همیشه یک تن شروع می کند٬ شینا شیرانی آن یک تن است
سوء استفاده جنسی از مقام و موقعیت شغلی و آسیب پذیری زنان از این رفتار مردانه، همواره یکی از مهمترین مشکلات زنان شاغل در سراسر جهان بوده است. در جهان مدینه فاضله ای نداریم. اما نخبگانی در کار اطلاع رسانی و قانونگذاری فرصت ورود پیدا می کنند که نسبت به پلشتی ها حساسیت نشان می دهند و تلاش می ورزند در برابر مردان در محیط کار موانع قانونی ایجاد بشود تا زنان شاغل با احساس امنیت در حوزه اشتغال باقی بمانند. حساسیت قانونگذاری نسبت به گرفتاری هائی از این قبیل، در گرو اقدام زنانی است که تابوی سکوت را به قیمت گزاف می شکنند.
اینک زنی که به صورت صریح خود را در معرض نقدها و طعنه ها و شرارت های شایعاتی قرار داده، سکوت را شکسته و پس از قرنی که از اشتغال زنان در ایران می گذرد، یک واقعیت تلخ را روی دایره ریخته و سینه سپر کرده تا هرچه می خواهند در باره اش بگویند. شاید شینا شیرانی، این درجه از پیامدها را پیش بینی نمی کرده و شاید اگر پیش بینی می کرد، او نیز پرده ای از سکوت بر ماجرا می کشید یا حداکثر بیکاری را بر اشتغال ترجیح می داد. حال که آگاهانه یا بی خبر از پیامدها، پا پیش گذاشته و زخم دردناکی را که در زندگی زنان شاغل همواره دور از نظر بوده، نشتر زده، لازم است از سوی مدعیان حمایت از حقوق زن ستایش بشود. این آغازی است بر روزگاری که آزار جنسی در محیط کار در کشور ما خواهی نخواهی به صورت علنی فرصت طرح پیدا می کند.
و اما دشواری هائی که در جای پیامد، پیش روی شینا شیرانی سبز شد و از حوصله و تحمل او خارج بود این هاست:
شینا می خواسته با این شگرد تقاضای پناهندگی کند.
پاسخ به این اتهام چندان سخت نیست. تقاضای پناهندگی در شرایطی که انسان در محل اقامت خود امنیت ندارد، یک حق به رسمیت شناخته شده از سوی محافل حقوق بین الملل است. اما جعل حکم دادگاه با هدف به دست آوردن پناهندگی، و جعل اسناد پسندیده نیست و سبب می شود نهادهای مرتبط با پناهندگی، به اندازه ای نسبت به افراد یک ملت بدبین بشوند که پرونده کسانی را که امنیت شان در خطر است به تاخیر بیاندازند. شینا شیرانی، جعل مدرک نکرده و بلکه از حق خود برای ثبت شرارت یک مقام مردانه در محیط کار دولتی به درستی استفاده کرده است. از طرفی به فرض هم که این مدرک را در دست نداشت، درخواست پناهندگی مانند شیر مادر بر او حلال بود. مگر ناامنی چیست؟ آیا زنی که تمام شرافت و کرامت انسانی اش در محیط کار دولتی مورد تهدید قرار می گیرد، و می داند اگر در کشوری با مشخصات کنونی ایران، دادخواهی کند، فریادش به جائی نمی رسد و برای همیشه سکه یک پول می شود و از نفس می افتد، در آن کشور دارای امنیت است؟ چرا نباید تقاضای پناهندگی کند؟
یکی دیگر از تبعات این فاش گوئی، تهدیدهائی است که شینا شیرانی را به شدت آزار می دهد. تهدیدش کرده اند که پلیس اینترپل را دنبالش می فرستند و او را کت بسته به ایران بازمی گردانند و می دهند دست برخی مراجع امنیتی- قضائی که چیزی از کشتارگاه کم ندارند. این تهدید هم بی پایه است. پلیس اینترپل مگر "بسیجی" است که به فرمان آقایان، زن ستمدیده ای را مورد پیگرد قرار بدهد؟ شینا مرتکب کدام قتل و سرقت بزرگ و کلاهبرداری میلیارد دلاری شده و در کدام دادگاه پس از محاکمه منصفانه به اتهاماتی از این دست محکوم شده است؟ چگونه در شرایطی که آقای خاوری و امثال او راست راست در جائی از جهان در امنیت و در پناه ثروت دزدی شده از درآمد ملی به سر می برند و از گزند پلیس اینترپل در امان اند، شینا شیرانی می شود طعمه پلیس اینترپل؟ اساسا برای این پرونده سازی های کاذب در دادگاههای خاصی از دادگاههای ایران کدام ارزش قضائی متصور است؟ آن هم به این اتهام که مردی از این زن نزد دیوان بلخ شکایت برده است.
از این ها گذشته اظهارات پرس تی وی است، که اعلام کرده:
"اصولا فایل صوتی از لحاظ قانونی و قضائی وجاهت نداشته و شکایتی نیز تا کنون ارائه نشده است. اما به دلیل اهمیت موضوع، مسوولان ذیربط در حال رسیدگی به آن و تشخیص صحت و سقم این ادعا بوده و تا مشخص شدن نتایج کامل تحقیقات، این دو تن تعلیق شده اند".
اگر فایل صوتی به هیچ دردی نمی خورد، ممکن است مسئولان پرس تی وی بفرمایند چرا هر آن چه از روی تلفن های ما شنود شده در دادگاههای جمهوری اسلامی وجاهت داشته و مبنای حکم قرار گرفته یا گوینده در قتل های زنجیره ای که خیلی بیش از چهار قتل بوده به حکم شرعی آقایان سر به نیست شده اند؟ چرا فایل صوتی که در برگیرنده رکیک ترین خواسته جنسی از یک زن شاغل و شریف است، وجاهت قانونی ندارد؟
پیش داوری رفتار ناپسندی است. ولی به تجربه می توانیم حدس بزنیم که دو مرد مرتکب آزار جنسی به شینا شیرانی، چیزی شان نمی شود و با عزت و احترام بیشتر باز می گردند به پست شان یا در جای بهتری دست شان را بند می کنند. اما این پیامد نیز از اعتبار حرکت فردی شینا شیرانی کم نمی کند. رفتار شجاعانه او بستری خواهد شد برای روزگاری که ما انتخابات دموکراتیک داشته باشیم و بتوانیم نمایندگان خودمان را به مجلس بفرستیم. در حال حاضر شینا شیرانی نماینده ای در مراکز زمامداری کشور ندارد. اگر داشت به سرعت قانون خاص "جرم انگاری آزار جنسی در محیط کار" از تصویب می گذشت و به درستی اجرائی می شد. اگر ما توانسته بودیم حکومتی را در کشور تثبیت کنیم که به حقوق مردم برای بقای خودش هم که شده پایبند باشد، اقدام شینا شیروانی در جای پیشرو در افشای یک درد مهم اجتماعی، ستایش می شد. این حکومت که البته در طراحی و تحکیم آن، خودمان نقش اول را داشته ایم، نه تنها حقوق مردم را اساسا قابل نمی داند تا از آن حمایت کند، بلکه برای زنان حقوقی را به رسمیت نمی شناسد. به علاوه اجازه نمی دهد نهادهای به قول خودش مردم نهاد چندان توانمند بشوند که بتوانند در برابر آن چه بر زنان در محیط کار می گذرد، افشاگری کنند و زنان را تشویق به شکستن سکوت و مجلس را مجبور به تصویب قوانین در خور با این درد اجتماعی بنمایند.
در شرایط حاضر یک نماد از آزار جنسی به نام شینا شیرانی خودش را به آب و آتش زده و بی گمان پرده سکوت به همت او دریده شده است. همیشه ضرورت برخورد با آلام اجتماعی را یک تن آغاز می کند. شینا شیرانی در موضوع خاص آزار جنسی زنان در محیط کار که یا منجر به بیکاری آنان شده یا به تسلیم زن از ترس بیکاری منجر می شود، یک پیشگام قابل احترام است. از درد او که درد عمومی زنان شاغل در سراسر جهان است بیشتر بگوئیم. تخطئه پیشتازان، سکوت کنونی را از آن چه هست سنگین تر می کند. با لال بازی نمی توان به جنگ مدیرانی رفت که خود را به کری زده اند و نمی خواهند بشنوند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر