شب نوزادش را سقط میکند. خودش میگفت چهره نوزاد طوری بوده که انگار با مواد شیمیایی سوخته است.
بخش زیادی از مشکل سیاستهای مربوط به مواد شیمیایی در امریکا این است که ما یکهزار ماده شیمیایی با مصرف تجاری داریم که فقط برای پنج مورد آنها مقررات وضع شده است. در این مورد که این مواد چه اثراتی دارند، بهویژه وقتی با هم ترکیب شوند، تحقیقات خیلی کمی انجام شده است. در «بوتن روژ» ما پالایشگاه اگزان را داریم ولی 19 کارخانه شیمیایی دیگر در همان مجموعه قرار دارند که همگی انواع و اقسام مواد شیمیایی تولید میکنند. به همین دلیل، وقتی باد از سمت این مجموعه به سوی منطقههای مسکونی میوزد، هزاران ماده شیمیایی را در هوا پخش میکند.
گاهی اثرات ناشی از انتشار این مواد خیلی شدید است و ما هر روز شاهد این رویداد هستیم. بسیاری از اعضای اصلی گروههای مردمنهاد که با آنها کار میکنیم، به همین دلیل به این سمت کشیده شدهاند که خانوادههایشان دچار بیماریهای سخت شدهاند؛ نارسایی کلیه در سنین بسیار پایین، ابتلا به سنگ کلیه در 16 سالگی و از این قبیل. بیشترین گزارشها مربوط به بیماریهای تنفسی است.نکته دیگری که باید بدانیم این است که منطقه ما مدام دستخوش تغییرات شدید آبوهوایی است و به خاطر حجم عظیم صنایع نفت و گازی در ایالت، برای کار گذاشتن خط لولههایی که چاهها را به پالایشگاهها و کارخانههای مواد شیمیایی وصل میکنند، کانالها از وسط زمینهای باتلاقی رد میشوند و این، منطقه را از نظر زیستمحیطی بسیار حساس و شکننده میکند. ما هر 45 دقیقه داریم قطعهزمینی به مساحت یک زمین فوتبال را از دست میدهیم. عملا خط ساحلی خود را از دست دادهایم. این یعنی وقتی سر و کله یک توفان گرمسیری پیدا شود، دیگر حایل و حفاظی در برابر آن نداریم و شدت خیزاب آن از همیشه بیشتر است، حتی اگر توفان خیلی بزرگی هم نباشد. هر وقت که توفان بیاید، همه این زیرساختهای نفتی و گازی هم آسیب میبینند.
در توفان «آیزاک» در سال 2012، شدت خیزاب در حدی بود که هیچ انتظارش نمیرفت و برای همین درجه یک محسوب شد. چسبیده به یکی از مناطق مسکونی توفانزده و سیلزده، یک کارخانه مواد شیمیایی قرار داشت. مردمی که روی سقف خانههای خود رفته بودند، همه این مواد سمی را در آب میدیدند. این مواد وارد خانههای آنها میشد و بوی آن را میفهمیدند. مردم میگویند هنوز هم وقتی باران میآید، از لای آجرها نفت بیرون میزند.
در درازمدت هدف کمپین ما پایان دادن به حوادث صنعتی است. آنها خیلی پول دارند. اگزان ظرف یک سال، 40 میلیون دلار سود کرده است. آن قدر پول دارند که بتوانند در همان تاسیسات خودشان هم سرمایهگذاری کنند. اگر میتوانیم آدم به کره ماه بفرستیم، اگر میتوانیم تا عمق یک هزار و 500 متری کف اقیانوس را با مته سوراخ کنیم، پس میتوانیم نشتی لولههای خود را هم بگیریم.
این کار مستلزم یک تحول فرهنگی است. برای شرکتها، تولید مهمتر از سلامت و ایمنی مردم است. اگر بخواهند کارخانههای خود را تعطیل کنند تا نشتی یک خط لوله را بگیرند، کلی سود از کفشان میرود، در حالی که هدف مدیریت شرکت این است که سود شرکت را هر چه بالاتر ببرد و هیچ به فکر سلامت و ایمنی کارکنان شرکت یا مردم ساکن منطقه نیست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر