روزنامه «شرق» چاپ تهران گزارشی منتشر کرده درباره بوی «ناخوشایند»ی که در مناطق صنعتی اطراف فرودگاه بینالمللی تهران به مشام میرسد. این گزارش در گفتوگو با مسئولان اداره کل محیط زیست تهران تهیه شده و درباره تلاش آنها برای یافتن منشأ بوی «ناخوشایند» است. البته حتماً نباید رمان «عطر» پاتریک سوسکیند را خوانده باشیم که متوجه شویم تفاوت زیادی وجود دارد بین بوی ناخوشایند با بوی گند و بوی تعفن. از گزارش چنین برمیآید که این بو با منشأ نامعلوم از نوع بوی گند است.
شرق مینویسد: «در اطراف فرودگاه که اصلیترین محل ورود و خروج گردشگران و سرمایهگذاران خارجی به کشور است اقدام خاصی برای برطرف کردن این بو انجام نشده. البته مدیرکل محیطزیست استان تهران میگوید: شش ماهی است دنبال منشأ بوی بد میگردند و هنوز موفق به یافتن آن نشدهاند.»
وقتی این سطرها را خواندم، متأسف شدم. صرفنظر از تلاش مسئولان محترم که تاکنون هم بینتیجه مانده، این پرسش پیش میآید که آیا بوی گند را باید به خاطر گردشگران و سرمایهگذاران و به یک معنا برای «آبروداری» در برابر خارجیها برطرف کرد یا به خاطر مردم و تمیزی شهر و به وجود آوردن فضای قابل سکونت؟
قطار هزار و یک شب
چندی پیش گزارش تأسفآوری در خبرگزاری مهر منتشر شده بود درباره استقبال از چند گردشگر فرنگی که با قطار «هزار و یک شب» وارد تهران شده بودند. در این گزارش گفته شده بود که گردشگران از مراسم استقبال اغراقآمیزی که برایشان تدارک دیده بودند شگفتزده شده بودند. گردشگری دستاورد خوبیست و کسی با آن مخالف نیست. اما آیا واقعاً منشأ بوی گند فرودگاه را فقط برای خوشایند گردشگران باید جستوجو کرد؟
در هر حال از گزارش شرق اینطور برمیآید که در اداره محیط زیست تهران مدیریت مؤثری در کار نیست. محمد هادی حیدرزاده، مدیر کل محیط زیست استان تهران گفته است اول گمان بردند گاوداریها منشأ بوی گند هستند. فعالیت چند گاوداری را تعطیل کردند، بوی گند باقی ماند. بعد رفتند سراغ چند واحد صنعتی که فضولاتشان را به رودخانه میریزند. واحدها را پلمب کردند. اما این اقدام هم بیفایده بود و بو باقی ماند. یک لحظه پیش خودتان تصور کنید که در همین چند سطری که خواندید، چند نفر از کار بیکار شدهاند. فکرش را کنید که شما صاحب یکی از گاوداریها یا واحدهای صنعتی هستید که پلمبشان کردهاند و چندین کارگر را هم استخدام کردهاید و تعهداتی دارید و حالا محیط زیست تهران میگوید منشأ بوی گند شما هستید، اما بعداً معلوم میشود که چنین نبوده و بو باقی مانده است. در گزارش شرق نوشته نشده که بر سر کارکنان این واحدهای صنعتی و گاوداریهای پلمب شده چه آمده. بحث بر سر آبروداریست.
آبروی تهران در خطر است
شرق گزارش میدهد که عبدالحسین مختاباد، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران یکی از اشخاصیست که نگران آبروی تهران است. او میگوید: «درست است که محدوده فرودگاه امام خمینی در حوزه کاری ما نیست اما میهمانان خارجی از همین مسیر به تهران میآیند و بوی بدی که در این مسیر وجود دارد، به هیچعنوان قابل تحمل نیست.»
چند هزار نفر در این منطقه سکونت دارند؟ آیا منشأ بوی گند، شیماییست؟ آیا این بو از موادی متصاعد میشود که ممکن است سلامت مردم را به خطر بیندازد؟ میزان آلودگی هوا را اندازه گرفتهاند؟ این پرسشها کلاً مطرح نمیشود. بلکه بحث این است: بوی گند در اطراف فرودگاه امام آبروی ما را پیش خارجیها میبرد. هر جا هم که کلمه «امام» را میآورند یک «ره» هم در پرانتز جلویش میگذارند.
به هر حال، در آن حوالی، محلی هم در کهریزک برای دفع زباله در نظر گرفتهاند: تپهای که اکنون به گفته مسئولان ارتفاع آن به چهل متر رسیده است. عدهای گمان میکنند ممکن است منشأ بوی گند این تل زبالهها باشد. عدهای میگویند بوی گند چندین منشأ دارد: هم زبالهها تولید بوی گند میکنند، هم گاوداریها، هم آن چند واحد صنعتی. از شش ماه پیش تا امروز هم این بررسیها ادامه داشته و به نتیجه مشخصی نرسیده. در یک کلام بوی گند باقی مانده.
بوی عطر مردگان
دعوایی هم درگرفته بین فرودگاه امام، محیط زیست تهران و شورای شهر. فرودگاه امام میگوید بوی گند را برطرف کنید. شورای شهر میگوید به ما ربط ندارد و ما فقط یک «وظیفه انسانی» داریم. محیط زیست تهران میگوید گشتیم اما منشأ بوی گند را پیدا نکردیم. پس به شرکتهای «دانشگستر» ارجاع دادیم.
شرکت «دانشگستر» همانقدر دهنپرکن است که «وظیفه انسانی» و همه این واژهها به همان اندازه توخالیاند که بگوییم برای اینکه جلوی خارجیها آبروریزی نشود، بوی گند را از بین ببریم. اتفاقاً به همین دلیل هم این بو از بین نمیرود. من از وقتی در یاد دارم، از جاده قدیم قم که به تهران میرسیدیم، بوی گندی شنیده میشد. من در زمان جنگ خیال میکردم این بو، بوی تعفن مردگانیست که در بهشت زهرا دفن میشدند. بعدها، وقتی در سالهای دهه ۱۳۷۰ رمانی از ناصر شاهینپر درباره جنگ با عنوان «عطر مردگان» منتشر شد، تمام مدت، در همه صفحات این کتاب، آن بو را به یاد میآوردم. در کهریزک هم از سالهای پیش از انقلاب زباله میسوزاندند، چنانکه همین که سواد تهران از جاده قم به چشم میخورد، دود لاستیک و کثافت و زباله سد نگاه میشد.
در این مدت چه چیزی تغییر کرده؟ بهشتزهرا بزرگتر شده، گورستان خاوران به وجود آمده، کوه زبالهها مرتفع شده و چند واحد صنعتی و گاوداری هم تأسیس شده. دباغیهایی هم از قدیم در این مسیر وجود داشت که آنها هم بوی تعفن میدادند. اگر عزیز نسین، طنزنویس ترکیهای زنده بود، میتوانست داستان خوبی درباره این ماجرا بنویسد. اسم رمان را هم احتمالاً میگذاشت: «وظیفه انسانی».
باد از جهت دیگری میوزد
شخصی به نام «رحیمیان» که شرق او را به عنوان مدیر روابط عمومی شرکت شهر فرودگاهی معرفی میکند گفته است که او نگران نیست. چون «جهت وزش باد به سمت شرق است و این بوی بد تنها در بخشهایی از مسیر وجود دارد.»
این جمله از هر نظر افشاگر است. در خرداد سال جاری اصغر فخریه کاشان، قائم مقام وزیر راه و شهرسازی اعلام کرده بود که شهر فرودگاهی «امام» «بزرگترین فرصت سرمایهگذاری در ایران» است. اکنون مدیر روابط عمومی این شرکت به سرمایهگذاران کرهای میگوید نگران بوی گند نباشید. باد از جهت دیگری میوزد.
بوی گند و تعفن به خودی خود مهم نیست. سلامت محیط زیست مردم هم ظاهراً در اولویت اول نیست. باید فکری کنیم برای شهری که بر گرته فرودگاههای بینالمللی قرار است تأسیس شود. بسیار خوب. بد فکری هم نیست. اما پرسش این است که آیا مدیرانی که به فکر اصلاح زیرساختها و سلامت مردم نیستند، آیا اصولاً صلاحیت نوسازی و گسترش شهر را دارند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر