زهره ذوالقدر، شهروند خبرنگار
زنان ایرانی نویسنده، برگهای بسیاری از کتاب تاریخ 200 سال اخیر ما بودهاند؛ چه به دلیل تأثیر مثبت بسیاری از آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعیشان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژههای علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و چه به دلیل تأثیر بعضی از آنها در تشویق به خشونت، گسترش جهل و جزماندیشی و سوءاستفاده از قدرت مالی و اقتصادی در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تأثیرگذار» «ایران وایر» یک مقدمه است. افرادی که نامشان در این فهرست آمده، نماینده برخی اقشار جامعه هستند که هرروز در ایران و کشورهای دیگر بر زندگی خانواده و اجتماع خود تأثیر میگذارند. بدیهی است همانطور که اشاره کردیم، همه فعالیتها و یا تمام افراد حاضر در این مجموعه، مورد تأیید «ایران وایر» نیستند اما تأثیرگذاری هیچیک از افراد این لیست را نمیشود کتمان کرد.
این لیست، اولین سری سلسله بیوگرافیهای زنان تأثیرگذار ایران است که بهمرور تکمیل میشود. از مخاطبان «ایران وایر» درخواست دارمی تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.
-------------------------
وارتو تریان؛ نخستین بازیگر زن ایرانی
پرتره زن هنرمند
پرتره سیاه و سفید زنی با روسری طرحدار بزرگ، تنها یادگار تصویری از «وارتو تریان» است؛ اولین زنی که تاریخ نامش را به عنوان بازیگر روی صحنه ثبت و راه زنان زیادی را به بازیگری باز کرد. او در سال ۱۳۰۱ به همراه دختر خردسالش نمایش «آدم و حوا» را برای جمعآوری کمک جهت راهاندازی کلاس اکابر برای زنان در حالی روی صحنه برد که پرده دوم این نمایش به خاطر حمله تندروهای مذهبی تعطیل شد و تا مدتها با آزار مردان رو به رو شدند. اما سعی و تلاش این زن بیش از آن بود که تندروهای مذهبی جلوی حضورش را روی صحنه بگیرند. تاریخ، نام این زن بازیگر را در کنار دختر دانشمندش، «آلنوش تریان»، نخستین بانوی ستارهشناس و فیزیک دان ایرانی، به عنوان نخستین بازیگر زن ایرانی حفظ کرده است.
سابقه تآتر مدرن در ایران به تاسیس تماشاخانه «دارلفنون» تهران و حضور «مسیو لومر» و «مزینالدوله» در این مدرسه باز میگردد که زنان ایرانی نه تنها از حق تحصیل، که از حق بیرون آمدن از خانه محروم بودند. برای همین، تآتر مدرن بدون حضور زنان، کار خود را آغاز کرد. این هنر به شیوه تعزیه و به تقلید از تآتر برخی کشورهای دیگر، از پسر بچههای جوان به عنوان بازیگر زن با عنوان «زنپوش» کمک میگرفت.
هنر نمایش با پیروزی «جنبش مشروطه» و رفت و آمد جوانان ایرانی به فرنگ از مدرسه دارلفنون بیرون آمد و هنرمندانی چون «سیدعلی نصر»، «رضا کمال شهرزاد» و «مویدالممالک فکری ارشاد» آن را به تماشاخانههای دیگری چون «گراندهتل» و «بنگاه کمدی ایران» بردند. اما هنوز هم حضور زنان نه تنها روی صحنه که برای دیدن تآتر ممنوع بود.
وارتو تریان سال ۱۲۷۵در چنین شرایطی، در خانوادهای از ارامنه تبریز به دنیا آمد. هنوز خردسال بود که به همراه خانواده به تهران رفت و تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه «هایگازیان» در خیابان «قوامالسلطنه» تهران به پایان برد و برای ادامه تحصیل به سوییس رفت. او در سوییس در کنار تحصیل، فن بیان و بازی در تآتر را آموخت.
بازگشت او به تهران، هم زمان با تشکیل چند گروه تآتر در این شهر، از جمله «انجمن تآتر جوانان ارامنه» بود. در یکی از جلسات این انجمن بود که با «آرتو تریان» آشنا شد؛ مرد جوانی که علاقه زیادی به هنر نمایش داشت. آرتو در سال ۱۲۷۱ در محله قدیمی ارامنه تهران، زیر بازارچه «شاهپور» به دنیا آمده، تحصیل را در همان مدرسه هایگازیان به پایان برده و به روسیه رفته بود. او در این کشور که هنوز میراثدار هنرمندان بزرگ تآتر به شمار می رفت، این هنر را آموخت. این آشنایی نه تنها به ازدواج این دو منتهی که باعث حضور وارتو روی صحنه تآتر شد.
در سال 1300 شمسی، گروهی از جوانان تحصیل کرده مانند «سعید نفیسی»، «سیدرضا هنری»، «غلامعلی فکری»، «مشفق کاظمی»، «صادق مقدم» و «کامران همایونی» که علاقهمند به هنر تآتر بودند، گروه تآتری تشکیل دادند که آرتو تریان نیز به آنها پیوست. این گروه در کنار هم نمایشی به اسم «پریچهر و پریزاد» را به صحنه بردند که متن آن را رضا کمال شهرزاد نوشته بود و آرتو تریان آن را کارگردانی کرد. او در این نمایش در حالی که هنوز زنان اجازه ورود به تماشاخانهها را نداشتند، همسر خودش، وارتو را به نقش اصلی روی صحنه برد. وارتو آن چنان روی صحنه درخشید که آوازه حضور یک زن روی صحنه در تهران، بر مخاطبان آن افزود. او راهی را باز کرد که بعد از او زنان دیگری، از جمله «پری آقا بایوف» جرات حضور روی صحنه را پیدا کردند.
این نمایش بعد از تهران به رشت و بندرانزلی رفت و در این شهرها نیز با استقبال رو به رو شد. شکستن دیوارهای جامعه سنتی ایران در آن روزگار خیلی هم آسان نبود. وارتو برای این که برای خانوادهاش مشکلی به وجود نیاید، نام مستعار«لالا» را برای خود برگزید.
بعد از اجرای موفق این نمایش و نمایش دیگری از این گروه، «حسن مقدم»، نمایش نامه نویس جوان که تازه از فرنگ بازگشته بود، به همراه آرتو و وارتو تریان در کنار «عبدالحسین تیمورتاش» و دکتر «علیاکبر سیاسی»، «کانون ایران جوان» را تشکیل دادند. مدیریت این کانون با تیمورتاش و ورود و رفتوآمد زنان به آن آزاد بود و زنان هنرمندی چون «قمرالملوک وزیری» برای نخستین بار در این کانون آزادانه برنامه اجرا کردند.
در همین دوران بود که حسن مقدم که هنوز به هوای جوانی و ماجراجویی به مصر و داخل اهرام نرفته بود، تنها نمایشنامه خود، یعنی «جعفر خان از فرنگ برگشته» را به آرتو داد تا روی صحنه ببرد. او متن نمایش را که در چاپخانه «فاروس» منتشر شد، به پاس بازی زیبای بانو وارتو تریان، به او تقدیم کرد.
کانون ایران جوان هم برای قدردانی از هنرنمایی خـانم تـریان، یـک جـفت گـلدان نقره بـه ایشان اهدا کرد که این عبارت بر روی آن حک شده بود:«تقدیم به مادام تریان، از طرف ایران جوان».
آرتو تریان سپس نمایشنامه «ناپلئون» را که بر اساس زندگی ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه تـنظیم کرده بود، اجرا کرد.
گروه ایران جوان سپس در «تآتر واریته»(سینما "همای" واقع در خیابان فردوسی، روبه روی سفارت ترکیه که اکنون به کلی خراب شده است) به فعالیت پرداخت و تریان ها نمایشنامههای«آدم و حوا»،«زن گنگ»و«تله موش» را اجرا کردند.
همکاری آرتو تریان و همسرش بـا کانون ایـران جوان تا سال 1309 ادامه داشت چون در این سال روی جعبه سیگار رومیزی نقرهای به آنها هدیه کرده بودند که در خانه «آلنوش تریان»، دختر دانشمندشان به یادگار مانده بود. این زوج ۱۸ آبان ۱۲۹۹ صاحب فرزندی شدند که نام او را آلنوش گذاشتند. این دختر که در ابتدا در کنار مادر و پدرش در تآتر حضور داشت، بعدها تصمیم گرفت راهش را از هنر به سمت علم ببرد. او به عنوان نخستین دانشآموخته نجوم و فیزیک در ایران فارغالتحصیل شد.
در حدود سالهای ۱۳۰۰ «جمعیت نسوان وطن خواه» که یکی از مهم ترین گروههای پیشرو زنان در آن روزگار بود، با حضور زنانی چون «محترم اسکندری»، «نورالهدی منگنه» و «صدیقه دولتآبادی» تشکیل شد. هدف مهم این انجمن، تلاش برای به دست آوردن حقوق برابر برای زنان بود. حق تحصیل نخستین حقی بود که انجمن نسوان وطن خواه برای آن مبارزه کرد. در سایه تلاش این زنان و زنان دیگری در سایر انجمنهای زنان، مدارس زیادی در تهران راهاندازی شدند اما این انجمن ها، این مدارس را کافی نمیدانستند و به دنبال راهاندازی مدارسی برای زنانی بود که سالهای خانه نشینی در سایه جامعه مردسالار، آنها را از سواد محروم کرده بود. برای چنین هدفی، آنها احتیاج به سرمایه داشتند.
به پیشنهاد یکی از اعضا، قرار شد تا نمایشی را برای زنان به صحنه ببرند که در کنار جمعآوری پول، تفریحی هم برای زنان به وجود بیاورند. «نورالهدی منگنه»، یکی از اعضای این انجمن خانه بزرگی نزدیکی بازارچه شاهپور، کوچه وزیر داشت که حوض بزرگی در مرکز آن بود که به شیوه مجالس «تخته حوضی» میشد آن را تبدیل به سن کنند. اعضای انجمن آوازه وارتو را شنیده بودند و از او خواستند نمایش آدم و حوا را که به همراه آرتو روی صحنه رفته بود، در این مراسم اجرا کند. او به همراه آلنوش که خردسال بود، پری آقا بابایوف و چند بازیگر دیگر این نمایش را آماده کردند. وارتو خودش کارگردانی این نمایش را که به جای زن پوش، «مرد پوش» داشت، به عهده گرفت.
کارتهای دعوت نمایش نیز به شکل کارت عروسی منتشر و اعضای انجمن آنها را در بین نزدیکان خود فروختند. قرار بود این برنامه در یک شب ماه رمضان ۱۳۰۳ شمسی اجرا شود. علت انتخاب ماه رمضان این بود که زنان در این ماه میتوانستند در نیمه شب به خیابان بروند. هر زن با خود یک چراغ نفتی یا زنبوری میآورد. بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ زن با پیچه و چادر سیاه به مراسم رفتند.
تا آن زمان، در مجالس تفریح، تاتر و سینما فقط مردان میتوانستند شرکت کنند و زنان حتی با چادر هم حق شرکت در این مراسم را نداشتند.
پرده نخست نمایش بسیار خوب اجرا شد و زنان مشغول پذیرایی بودند که در خانه را به شدت کوفتند و نظمیهچیها وارد خانه شدند. تعدادی از زنها از پشتبامها قصد فرار کردند. از آنجایی که برگزار کنندگان فکر مخالفت تندروهای مذهبی را کرده بودند، یک عروس و داماد هم آماده کرده بودند که به میان زنان آوردند. اما ماموران نظمیه که خبر داشتند در آن خانه چه خبر است، باور نکردند.
وارتو تریان از آن لحظههای بسیار سخت و شهامت اعضای جمعیت نسوان وطن خواه، به ویژه خانم «اسکندری» تعریف میکرد:«او بود که میان ترس و وحشت حاضران، همه را دلداری میداد و فریاد میزد چه دژی ممکن است محکم تر و امنتر از این خانه وجود داشته باشد. قریب به 500 تن از زنان خانوادههای اصیل و نجیب تهران این جا حضور دارند. خانمها هر کس به حیثیت و شرافتش پایبند است، از جای خود حرکت نمیکند تا ببینم چه کسی جرات و جسارت دارد وارد این مجلس شود.»
این مجلس به هم خورد اما این آخر کار وارتو نبود. او بعد از این باز هم به صحنه رفت. یکی از معروف ترین آثاری که او در مقابل زنان و مردان به صحنه برد، نمایش «ماهپار»، نوشته دکتر علیاکبر سیاسی بود.
این نمایش در چهار پرده تنظیم شده بود و با صراحت، مضار چادر و تاثیر آن را در خانواده نشان میداد. به همین علت مورد توجه روشن فکران و زنان پیشرو قرار گرفت. این پیس در سالن تاتر سیروس متعلق به زردتشتیان به نمایش گذاشته شد.
در آگهی آن نوشته بودند:«در چهار پرده به قلم آقـای علیاکبر سیاسی، تحت نظر آقای "آ.آریزاد" - نام مستعار آرتو تریان- توسط مادام لالا تریان و جمعی اکترس و آکـتورهای بـا استعداد.»
در سالن نمایش، مردها در سالن مینشستند و زنان در بالکن. خلاصه این نمایش این بود که شوهری به ظاهر فرنگی نسبت به زن زیبا و دانشمند خود، ماهپار بیاعتنا و بد رفتار بود در حالی که با زنهای پرده نشین رقفای خود همنشینی می کرد. ماهپار که نقش آن را وارتو بازی میکرد، روزی زیر پیچه سرراه شوهرش قرار گرفت و بدون این که خودش را نمایش بدهد، او را اغفال کرد. مرد که دیوانهوار عاشقش شده بود، روزی که جلوی او را گرفت و خواست با او باشد، گفت که زنی زشت و بدخو دارد. این جا بود که او حجاب بر میکشید و میگفت که ای مرد خجالت بکش که من همسر تو هستم. تو وقتی من در مقام زنت هستم، نگاهم نیز نمیکنی اما حالا این طور به پایم افتادی.
بعد از این نمایش، زنان زیادی آمده بودند و به وارتو میگفتند که چه خوب از قول من به شوهرم حرف دلم را زدی!
این اجرا مورد توجه و استقبال اهاgی تـهران قرار گرفت و دوباره در روز پنج شـنبه پنجم دی ماه 1308 نمایش داده شد. برای اجرای دوم، پوستری تـوزیع کـردند که در بخشی از آن نوشته شده بود:«بنا به تقاضای جمعی از خانم های محترمه و آقایان مـحترم، بـرای دومین دفعه در روز پنج شنبه 5 دی ماه 1308، سـاعت شـش و نیم بعداز ظـهر، ماهپار یـا یک قربانی دیگر... .گزارشات ماهپار مـربوط بـه 15 سال قبل میباشد. قیمت بلیط از سه قران تا سی قران.تماشاچیان محترم باید بلیط خود را در تـمام مـدت نمایش برای ارایه به مفتش نگاه دارند.»
وارتو تریان اولین زنی بود که اشعار فارسی را دکلمه میکرد و شعرخوانی زیادی در کانون ایران جوان و جامعه «باربد» انجام میداد. او در نمایشهای زیادی نقش زنان قدرتمند را بازی کرد و این فن را در کنار زبان فرانسه، در «دارلمعلمات» تهران درس میداد.
آرتو تریان در سال ۱۳۳۳ درگذشت و همسر و دخترش را تنها گذاشت. او به مدت ۲۵ سال به صورت مستمر روی صحنه بود و بارها از سوی مجلاتی چون «ایران»، «اتحاد»، «ستاره ایران»، «قانون»، «ایران آزاد» و «مرکور دوفرانس» پاریس مورد ستایش قرار گرفت.
این بانوی بازیگر در حالی در سال ۱۳۵۳ در تهران درگذشت که هیچ خاطرهای از روزهای اوجش روی صحنه باقی نمانده بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر