ویژهنامه «علیشاه مولوی»
بیستودوم دیماه، سالروز تولد «علیشاه مولوی» یکی از شاعران ادبیات معاصر ایران است.
شاید «علیشاه مولوی» را نتوان شاعری مهم و تاثیرگذار معرفی کرد اما بیشک در شش سالی که مسولیت سرویس شعر در مجله «نافه» را برعهده داشت، شاعران بسیاری را از شهرهای کوچک و بزرگ به ادبیات ایران معرفی کرد. سابقه همکاری با مجلاتی مانند آدینه، دنیای سخن، کارنامه، بایا، نافه، کلک و ارمغان فرهنگی در کارنامه علیشاه وجود دارد.
در سه دهه گذشته برخی شاعران و نویسندگان به دلیل مخالفت با سانسور و ممیزی کتاب در ایران، آثارشان به خوبی منتشر و معرفی نشده است.این شاعر اجتماعی با اینکه امکان انتشار کتاب از سوی انتشارات معتبری مانند نشر چشمه و نشر نگاه را داشت اما حاضر به ممیزی کتابهایش نشد و کتاب آخرش را با نام «کاملن خصوصی برای آگاهی عموم» به واسطه انتشارات «ناکجا» به صورت الکترونیکی بیرون از ایران منتشر کرد. عدم انتشار کتاب در ایران و عدم شرکت در بورس شهرت شاید دو مولفه مهم در شناخته نشدن «علیشاه مولوی» در جامعه غیر تخصصی ادبیات معاصر باشد.
از شش کتاب منتشر شده این شاعر سه کتاب با نام مستعار «علیمولوی»، سه کتاب به نام مستعار «بهار آقا» و کتاب اخرش را با نام واقعی خود منتشر کرده است.
«علیشاه مولوی» سال ۱۳۳۱ در شهرستان میانکوه متولد شد و در اسفندماه ۱۳۹۲ در سن شصتویک سالگی و بر اثر سکته مغزی در گذشت.
در اولین بخش از این ویژهنامه «کورش کرمپور» شاعر سیونه ساله متولد آبادان، یادداشتی بر آخرین کتاب منتشر شده از «علیشاه مولوی» به نام «کاملن خصوصی برای آگاهی عموم» نوشته است.
علیشاه مولوی؛ شعر یا شاعری مدنی
کورش کرمپور، روزنامه نگار،منتقد و نظریه پرداز شعر مدنی
ﺷﻌﺮ ﻣﺪﻧﯽ « ﺑﯿﺶ از آﻧﮑﻪ » ﺷﻌﺮی ﻣﻌﺘﺮض ﺑﺎﺷﺪ، «ﺷﻌﺮی ﻣﻨﺘﻘﺪ» اﺳﺖ. ﺷﻌﺮﻫﺎی ﻣﻌﺘﺮض ﻓﺎرﺳﯽ اغلب ﺑﺎ روﯾﮑﺮد «ﻧﻔﯽ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ» ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪﻩاﻧﺪ. اﻣﺎ « ﺷﻌﺮ ﻣﻨﺘﻘﺪ» روﯾﮑﺮدی روﺷﻨﮕﺮاﻧﻪ دارد و ﺳﻌﯽ دارد در ﮔﻔﺖ و ﮔﻮ ﺑﺎ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ، روﻧﺪ ﺗﮑﺎﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ را اداﻣﻪ دﻫﺪ و از ﭼﺮﺧﻪ ﻣﺒﺎرزﻩ و ﺷﮑﺴﺖ، ﺧﺎرج ﺷود و در ﯾﮏ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺧﻄّﯽ، ﺑﻪ اﻓﻘﯽ از ﭘﯿﺮوزی ﺑُﺮد ﺑُﺮد ﺑﺮﺳﺪ.
لطفن پرچمی که به شما دادم به من برگردانید ( شعر « اصلن عصبانی نیستم » نمونه یک شعر مدنی است)
از اﯾﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﺪﻧﯽ ﺑﯿﺶ از اﯾﻨﮑﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﺑﺎﺷﺪ ، ﯾﮏ ﺷﻬﺮوﻧﺪ اﺳﺖ
یادت باشد شهروند خوب، پیش از پیاده شدن از راننده اتوبوس تشکر می کند ( صفحه ۹)
ﺷﻌﺮﻫﺎی کتاب «کاملن خصوصی برای آگاهی عموم» ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﯽ اﻧﺘﻘﺎدی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ اﺟﺮای روﺷﻨﮕﺮاﻧﻪ، ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ را ﺑﻪ دﯾﺎﻟﻮگ دعوت میکنند. ﮔﻔﺘﻤﺎﻧﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﺮﻧﺪﻩ را رﻗﻢ ﻣﯽ زﻧﺪ و ﻣﺎ را از ﺗﮑﺮار ﻣﮑﺮرات ﺑﯿﻦ ﺣﻖ و ﺑﺎﻃﻞ و آزادی و اﺳﺘﺒﺪاد عبور ﻣﯽدﻫند. اﺟﺮای روﺷﻨﮕﺮی ﺑﺎ اﺗﺨﺎذ ﺗﮑﻨﯿﮏﻫﺎ و ﺗﺎﮐﺘﯿﮏﻫﺎی « زﺑﺎن - ﻓﺮم» و ﺗﻨﺎﺳﺐ آﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﮐﻪ اﻣﻀﺎی ﻧﺎﻣﺮﯾﯽ ﺷﺎﻋﺮ اﺳﺖ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺷﻌﺮی را رﻗﻢ زدﻩ ﮐﻪ مخاطب را وا ﻣﯽدارد، از ﺳﻨتﻫﺎی ﻧﻘﺪ ادﺑﯽ ﺑﺎ داﯾﺮﻩ واژﮔﺎﻧﯽ ﺗﻌﻬﺪ ﺷﻌﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺷﻌﺎر ﻋﺒﻮر ﮐﻨﯽ و ﻫﻤﭽﻨﺎن ﮐﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﺧﻠﻖ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ ، ﻧﻘﺪ ﯾﺎ ﺧﻮاﻧﺶ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﺧﻠﻖ بشود. زﺑﺎن در کتاب «کاملن خصوصی برای آگاهی عموم» ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎیی در ژورﻧﺎﻟﯿﺴﺘﯽ، ﺗﻮﺻﯿﻒﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻟﻨﺰﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮع ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽ در ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻣﻬﻤﺘﺮ از ﻫﻤﻪ ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ درﺑﯿﺎن، از ﺟﻤﻠﻪ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی زﺑﺎﻧﯽ اﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺷﻌﺮ اﺳﺖ. ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ در ﺑﯿﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﺟﻠﻮﻩﻫﺎی ﺑﯿﺎﻧﯽ این گونه شعرهاست که آنها را ﺷﻌﺮ ﻣﺪﻧﯽ مینامم. ﺑﯿﺎن اﺳﺘﻌﺎری ﮐﻼﺳﯿﮏ در ﺷﻌﺮ ﻧﻮ و ﺷﻌﺮ ﻣﻌﺘﺮض ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ وﺟﻮد ﻓﺎﺻﻠﻪ و ﻋﺪم اﻣﻨﯿﺖ ﻣﯿﺎن ﺳﻮژﻩ و اﺑﮋﻩ اﻋﺘﺮاض اﺳﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ در دﻧﯿﺎی ﺷﻔﺎف رﺳﺎﻧﻪای ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎی ﺧﻮد را از دﺳﺖ دادﻩ، اﮔﺮ ﭼﻪ وﺟﻮﻫﯽ زﯾﺒﺎﺷﻨﺎﺳﯿﮏ، ﺑﺎﻋﺚ اداﻣﻪ اﯾﻦ ﻧﻮعِ ﺑﯿﺎﻧﯽ، ﺷﺪﻩ اﺳﺖ اما، ﻣﺎ ﻫﻨﻮز از ﺧﻮاﻧﺪن آﻧﻬﺎ ﺑﻪ وﺟﺪ ﻣﯽ آﯾﯿﻢ.
اعتراض در شعرهای کاملا خصوصی
ﺑﯿﺎن اﺳﺘﻌﺎری - اﻋﺘﺮاﺿﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﺤﻮر ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﯽ ﮐﻠﻤﺎت اﺳﺖ، در ﺷﻌﺮ ﻣﺪﻧﯽ، ﺟﺎی ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﺤﻮر ﻫﻤﻨﺸﯿﻨﯽ ﮐﻠﻤﺎت ﻣﯽدﻫﺪ و ﺑﯿﺎﻧﯽ ﺷﻔﺎف ﺗﺮ را رﻗﻢ ﻣﯽزﻧﺪ. ﺳﺎﺑﻘﻪ اﯾﻨﮕﻮﻧﻪی ﺑﯿﺎﻧﯽ را در ﺷﻌﺮ ﻓﺮوغ ﻓﺮﺧﺰاد میتوانیم ببینیم.
ﺑﺎ اﯾﻦ ﺗﻮﺻﯿﻒ آﻧﺠﺎ ﮐﻪ «ﻋﻠﯿﺸﺎﻩ ﻣﻮﻟﻮی» ﺷﻔﺎف ﺳﺨﻦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ را ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺎ داﯾﺮﻩ واژﮔﺎﻧﯽ ﺷﻌﺎر زده و اﻣﺜﺎل اﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﮔﺬاﺷﺖ.
چه قدر استعاره استعاره استعاره / آن ها که به استعاره پناه می برند/ با آرزوهایشان پیر می شوند / شفاف باید گفت / مثل شما / زنده باد آزادی / (صفحه ۱۰ – برای سیمین بهبهانی – شفافیت در بیان)
ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ در ﺑﯿﺎن، ﺑﺎ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺑﺮای ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻄﺮوﺣﻪ، ﺑﺴﯿﺎر ﺳﺨﺖﺗﺮ از ﺑﯿﺎن اﺳﺘﻌﺎری اﻋﺘﺮاض است. ﻣﯽﺧﻮاﻫﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ در ﺑﯿﺎن ﻣﻮﺿﻮع ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺳﺎز و ﮐﺎر ﺑﯿﺎﻧﯽ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮای ﺷﻌﺮ اﻧﺘﻘﺎدی ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ از آن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﻌﺮ ﻣﺪﻧﯽ ﻧﺎم ﻣﯽﺑﺮم. ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺑﯿﺎن اﻋﺘﺮاضاتی را دادﻩ اﺳﺖ. ﺑﺎﯾﺪ راﻫﮑﺎری ﺑﺮای ﺑﯿﺎن اﻋﺘﺮاض اراﯾﻪ داد ﺗﺎ ﺣﯿﻦ ﺑﯿﺎن ﻣﻮﺿﻮع و اﻧﺘﻘﺎل آن ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ، ﺿﻤﻦ اﺟﺮای زﯾﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ آن، ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﺎﻫﺶ دادﻩ ﺷﻮد و در ﺟﻮاب ﻫﺮ ﮐﻠﻤﻪ، ﮔﻠﻮﻟﻪای ﺑﻪ ﮔﻠﻮﯾﯽ ﺷﻠﯿﮏ ﻧﺸﻮد.
یاد نگرفته ایم مثل نقاش ها / گاهی از تابلوی « خودمان» فاصله بگیریم (صفحه ۵۴- خود انتقادی)
ﺗﺄﮐﯿﺪ اﯾﻦ ﺳﺎزﻩ ﺑﯿﺎﻧﯽ، ﺑﯿﺎن ﺷﻔﺎف ﺑﺮای دﻓﺎع از آزادی در روﯾﺎروﯾﯽاش ﺑﺎ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ، اﺟﺮاﯾﺶ ﺑﺴﯿﺎر ﺳﺨﺖﺗﺮ از ﺳﺎزﻩ اﺳﺘﻌﺎری اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻋﯿﻦ ﺣﻔﻆ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻧﻪ روﯾﺎروﯾﯽ ﺳﻮژﻩ و اﺑﮋﻩ اﻋﺘﺮاض ﻣﻄﺮح ﻣﯽﺷﻮد. ﯾﻘﯿﻨﺎً ﺷﮑﻞ ﻧﺨﺴﺖ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ در اﺟﺮای ﺧﻮدش ﻫﻮﺷﻤﻨﺪاﻧﻪ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﻨﺪ در دو ﻣﻮرد ﺑﻪ ﺧﻄﺎ رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻧﺨﺴﺖ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی زﯾﺒﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪی ﺑﯿﺎﻧﯽ و دوم ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ – اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮای ﺳﺮاﯾﻨﺪﻩ وجود دارد. ﻋﻠﯿﺸﺎﻩ ﻣﻮﻟﻮی ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ اﯾﻦ دو را ﺑﺨﻮﺑﯽ - ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﻧﺮم ﻣﺪﻧﯽ «ﻧﻪ » ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺑﮕﺬارد. ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ در ﺑﯿﺎن ﻣﻨﺘﻘﺪاﻧﻪ و ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺑﺮای ﯾﮏ ﺷﻌﺮ اﻋﺘﺮاﺿﯽ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ اﺳﺖ که ﻣﺮزﻫﺎی ﺷﻌﺮ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﻼﺳﯿک ما را ﻧﮕﻪ داشته، ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ واﺳﻄﻪ از ﺷﯿﻮﻩﻫﺎی ﮐﻼﺳﯿﮏ ﺧﻮد ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺴﺎﯾﻞ اﺳﺘﻔﺎد ﮐﻨﺪ.
شاعر یک شهروند است
«ﺷﺎﻋﺮ – ﺷﻬﺮوﻧﺪ» ﻣﺪﻧﯽ اﻋﺘﺮاض ﺧﻮدش را ﺑﺎ روﯾﮑﺮدی اﺻﻼﺣﯽ در ﺑﯿﺎﻧﯽ روﺷﻨﮕﺮاﻧﻪ و اﻧﺘﻘﺎدی رﻋﺎﯾﺖ ﻗﻮاﻋﺪ ﺑﺎزی ﺟﺪﯾﺪ در اﺗﺎق ﺷﯿﺸﻪای بیان میکند. گنجشک هراسیدهای که شاخه به شاخه حادثه را انکار می کند( رفتار و اعتراض مدنی) کاش باز هم نام کوچه را عوض نکرده باشند ( صفحه ۶۸- شاعر مدنی، غیر مستقیم گوییاش مربوط به بوطیقای معانی است نه بیان). اﮐﻨﻮن واﮐﻨﺶ ﮐﻼﺳﯿﮏ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺮای او ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺑَﺮ ﺑﺎﺷﺪ؛ اﮔﺮ ﮐﻪ ﺟﻮاب ﮐﻠﻤﻪ را ﺑﺎ ﮔﻠﻮﻟﻪای در ﮔﻠﻮﯾﯽ ﺑﺪﻫﺪ در اﯾﻦ ﻣﯿﺎن ﻧﻤﯽ ﺗﻮان « اﺿﻄﺮاب» اﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﺷﻬﺮوﻧﺪ را ﻧﺎدﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ. اﺿﻄﺮاب ﯾﮑﯽ دﯾﮕﺮ از ﺟﻠﻮﻩ ﻫﺎی ﺷﻌﺮ ﻣﺪﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﮐﺎرﮐﺘﺮ ﺷﻬﺮوﻧﺪی ﺷﺎﻋﺮ ﻧﻤﻮد ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ندیدم در لحظه ی انفجار گلولهها / پرنده ها کجا رفتند؟ / ( صفحه ۳۴ - تردید، اضطراب، معنای غیر مستقیم)
شاعر در مقام یک کاراگاه
اﺿﻄﺮاﺑﯽ ﮐﻪ رﯾﺸﻪ در ﻋﺪم اﻋﺘﻤﺎد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ دارد. اﯾﻦ ﺑﯽاﻋﺘﻤﺎدی رﯾﺸﻪﻫﺎیی ﺗﺎرﯾﺨﯽ دارد که ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﺷﺎﻋﺮ ﺑﺮای رﻫﺎﯾﯽ از اﯾﻦ ﺗﺎرﯾﺦ، ﺑﯽاﻋﺘﻤﺎدی ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ را ﺑﻪ ﮔﻔﺖ و ﮔﻮی ﭘﺎﯾﺪار به «زﻣﺎن ﺣﺎل» ارﺟﺎع ﻣﯽدﻫﺪ و اﻧﺘﺨﺎب زﺑﺎن ﻓﯿﻠﻢ ﻧﺎﻣﻪ (زﺑﺎن ﺣﺎل) در ﺳﺮاﯾﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﻌﺮﻫﺎی این کتاب ازاﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﻪ ﺟﺎ و در ﺧﻮر اﺳﺖ. ﮔﻔﺖوﮔﻮ ﺑﺮای رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ آﯾﻨﺪﻩ اﺳﺖ، ﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ. ﻣﺸﮑﻞ ﺗﺎرﯾﺨﯽ اﯾﻦ ﺑﯽ اﻋﺘﻤﺎدی ﭼﺮﺧﻪ اﻧﺘﻘﺎم در ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺳﺮاﻧﺠﺎﻣﯽ در آﯾﻨﺪﻩ ﻧﺨﻮاﻫﺪ رﺳﯿﺪ.
اﻧﺘﺨﺎب «ﻟﺤﻦ ﮐﺎرآﮔﺎﻫﯽ» در ﺗﺒﯿﯿﻦ رواﯾﺖ ﺑﺮای ﺑﯿﺎن اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ، اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ را ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﯾﮏ ﺟﺮم« واﮐﺎوی» میکند. ﻟﺤﻨﯽ ﮐﻪ ﻓﺮاﺗﺮ از ارزش ﮔﺬاریﻫﺎ و ﻗﻀﺎوت، ﻣﻮاد و ﻣﺼﺎﻟﺢ ﯾﮏ ﻗﻀﺎوت ﺻﺤﯿﺢ را ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻣﯽ دﻫﺪ.
در شصتمین ثانیه از دقیقه سیزدهم معلوم میشود / بدنامی این شماره شایعه بوده است ( لحن کارآگاهی)
بنا به اظهارات شاهدان ذهنی / اوراق گزارش کالبد شکافی... – ( لحن کارآگاهی)
مردم به صحنه حوادث علاقه دارند – خاصه وقتی که قاتل خود مقتول باشد( صفحه ۶۴)
ﺷﺎﻋﺮ در ﻣﻘﺎم ﯾﮏ ﮐﺎرآﮔﺎﻩ، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ – ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﻪ واﮐﺎوای ﺟﺮمﻫﺎی ﮐﻼن و ﺧﺮدﻩ ﺟﺮمﻫﺎی ﻫﺮ دو ﻃﺮف ﻣﯽ ﭘﺮدازد.
شعر دهه هشتاد شعر عصر احمدینژاد
ذرﻩ ﺑﯿﻦ اﯾﻦ ﮐﺎرآﮔﺎﻩ ﻣﯽﺷﻮد ﻟﻨﺰﻫﺎی دورﺑﯿﻦ ﺳﯿﻨﻤﺎ، یعنی« ﻗﯿﺪﻫﺎ» در زﺑﺎن شعر، قیدها ﮐﺎر ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻟﻨﺰ یا همان فوکوس لنز را در اﯾﻦ راﺑﻄﻪ اﻧﺠﺎم ﻣﯽدﻫﻨﺪ. آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻻزم اﺳﺖ ﺣﺘﯽ «ﻟﺮزش» ﺧﻮﻧﯽ ﻣﺎﺳﯿﺪﻩ را ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ. ﻗﯿﺪﻫﺎ در زﺑﺎن ﻫﻤﺎن ﮐﺎری را ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻟﻨﺰ ﺑﺮای ﺑﻬﺘﺮ دﯾﺪن و ﯾﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﻧﺸﺎن داده شدن تصویر را اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دﻫند.
خون نیمه ماسیده لحظهای می لرزد (صفحه ۱۲- قید، کار لنز دوربین را انجام می دهد)
پیش از این در یادداشتی نوشته بودم: شعر دهه هشتاد، شعر عصر «احمدی نژاد» است و ﺷﻌﺮ علیﺸﺎﻩ ﻣﻮﻟﻮی در اﯾﻦ دﻫﻪ ﺧﻮدی ﻧﺸﺎن دادﻩ اﺳﺖ. اﻧﺘﺨﺎب ﻟﺤﻦ ﮐﺎرآﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺑﯿﺎن ﺷﻔﺎف و روﺷﻨﮕﺮاﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاﻩ ﻓﺮمﻫﺎﯾﯽ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ، ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻄﺮوﺣﻪ در ﻫﺮ یک از ﺷﻌﺮهای، ﮐﺘﺎب «ﮐﺎﻣﻠﻦ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺑﺮای آﮔﺎﻫﯽ ﻋﻤﻮﻣﯽ» ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﮐﺘﺎب ﻫﺎی ﺷﻌﺮ ﻣﺪﻧﯽ در اﯾﺮان ﺑﻪ ﺛﺒﺖ رسیده اﺳﺖ و ﭘﺎراداﯾﻢ ﺷﻌﺮ ﻋﺼﺮ اﺣﻤﺪی ﻧﮋاد ﭼﯿﺰی از ارزش ﻫﺎی ﺷﻌﺮی او ﮐﻢ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ.
عکس: کورش ادیم.
دیگر مطالب این ویژه نامه را بخوانید:
علیشاه مولوی؛ شاعری حرفهای نبود
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر