close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

روزگار ایرانی ها پس از انفجارهای استانبول

۹ تیر ۱۳۹۵
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۵ دقیقه
به جرات گفت زندگی ۸۰درصد ایرانیان مقیم استانبول به صنعت توریسم گره خورده است. در ماه های اخیر بسیاری از تورلیدرها کارشان را از دست دادند، خیلی ها که به امید کار آمده بودند، ناامید شدند.
به جرات گفت زندگی ۸۰درصد ایرانیان مقیم استانبول به صنعت توریسم گره خورده است. در ماه های اخیر بسیاری از تورلیدرها کارشان را از دست دادند، خیلی ها که به امید کار آمده بودند، ناامید شدند.

پشت دیوار شیشه ای رستوران خوش منظره، به کناره های ساحل کاراکوی و پل گالاتا چشم دوخته بودم و غذای خوشمزه ام را می خوردم. دوستانم قصد سفر به کاپادوکیا را داشتند و داشتم درباره زیبایی های آن منطقه صحبت می کردم. در کشاکش گفت و گو،‌ ناگهان دوستم تلفنش را برداشت و با نگرانی گفت در فرودگاه آتاتورک دو بمب منفجر شده است.

خوشحالی مان تمام شد، خوشحالی های همه. دوستم زنگ زد و گفت مادرش قرار بود دو روز دیگر بیاید استانبول، پیام داده که نیا، بغض کرده بود. دوستان دیگر مرتب زنگ می زدند که کجا هستم، سالم هستم. فیس بوک به خیلی ها خبر داده بود که سالم هستم.

اغلب ایرانی هایی که در ترکیه زندگی می کنند، با یکی دو تورلیدر دوست هستند، تورلیدرهایی که معمولا ساعت ۱۰ شب به بعد به فرودگاه آتاتورک می روند تا مسافران ایرانی را جابجا کنند. تجربه کشته شدن یک ایرانی در انفجار خیابان استانبول هم خیلی ها را در ایران نگران کرده است. در توییتر چرخی می زنم،‌ برخی نوشته اند دوست شان،‌ اقوام شان یا مادر و خواهرشان در استانبول است یا در راه استانبول بوده و حالا همه وجودشان نگرانی شده است.

شبکه های تلویزیونی ترکیه این بار آزادی عمل بیشتری نسبت به انفجار خیابان استقلال یا انفجار سلطان احمد دارند و پوشش بیشتر و بهتری می دهند. خبر اول می گوید ۱۰ نفر کشته شده اند و ۲۰ نفر زخمی. سوار تاکسی می شوم، راننده تاکسی می گوید فرودگاه که نمی روی، می گویم نه، رادیو را روشن می کند. بغض دارد، چیزهایی درباره اردوغان می گوید، ترکی ام اینقدر خوب نیست که همه را بفهمم، منتها می توانم بفهمم دارد ناسزا می گوید. راننده تاکسی ها از بازنده های بزرگ انفجارها هستند. یادم هست در ماجرای خیابان استقلال، دو روز پس از ماجرا وقتی در حوالی میدان تکسیم تاکسی سوار شدم، می گفت خیابان استقلال شلوغ شده یا نه، منتظر مسافر بود، توضیح می داد که این روزها فقط دارد ضرر می دهد. او تنها نیست، بازی زیان ملی شده است.

همخانه سابقم که آلمانی بود مرتب پیام می گذارد و حالم را می پرسد. معماری خوانده بود، یک بار با هم حرف می زدیم، گفتم استانبول باید جای خوبی برای کار کردن در رشته تو باشد، گفت بله، خیلی خوب است، چون ترکی و انگلیسی هم بلد هستم ولی جای خوبی برای مردن هم هست. خیلی از خارجی ها با همین هراس در ماه های اخیر رفته اند. به همین خاطر این روزها خرید و فروش اجناس دست دوم در استانبول سخت شده است. مستاجران بسیاری استانبول را ترک کرده و اجناس دست دوم همه جا تلنبار شده است.

دوست ایرانی اصفهانی تبار اینجا خانه اجاره می دهد. آنها بیشتر از همه ضرر کرده اند. ماه قبل مجبور شده مجموعه آپارتمانی کوچک تری اجاره کند و می گوید شرکتش را ۵۰درصد کوچک تر کرده است. می گوید در کوچه شان همه مشاغل عزادار این روزهای ترکیه هستند.

دوست دیگری از تهران پیام گذاشته، چند صباحی است می خواهد بیاید استانبول و مرتب با من مشورت می کند. پیام گذاشته که این هم سرانجام رویای زندگی در استانبول، با این وضع نمی توانم بیایم. مانند او کم نیستند.

رسیده ام خانه، همخانه زبان ترکی می خواند، کلاس روزانه رفته که سریع زبانش را تقویت کند. قبلا در زمینه بازرگانی کار می کرد، فرانسه بلد است ولی پس از انفجارها، ارتباط با شرکت های فرانسوی و بازرگان ها ضعیف شد، رفت سمت شرکت های عربی، اصالتا عرب است. آنجا هم خبری نبود، تصمیم گرفت ترکی بخواند، شاید شانس کار کردن بیشتر شود ولی حالا به این نتیجه رسیده که در استانبول هیچ آینده ای وجود ندارد.

آسوشیتدپرس خبر داده ۵۰ نفر کشته شده اند، دوست روزنامه نگارم هم توییت کرده ۱۲۰ نفر زخمی شده اند، همه مبهوت شده ایم. تصویری مردی که دختر بچه مجروحش را بغل کرده و می دود، مرد دیگری که لنگ لنگان خودش را از صحنه انفجار می کشد بیرون، لحظه وحشتناکی که یکی از تروریست ها که با شلیک پلیس زخمی شده بود، خودش را منفجر می کند، صدای یک ایرانی هم در یکی از ویدئوها شنیده شده، صف مردان و زنانی که از گوشه و کنار شهر رفته اند جلوی بیمارستان تا خون بدهند، چه شب زشتی دارد استانبول.

قبلا که در خیابان استقلال انفجار صورت گرفت، روزنامه نگار ترک نوشته بود به قلب استانبول شلیک کردن، حمله به فرودگاه را نمی دانم چطور باید توصیف کرد. دیروز که خبر عذرخواهی اردوغان از روسیه منتشر شد و قبلش که بحث عادی شدن روابط به اسرائیل مطرح شد، بعضی خوشحال بودند و فکر می کردند اوضاع دارد عادی می شود، انفجار دیشب همه محاسبات را بهم ریخت.

می شود به جرات گفت زندگی ۸۰درصد ایرانیان مقیم استانبول به صنعت توریسم گره خورده است. در ماه های اخیر بسیاری از تورلیدرها کارشان را از دست دادند، خیلی ها که به امید کار آمده بودند، ناامید شدند و اکنون باید به سختی روزگار بگذرانند.

انفجارهای دیروز در آستانه یک تعطیلات مذهبی بزرگ به مناسبت عید فطر هم بود. معمولا سال های قبل ۴ تا ۵ روز تعطیل بود. امسال تعطیلات ۹ روزه شده بود. مهم ترین دلیلش این بود که در تعطیلات رونقی به صنعت مرده توریسم داده شود. در واقع می خواستند حالا که حضور خارجی ها کمتر شده، با توریسم داخلی بتوانند جبران کنند ولی حادثه انفجار در فرودگاه آتاتورک ضربه مهلکی به این ایده بود. تروریسم همه راه ها را به بن بست می کشاند.

وقتی دارم این گزارش کوتاه را می نویسم، هنوز تعداد دقیق کشته ها مشخص نیست. سی ان ان ترک گزارش می دهد ۴۱ نفر کشته شده اند، هنوز هم کسی قبول مسئولیت نکرده، افسانه بافی درباره عوامل حادثه هم زیاد است و هر کسی از ظن خود یار حادثه شده است. معمولا خیلی ها دنبال ریشه این حوادث نمی گردند، به بهانه این حوادث می خواهند درستی ایده های خودشان را به دیگران نشان دهند. با دوستم صحبت می کنم، می گوید پرواز داخلی شان مشکل نداشته و دارند سوار می شوند که بروند کاپادوکیا. عصر باید بروم سمت همان رستوران دیشب، امیدوارم خبر بدی نشنوم، گاهی وقت دوست داری هیچ خبری نشنوی، همه خبرها، خبر مرگ شده و ترور و جنگ.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

فرقانی: محدود کردن همه فعالیت‌های فضای مجازی منطقی نیست

۹ تیر ۱۳۹۵
خواندن در ۱ دقیقه
فرقانی: محدود کردن همه فعالیت‌های فضای مجازی منطقی نیست