سالها پیش در یکی از نشریات زرد یا به اصطلاح رنگیننامههایی که در آلمان منتشر میشد، عکسی از کلودیا شیفر، مانکن معروف آلمانی به تناوب و برای تبلیغ صابون در صفحات داخلی این مجلات به طور چهار رنگ و در قطع بزرگی که همه صفحه را میپوشاند منتشر میشد. کلودیا شیفر را میدیدیم که در وان دراز کشیده و کف صابون اطراف او را فراگرفته و مثل یک قوی مغرور فقط سر و گردن بلورین او نمایان است. با حروف درشت بالای این تصویر نوشته شده بود: کاش صابون تنات بودم!
«کلودیا شیفر» ماشین تبلیغات حجاب
اکنون، پس از شرکت الهام چرخنده در برنامه «دید در شب» که با مجریگری رضا رشیدپور به شکل هاردتاک در اینترنت منتشر میشود، میتوان به او گفت: کاش چادر سرت بودم!
اگر در غرب، برهنگی یک موضوع رسانهای، جنجالی و در اغلب مواقع خبرساز و هیجانانگیز است، اکنون در چارچوب ماشین تبلیغاتی «نظام» برای تبلیغ شیوه زندگی اسلامی مبتنی بر آموزهها و کهنالگوهای شیعه، «حجاب» به یک موضوع رسانهای، جنجالی و در اغلب مواقع خبرساز و هیجانانگیز تبدیل شده است. الهام چرخنده سوپراستار و به یک معنا «کلودیا شیفر» محجبه این ماشین تبلیغاتیست.
او اما برخلاف آنچه که بسیاری از مخاطبان میپندارد برای ایفای این نقش انتخاب نشده، بلکه خود را به این نقش تحمیل کرده است. محور موضوع «تبلیغ» هم همواره در این مدت یکسان بوده: چرخنده را متهم میکنند که ریاکار است که بعد، او صداقت خود را مقابل دوربین با چشمانی گریان که در چشمخانه اغلب دو دو میزنند و گاهی هم با لبخند به نمایش بگذارد. به او میگویند تو پیش از این آوازهخوان و رقاصه بودهای و حجاب درستی نداشتهای که بعد او، دوباره به همان حالت و با همان نمایشها از تحول درونی و ژرف خود و تلاش صادقانهاش برای چادری کردن زنان بدحجاب و معتاد و منحرف سخن بگوید. اگر بخواهیم با دایره واژگانی او سخن بگوییم: این «عَلَم» را او خود روی دوشش گذاشته. اینکه میگوید تحقیر شده و به او توهین و تعرض کردهاند هم بخشی از این نمایش است، به این دلیل که مظلومیت در قلمرو چنین فرهنگی، حقانیت میآورد.
پرده اول نمایش: اهدای انگشتری به رهبر
نمایشی که «الهام چرخنده» خود را به آن تحمیل کرد، با اهدای انگشتری به رهبر نظام آغاز شد. در آن زمان آیتالله علی خامنهای برای درمان بیماری پروستات در بیمارستان بستری شده بود و بعد از عمل جراحی، هنگام نقاهت عده زیادی از مقامات دستچینشده کشوری و لشکری و گروهی از هنرمندان و شاعران نیز به دیدار و عیادت او شتافتند. او در یکی از این دیدارها الهام چرخنده را به حضور پذیرفت و انگشتری هم از او هدیه گرفت. به این ترتیب «الهام چرخنده»، کلودیا شیفریست که رهبر جمهوری اسلامی ایران ساخته و یکی از محصولات رسانهای اوست.
آیتالله علی خامنهای با دیگر مراجع تقلید و فقهیان شیعه تفاوت دارد. اکبر گنجی درباره او مینویسد: «آیتالله خامنهای از همه مراجع تقلید کنونی ایران در مجموع به روزتر است و دنیای کنونی را بهتر از همه آنان میشناسد. دهها- شاید هم صدها- رمان غربی خوانده است. با فیلم و موسیقی و شعر و... نیز آشنایی دارد. فتواهای او نیز از فتواهای مراجع تقلید کنونی- جز آیتالله صانعی- به روزتر است.»
به همین دلیل هم او اصولاً نه تنها به مسائلی مانند شعر و سینما و موسیقی ورود میکند، بلکه به جلوههای رسانهای هم بسیار اهمیت میدهد. در نمایشگاه کتاب فرانکفورت که از سوی ایران به دلیل حضور سلمان رشدی تحریم شده بود، تنها اثری که عرضه شد، نامه رهبر جمهوری اسلامی به جوانان غربی بود. برای درک بینش رسانهای آیتالله خامنهای، نامهای که او در پاسخ به یک جوان بریتانیایی به نام یان یرمن در سالهای نخست انقلاب نوشت، اهمیت دارد. خامنهای در این نامه که اکنون در کتابی به نام «مسیح در شب قدر» نیز منتشر شده، خطاب به یان یرمن که یک جوان گمنام مؤمن مسیحیست مینویسد: «پیشنهاد میکنم که نامه خود را با این چند سطر در یک روزنامه پرتیراژ انگلیس چاپ کنید. آیا میتوانید؟ آیا میکنید؟»
تبلیغ حجاب اسلامی به جای صابون
خواسته رهبر جمهوری اسلامی ایران که در آن سالها امامت جمعه تهران را به عهده داشت تحقق پیدا نکرد. اما اینبار توش و توان و نفوذ رسانهای او به این حد ارتقاء پیدا کرده که کسی در حد الهام چرخنده را میتواند به یک چهره اثرگذار رسانهای تبدیل کند. اگر مهدی اخوان ثالث در سالهای جوانی علی خامنهای را یک شاعر نوآموز اما علاقمند میپنداشت و به رسم یادگار و برای آموزش شیوه نیمایی، شعر «صبوحی» را در دفترچه یادداشت رهبر آتی ایران به او توضیح میداد، حالا کار به آنجا رسیده که اگر او بر کتابی تفریض بنویسد، انواع یارانهها و تسهیلات در اختیار ناشر و نویسنده آن کتاب قرار میگیرد.
به این ترتیب اگر آیتالله خامنهای نتوانست در جوانی در محافل ادبی روزگار خودش بدرخشد، حالا میتواند شخصیتهای رسانهای مانند الهام چرخنده را به جامعه عرضه کند.
آیتالله خامنهای البته نام « الهام زهرایی» را برای نقش او در نظر گرفته بود، اما چرخنده از تغییر نام خود سر باز زد. پس میتوان گفت که او هم برای نقشآفرینی در این عرصه شرایطی مقرر کرده است و با این حال نقشی که در این نقشخانه به عهده گرفته، با نقش کلودیا شیفر چندان تفاوت ندارد. او فقط به جای «صابون»، «حجاب اسلامی» را تبلیغ میکند.
پس از آن اشکها و لبخندها
در سالهای دهه ۱۹۸۰ هنگامی که بازار مانکنهایی مانند کلودیا شیفر داغ بود، هنوز بحث بحران جامعه سکولار و بازگشت به مذهب در میان نیامده بود. حجاب اسلامی فقط یک نوع پوشش نیست. حجاب نمایانگر آمادگی زن مسلمان برای به انجام رساندن مهمترین وظیفهایست که به عهده او گذاشتهاند: فرزندآوری و خانهداری و تمکین از مرد. جوامع غربی هم از این تحولات برکنار نماندهاند. اگر تا دیروز بحث بر سر آزادی سفر بود، اکنون بحثهایی در میان آمده پیرامون اهمیت خانواده و فرزندآوری و قرارداد بین نسلها. الهام چرخنده روی چنین صحنهای میدرخشد و از «چادر پلوخوری»اش در برنامه «دید در شب» با ما سخن میگوید.
من گمان نمیکنم او ریا کرده باشد. الهام چرخنده از یک بحران عمیق شخصیتی رنج میبرد. حجاب واقعی او در این میان همانا حضور رسانهای و جنجالی اوست. این حجاب دومی که چرخنده روی روحاش کشیده که دوگانگی و تضادهای درونیاش را از چشم غیر پنهان کند، بسیار ضخیمتر از حجاب صوری و چادر و چاقچور است. پیام اصلی او هم در پس همه آن اشکها و لبخندها همین است: اگر میخواهید آرام بگیرید، از خود دست بشویید و به عقد کانون قدرت درآیید.
برای اطلاع بیشتر درباره همین موضوع:
گفتوگوی الهام چرخنده و رضا رشیدپور؛ شب یلدای یک قربانی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
Chera shoma mokhalefe tamame chiza dar iran hastin film, serial,mostanad,mosahebe,honarmandan, .... mage ki hastin shoma fekr mikonam shoma ye khaen hastin onai ke darin table zediatetono barashon bé seda Dar miarin Ham vatananetonan age rast migin berin Iran ye barname dorost konid na hamon alman ye mostanad besazid neshon bedid ke Tarikh tahrif shode va tahrif nashodash ine ke shoma migin albate age orze va savadesho dashte bashid
Serial kimia tahrif shode chon onmoghe izogam nabod vaghean mishe goft ye monafegh va khaen bé iran o irani hastin az yarghoz abad omadi alman bara pole sosyal kamelan malome vaghti migin 38 sal pish to khoneha ipon nabod ba sang dar mizadan hala shodi karshenase hampe chi az peshgel gerefte boro bala jalebe hamash mokhalefin ... بیشتر