اصفهان- مینا امیرانی، شهروند خبرنگار
دزدهای شهری چند وقتی است که در کار عتیقه هم وارد شده اند و به جای باز کردن در ماشینها یا دزدیدن مجسمههای پارکها، به سردَر و دیوارهای خانههای چند صد ساله میزنند و از کلون در و «گلمیخ» تا کاشیهای هزار رنگ و عتیقه را با خودشان میبرند. این کلون ها و کاشیها که روزگاری بخشی از تزیین خانه های تاریخی بودند، حالا سر از سایتهای اینترنتی تزیینات خانه و عتیقهفروشیهای آنلاین در آورده اند. البته اگر نفیستر باشند، به حراجها راه می یابند و با قیمتهای خوبی نیز به فروش میرسند.
نکته مهم این است که اشیای دزدی شده مدعی خاصی هم ندارند و به راحتی آب خوردن به فروش میرسند و کسی هم این فروشندهها را باز خواست نمیکند که این آثار از کجا آمده است؟ این در حالی است که خیلی از این آثار از بناهایی جدا شده اند که ثبت ملی شده و در تملک سازمان میراث فرهنگی یا برخی نهادهای دولتی و وقفی قرار دارند.
حالا چند روز پیش دزد به مسجد «نصیرالملک» شیراز زده است و پنج کاشی هفت رنگ گلدار که متعلق به دوره قاجاریه هستند، در روز روشن غیب شده اند بدون آن که کسی متوجه شود. وقتی هم که خبرش در شهر پیچید، در جای خالی این پنج کاشی، روزنامه و کاغذ چسبانده شد. مسجد نصیرالملک اما اولین بنایی نیست که چنین اتفاقی برایش میافتد. در چند سال گذشته اخباری از به سرقت رفتن برخی کتیبههای تاریخی و سنگ قبرهای منحصر به فرد تعدادی از گورستان های قدیمی منتشر شده اند که البته پی گیری رسانهها و مردم، به پیدا شدن اشیای تاریخی منتهی شده است.
اما سال گذشته برخی رسانهها خبر از سرقت کاشیهای مسجد و حوزه علمیه «حاج قنبر علی خان کرد مافی» دادند. با انتشار این خبر بود که معلوم شد تزیینات بسیاری از خانههای گمنام تاریخی مدتها است به یغما می روند و بسیاری از خانههای بافت تاریخی شهرهایی چون اصفهان، شیراز و حتی تهران تزیینات زیبای خود را از دست داده اند. هنوز این خبر در میان رسانهها داغ بود که خبر آمد گل میخهای مسجدی تاریخی در اصفهان شبانه کنده شده اند و یکی دو روز بعد کلون بنای صد و چند ساله ای دیگر.
اما ماجرا به این جا ختم نشد و با رسانهای شدن و حساس شدن برخی روزنامهنگارها، جای خالی کاشیها و کلونهای دیگری نیز به چشم آمد. یکی از سردرهایی که یک شبه ناپدید شد، سردر خانه «یوسف صدیقاعلم» در خیابان «هدایت» بود؛ یکی از بنیان گذاران دانشگاه تهران که سردر خانهاش به عنوان یکی از زیباترین خانههای تهران ثبت ملی شده بود.
دزدها حتی به برنزهای روی سردر باغ ملی هم رحم نکرده اند و زیر نگاه تیز دوربینهای امنیتی وزارت امورخارجه، بخشهایی از آنها را به سرقت برده اند.
کاشیهای مدرسه «معمارباشی» که یکی از مدارس علمیه مهم تهران در محله «امامزاده یحیی» است نیز یکی یکی ناپدید شده اند. دزدان کاشیهای تاریخی که متوجه شدند کسی پی گیرشان نیست، حتی به تزیینات سردر بنای مهمی چون مدرسه عالی «سپهسالار» هم رحم نکرده اند و تعدادی از کاشیهای نخودی و لاجوردی این بنای تاریخی هم مفقود شده است.
نکته جالب درباره مدرسه عالی سپهسالار این بود که این بنای تاریخی به دلیل کاربرد مدرسه علمیه و ممنوعیت تصویربرداری، با دوربینهای امنیتی به صورت شبانهروزی کنترل میشود. اما به نظر میرسد که هیچ کدام از دوربینها کنده شدن کاشیها را ثبت نکرده اند.
با وجود پی گیری علاقهمندان به میراث تاریخی، هر روز خبرهای تازه ای از گم شدن بخشهایی از بناهای تاریخی کشور شنیده میشد اگرچه در حد همان خبر میماند و کسی نمیدانست که این تزیینات چه سرنوشتی پیدا میکنند. اما رفته رفته بخشی از تزیینات بناها ابتدا در عتیقه فروشیها پیدا شدند و چندین سایت طراحی داخلی، تصاویری از کاشیهای رنگارنگ را با قیمتهایی به نمایش گذاشتند. قیمت کاشی تک از ۱۰۰ هزار تومان شروع می شد.
در زمستان سال ۹۴ یک سایت اینترنتی با انتشار آگهی، خبر از فروش کاشیهای کاخ «نیاوران» داد؛ هر قطعه به مبلغ ۴۰۰ هزار تومان. این خبر باعث شد تا سرانجام سازمان میراث فرهنگی واکنش نشان دهد و اعلام کند که این کاشیها جعلی هستند. سایت به سرعت بسته شد و تصاویر کاشیها حذف شدند اما برخلاف گفته مسوولان میراث فرهنگی، خیلی زود مشخص شد که بخشی از کاشیهای کاخ نیاوران گم شده است. با فروش آشکار بخشهایی از بنای شاخصی مانند کاخ نیاوران، مشخص شد که این دزدیها برخلاف اعلام پلیس و میراث فرهنگی، با سامان دهی مشخص اجرا شده و به نظر میرسد که سارقین با مجوزهایی رسمی قصد فروش آنها را دارند؛ بخشی از آنها در حراجهای داخلی و بخشی نیز در حراجهای بیسر و صدای خارج از ایران.
برخی از کسانی که نسبت به این موضوع حساس شده بودند، مانند «افشین پرورش»، منتقد هنری، با بررسی برخی بازارهای بینالمللی مدعی شدند که دلال این آثار فردی به نام «مهدی جمالی» است که برادر «بهرام جمالی»، مدیرعامل «بنیاد رودکی» است؛ بنیادی که قرار بود در ابتدای امسال از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیریت «موزه هنرهای معاصر» را بر عهده بگیرد.
پرورش که به گفته خودش رد جمالی را در لندن پیدا کرده بود، نوشت: «جمالی مدتی است به لیست اقلام گرانبهای خود، کاشی های سرقتی تهران را هم اضافه کرده است؛ آثاری که به استناد گفته های او به تعدادی از دوستان نزدیک و مشتریان قدیمی اش، توسط عوامل بنیاد رودکی در تهران جمع آوری شده و با کشتی از طریق بنادر جنوبی ایران به انگلستان انتقال یافته اند.»
این که نظریه افشین پرورش درست باشد یا کسانی دیگر در این ماجرا مقصر هستند، سوال هایی است که مسوولان انتظامی و فرهنگی کشور باید جوابی برایش پیدا کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر