محمد تنگستانی
در یکصد سال گذشته هنر در ایران غالباً وضعیتی آمیخته با سانسور داشته است. بهطوریکه میتوان آثار خلقشده را دارای دو مؤلف دانست. مؤلفی که هنرمند است و خلق میکند و مؤلف دیگری که با تکیهبر قدرتهای سیاسی و نظامی دست در ساختار اثر میبرد و سانسور میکند، درنتیجه هنگام عرضه هنر، در آثار خلقشده سهیم است. در تاریخ معاصر اغلب هنرمندانی که همسو با تفکرات و ایدئولوژیهای حکومتهای حاکم بر ایران نبودهاند در جشنوارههای دولتی نادیده گرفتهشدهاند. تا قبل از گستردگی شبکههای اجتماعی آثارشان را در محافلی خصوصی و مستقل برای مخاطبانی محدود و کمعرضه میکردند که اصطلاحاً به اینگونه هنرمندان، هنرمندان غیردولتی، هنرمندان معترض و یا مستقل گفته میشود و هنرشان در غالب هنرهای «زیرزمینی» تعریف میشود.
هنر زیرزمینی
عمومیت شبکههای اجتماعی در سالهای گذشته این امکان را به این هنرمندان داده است که آثارشان را به مخاطبان بیشتری عرضه کنند. «بنیاد سیامک پورزند» در پادکستهایی که با موضوع سانسور تهیه و منتشر کرده است در بخشی به هنر «زیرزمینی» پرداخته و با «شهریار مندیپور» گفتوگویی داشته است. این داستاننویس شصتساله زاده شیراز در گفتوگویی که با این بنیاد داشته است در تعریف هنر و ادبیات زیرزمینی میگوید: «بنا به تعریفی که رایج شده به ادبیاتی گفته میشود که اجازه چاپ، پخش و تکثیر ندارد، به هر طریقی مخالف حکومت است و سرکوب میشود. به نظر من تعریف هنر زیرزمینی به تاریخ هنر شوروی بازمیگردد. وقتی میگوییم ادبیات زیرزمینی یعنی ادبیاتی که به هر نحوی تکثیر میشود و درنهایت دستبهدست خوانده میشود. اما ما ادبیاتی که بهصورت زیرزمینی تکثیر و خوانده شود را کمتر داریم ولی ادبیات زیرمیزی و زیر قالی داریم یعنی نویسندگانی که مینوشتند اما امکان تکثیر زیرزمینی آن را نداشتند مگر برای گروههای خاص سیاسی .آثارشان زیر میز و قالی پنهان میماند. سانسور به خوبی موفق به خفه کردن ادبیات زیرزمینی در ایران شده است و ما ادبیات خفهشده داریم تا ادبیات زیرزمینی».
شهریار مندیپور ادبیات زیرزمینی رایج در ایران را موفق نمیداند و در ادامه با مثالی از شعرهای احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث میگوید: «بعضی از شعرهای اخوان ثالث و یا شاملو که شعرهایی سیاسی بودند قبل از انقلاب دستبهدست میچرخید. کتابهایشان چاپ میشد. مثلاً من کتاب «هوای تازه» را از کتابفروشی خریدم، درحالیکه شایعه شده بود کتاب ممنوع است. مابقی کتابهای شاملو هم از همان کتابفروشیها قابل تهیه بود. درنتیجه ادبیات زیرزمینی به آن صورت که در شوروی رایج بود ما در ایران نداشتیم.»
نویسنده کتابهایی مانند «هشتمین روز زمین» و «سایههای غار» نفس ادبیات را در این گفتوگو «اعتراض» معرفی میکند.
شهریار مدنیپور: به نظر من ادبیات اگر ادبیات باشد در ماهیتش لفظ اعتراض وجود دارد. چون ماهیت نحوی که نویسنده و شاعر بهکار میبرد مخالف با نحو و دستور زبانی است که حکومت میخواهد درنتیجه در مقابل آن قرار میگیرد و میشود ادبیات معترض.
تسلیم شدن هنرزیرزمینی در برابر سانسور
در این گفتوگو شهریار مندیپور سانسور را علت عدم موفقیت «ادبیات زیرزمینی» در ایران معرفی میکند. درحالیکه شکلگیری اینگونه ادبی به دلیل وجود خفقان و سانسور است. صورتمسئله به این شکل است: سانسور مانع از عرضه برخی از آثار شده است. مؤلف اثرش را بدون مجوزهای دولتی منتشر میکند. این کنش در مخالفت و سرکشی با سانسور به وجود آمده است. اما سوالی که اکنون مطرح میشود این است که چرا هنر و ادبیات زیرزمینی به گفته شهریار مندنیپور در مقابل سانسور تسلیم میشود. به گمان من اگر اینگونه باشد، مشکل در نحوه خلق اثر است و نبودن اندیشه و جامعهشناسی مناسب و مطلوب در جریانهای اعتراضی هنر.
بهعنوانمثال افرادی مانند «محسن نامجو» و «شاهین نجفی» را ما بهعنوان هنرمندان زیرزمینی میشناختیم. با گستردگی شبکههای اجتماعی، موسیقی اعتراضی آنها عمومیت پیدا کرد و آنها از هنرمندانی زیر زمینی به هنرمندانی شناخته شده تبدیل شدند. دولت و دستگاههای وابسته به حکومت اسلامی بهموازات محبوبیت این دو هنرمند در رسانههای وابسته به خود، شروع به تخریب این دو هنرمند کردند و هنرمندانی که هم راستا با تفکرات خودشان بودند را بهعنوان افراد واقعی و اصیل به مردم معرفی کردند اما موفق به حذف این دو هنرمند نشدند و جامعه واکنشی عکس نشان داد.
خداحافظی با « سانسور»
سانسور یکی از مهمترین دغدغههای هنرمندان و نویسندگان در سه دهه گذشته بوده است. اما به نظر من «خودسانسوری» اهمیتی بیشتری دارد چرا که حکومتها و تفکرات آنها بقا نخواهد داشت. اتفاق ماندگار در هنر اصالت فکر و اندیشه است. در دنیای امروز با پیدایش کتابها و ناشران الکترونیکی عملا عمر سانسورهای حکومتی به سر آمده است. اما تولد هنر و هنرمندان زیر زمینی ادامه خواهند داشت یا نه، سردبیر هفتهنامهٔ توقیفشدهٔ «عصر پنجشنبه» شهریار مندنیپور در گفتوگویی که با این بنیاد داشته است در مورد بقای هنرزیرزمینی میگوید:
من فکر میکنم با توجه به سلاح اینترنت ادبیات زیرزمینی به آن شکل دیگر معنی نمیدهد. نویسنده زیرزمینی شاید داشته باشیم. مثلاً شخصی با اسم مستعار در اینترنت هر چیزی که دلش میخواهد منتشر بکند. سیستمهای فیلتر هم با توجه به هزینه زیادی که آقایان دارند خرج میکنند نمیتوانند خوب کار کنند. ادبیات زیرزمینی نداریم، نویسندگان و بلاگرهای زیرزمینی داریم و اینها خیلی خوب کارکردهاند. سانسور دارند بیمعنا میشود هرچند که آقایان قبول نکردهاند.
گفتوگوی «بنیاد سیامک پورزند» با شهریار مندیپور را میتوانید اینجا گوش کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر