عمارت «کمندی» بوشهر که ساخت آن به دوره قاجار باز می گردد و در سال ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۴۶۵ بهعنوانی یکی از آثارملی کشور به ثبت رسیده، نفسهای آخر را میکشد.
سایت محلی سپاس گزارش داده است که «دیگر عمارتی در کار نیست و لحظه به لحظه در حال تخریب است. این ساختمان "فرهنگی" به ثمن بخس به قیمت 48 میلیون تومان به سازمان میراث فرهنگی واگذار شد در حالی که این مبلغ در آن زمان حتا معادل سنگ و چندل (تیر چوبی) عمارت هم نمی شد.»
بنابراین گزارش، بوشهر در اوج شکوفایی و بازرگانی به « شهر عمارت ها» شهرت داشته، تجارتخانه هایی که از روابط و تجارت با سه قاره، از ژاپن تا شمال آفریقا برخوردار بودند و بناهایی که تجّار و اشخاص متموّل احداث کردهاند.
یک ویژگی میراثی این ساختمان ها، بروندادی از فرهنگ و علم و هنر منطقه و بوم است که حکایت از شکوفایی معماری بوشهری در یک قرن اخیر دارد و می تواند به عنوان الگویی متناسب با زیست بوم بوشهر، که ترکیبی از معماری قدیم و جدید باشد، مطرح شود.
این سایت در مورد این اماکن و نحوه نگهداری آنها، گفت وگویی با مالک پیشین یکی از این عمارت ها، یعنی «ابوالقاسم کمندی» انجام داده است:
عمارت کمندی مربوط به دوره قاجار است و در محله بهبهانی قرار دارد. این اثر درتاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۴۶۵ بهعنوانی کی از آثار
ملی ایران به ثبت رسیده است. وضعیت کنونی عمارت به چه شکل است؟
- دیگر عمارتی در کار نیست و لحظه به لحظه در حال تخریب است. ما این ساختمان «فرهنگی» را به ثمن بخس، به قیمت 48 میلیون تومان به سازمان میراث فرهنگی واگذار کردیم و آن زمان این قیمت حتی معادل سنگ و چندل (تیرچوبی) عمارت هم نمیشد.
معماری ساختمان به چه شکل است؟
- ساختمان مشتمل بر دو قسمت است: قسمتی اندرونی و قسمتی بیرونی که میهمان خانه بوده است. در حدود کمتر از یکهزار متر مربع زیربنا دارد. از دو حیاط تشکیل شده است و در سرتاسر ساختمان، زیرزمین وجود دارد. یک قسمت خانه از سه طبقه تشکیل شده است، قسمت دیگر نیز دو طبقه است. تمام درب ها هم از چوب ساج ساخته شدهاند.
هلال ها و کتیبه هایی که در عمارت وجود دارد، تصور نمیکنم مشابهی در بوشهر داشته باشند. ویژگی دیگر ساختمان، این است که چهار نبش آن کوچه است و هیچ گونه ارتباط فیزیکی با دیگر بنا ها ندارد. اگر کسی دانش معماری و فرهنگ شهرسازی را داشته باشد، متوجه است که این یک میراث فرهنگی منحصر به فرد است.
چرا تصمیم به فروش عمارت گرفتید و آن را به قیمت پایینی به سازمان میراث فرهنگی واگذار کردید؟
- بنده مانند چشمم از بنا نگهداری می کردم اما از آنجایی که یک فرهنگی (معلم تاریخ) بودم، توانایی تامین هزینههای نگهداری ساختمان را نداشتم. در آن زمان حتی یک شیشه از عمارت نیفتاده بود، یک هلال هم جدا نشده بود، تمام دربها بدون اشکال بودند. ولی امروز به شدت پشیمان از فروش آن هستم. چند وقت پیش از روبهروی ساختمان عبور کردم اما چشمتان روز بعد نبیند؛ این عمارت 4 راه برای دسترسی به پشت بام دارد که به سرپله منتهی میشوند و بنده برای آنها درب های عالی ساخته بودم که این درب ها از جا در آمدهاند. هنگام بارندگی، بارش به درون ساختمان میرود و سپس با تابش نور آفتاب، خشک می شود و پس از مدتی با تکرار این فرایند، کف و دیوارها منعطف و در آخر با فروریزی روبهرو میشوند. سه نوبت از روبهروی ساختمان عبور کردم که به سبب وضعیت ناخوشایند و در حال تخریب آن، شب خوابم نبرد و اشکم جاری شد و ضمیرم آتش گرفت. به عنوان نمونه، در بدو ورود که «بیرونی» واقع شده است، دو «ارسی» قرار دارد که امروزه قیمتی بیش از 200 میلیون تومان دارند اما متاسفانه وضع ناپسندی پیدا کردهاند. محض رضای خدا برای این میراث کاری انجام دهید. در گذشته دو نفر برای احیای این مکان یاری کردند اما متاسفانه ادامه نیافت. آن دو بزرگوار که برای این مسایل دل می سوزاندند، آقایان پورکبگانی (فرماندار پیشین) و آقای آزادشهرکی بودند. آنها بودجه ای برای ترمیم و نگهداشت عمارت تنظیم کردند، ولی نمی دانم که چه شد و این آقایان رفتند.
سازمان میراث فرهنگی به چه منظوری این ساختمان را خریداری کرد؟
- در ابتدا قرار بود از عمارت به عنوان کتابخانه و یا میهمانسرای سازمان استفاده شود. اما پس از مدتی در کمال ناباوری، کسانی در عمارت سکنی گزیدند که ربطی به سازمان نداشتند و عامل تخریب شدند.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل (یعنی امسال) چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
اگر به ساختمان زودتر رسیدگی نشود، قطعا فرو می ریزد. از شما خواهشمندم از مسوولان مربوطه پیگیری کنید.
جناب کمندی! تاریخچهای از این ساختمان را به خاطر دارید؟
- سال دقیق آن را به خاطر ندارم اما به نقل از یکی از بزرگان محله «شنبدی» که به رحمت خدا رفته است، در دوران مشروطیت در این خانه رفت و آمد بوده است. در این مدت طویل، هزینه های زیادی صرف این خانه شده است که برابر با چندین منزل کوچک بوده است، الان هم از فروش به میراث فرهنگی پشیمان هستم و ای کاش در همین خانه مانده بودم تا کارم تمام میشد.
سپاس نوشته است:«هزینه نگهداری عمارت هایی از این نوع که هنوز در دست مالکانشان قرار دارند، بالا است و همه کس هم برای گنجینه های معماری اهمیتی قائل نمی شوند. ولی شگفتی از آنجاست، ساختمانی که به عنوان «میراث» خریداری شده است و قرار بود میهمانسرا یا کتابخانه عمومی شود، چرا روز به روز به نابودی نزدیکتر شده و تلاشی از سوی مسوولان میراث فرهنگی برای حفظ آن انجام نمی شود؟»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر