به تازگی کتاب شعر «او مدام یک مرد است» در انتشارات «اچ اند اس»(H&S) منتشر شده است. این کتاب مجموعه شعرهای «نیما نیا» است که در طول هشت سال اخیر و در موضوعهای مختلف سیاسی، اجتماعی و عاشقانه نوشته است.
او پنج سال پیش و پس از حوادث سال ۸۸ از ایران خارج شد و خود را یکی از اعضای جامعه رنگین کمانی میداند.
نیما که ۲۸ ساله است و از شیراز به امریکا مهاجرت کرده، شعر گفتن و ادبیات را از سال ۱۳۸۲ به طور جدی آغاز کرد و چندین سال است که در رابطهای پایدار با یک مرد است.
با وجود این که مجموعه کارهای اعضای جامعه رنگین کمانی توسط مجموعههای انتشاراتی متخصص این حوزه چون «انتشارات گیلگمشیان» (انتشارات دگرباشان ایرانی) منتشر میشود، او انتشارات اچ اند اس را برای به طبع رساندن کتابش انتخاب کرده است. مخاطبان و علاقهمندان از ایران برای دریافت کتاب میتوانند با فرستادن یک ایمیل از حساب جیمیل خود بهketab@hands.media آن را به رایگان تهیه کنند.
نیما اعتقاد دارد ادبیات و هنر ناجی انسان و پناهگاهی است برای همه، برای این که وارد آن شوند و دنیا را طور دیگری ببنید.
میگوید «ادبیات هموسکشوال» وجود ندارد و با وجود این که هر انسان از زاویه تجربه زیسته خویش دنیا را میبیند و این در ادبیات و شعر و نثر او موثر است، نمیتوان و نباید ادبیات و دنیا را بر اساس معیارهایی چون گرایش جنسی و هویت جنسیتی مرزبندی کرد.
نیما درباره کتاب خود و شعرش برای وبلاگ رنگینکمانی اینطور مینویسد: «درست است که تجربه زیسته من به عنوان یک همجنسگرا در نوشتههایم تأثیر میگذارد اما من سعی میکنم راوی "من" های تجربی خودم باشم؛گاهی همجنسگرا، گاهی یک زن، گاهی مرد و... . پس تمام آن چه من مینویسم، درباره همجنسگرایی و از زبان همجنسگرا نیست. من میخواهم برخلاف عادتهای موجود فکر کنم و نگاه تازهای نسبت به جنسیت داشته باشم.
در ادبیات حاضر ما عشق و شناختی که از عشق داریم، همیشه بین یک زن و یک مرد بوده است. این ادبیات دوگانه را باید تغییر داد. بیتردید، در ادبیات کلاسیک و ادبیاتی که حافظ، سعدی یا مولوی در موردش صحبت میکردند و "شاهدبازی" و اینطور عناصر در شعر رواج داشتهاند. در حالیکه در شعر جدید و بعد از ورود «روشنفکری» در زمان مشروطه به ایران به منظور برقراری حقوق مساوی بین زنان و مردان و نیز ورود زنان به سطح جامعه و ادبیات، این گونه نگاه حذف شد. بدین ترتیب، ما بعد از این دوره با یک دوتایی جنسیت زن و مرد و عشق انحصاری این دو به هم در ادبیات روبه رو هستیم.
من تلاش دارم این عادتها را بشکنم. ادبیات یکی از پایههای تأثیرگذار در فرهنگ است و همین دوتایی تلقی شدن جنسیت و شکل ثابت عشق بین ایندو میتواند موجب ناآشنایی مردم با همجنسگرایی و یا عشق بین دو همجنس شود که نتیجهاش چیزی جز رشد هموفوبیا، همجنسگراستیزی و هراس از هر رابطه همجنسها با هم نیست.
برای من بسیار آسان بود که شعر و کتابم را در نشریههای همجنسگرایان و "ال جی بی تی"(LGBT) منتشر کنم اما چرا باید این کار را انجام دهم و مخاطب خود را محدود کنم. چرا باید یک همجنسگرا (برای مثال) فقط برای همجنسگرایان هنر، ادبیات، مقاله و هر چیز دیگری تولید کند و تنها آن ها را مخاطب قرار دهد؟
مجموعه "او مدام یک مرد است" حاصل چندین سال نوشتن است. شعرهایی در آن وجود دارد که مربوط به هشت یا نُه سال پیش است. من در ایران هم برای انتشار این شعرها اقدام کردم اما موفق به چاپ آن ها نشدم. چاپ این کتاب برای من تبدیل به یک مبارزه شده بود.
وقتی چاپ کتاب جدی شد، بعضی شعرها را حذف کردم و بعضی را هم بازنویسی کردم. این شعرها طبیعتاً تحت تأثیر زندگی من در طول سالهای اخیر هم بوده اند. اما مهم است که بدانیم زندگی یک همجنسگرا غیر از گرایش جنسی آن، ابعاد دیگری هم دارد. او مثل هرکس دیگری دارای زندگی اجتماعی و فعالیتهای خاص خود است.
همجنسگرایی یک شغل نیست که باقی کارهای روزانه یک فرد، از جمله فعالیتهای اجتماعی او را زیر سایه ببرد در حالی که نگاه او را به دنیا تغییر میدهد. در واقع، گرایش جنسی تنها یکی از دلایلی است که یک فرد را از دیگری متفاوت میکند. در بسیاری از این شعرها و سایر فعالیتهایم از "نیمای همجنسگرا" فاصله گرفتهام و خودم را در نقش دیگران قرار داده ام و از زبان آن ها روایت کردهام.
یک آدم، مجموعهای از کارهایی است که انجام میدهد. در بسیاری از این کارها، یک زن است که دنیای اطرافش را روایت میکند.
من، آدمهای زیادی کشیدهام،
با آههای بلند و
انگشتهای بیشمار،
تا در انتهای جهان دست فرو کنند.
من آدمهای عجیبی کشیدهام،
شبیه ِ تو
که دکمههایشان را
میان ِ خوابهایم
باز میکنند.
از طرفی، ما در ایران مثل باقی کشورهای دنیا با رشد پدیدهای به اسم "گیلایف" یا سبک زندگی مردان همجنسگرا روبه رو هستیم. این یک پدیده مدرن است که هیچ ارتباطی با همجنسگرا بودن افراد ندارد. پیش از این که در دوران مدرن و در غرب شکل گروهی و استایل و سبکی از زندگی به عنوان گی لایف شناخته شود، گرایش همجنسگرایانه در افراد وجود داشته اما خبری از این "سبکسازی" نبوده است.
من فکر میکنم وجود و تقویت گیلایف خود هموفوبیا را تقویت میکند. ما میدانیم که نمیتوان زندگی را بر اساس گرایش جنسی تقسیمبندی کرد یا اسم گذاشت. چنین پدیدههایی قطعاً فاصلهای معنادار بین همجنسگرایی و آدمهایی که در این دایره نیستند ایجاد میکند و بعد کلیشههای رفتاری جدیدتری شکل می گیرند مثل "تایپ" های رفتاری یا نُرمهایی برای پوشش و ظاهر؛ مجله های "گی" تولید می شوند و به جای تولید گفتمان های فکری و دقیق، عضله داشتن را برای مردان همجنسگرا مد میکنند که خود یک استاندارد زیبایی شناسی دگرجنسگرامحور جنسیتزده است.
البته من نمیگویم این لایف و سبک زندگی باید حذف شود اما باید بدانیم در حال تولید کلیشههایی هستیم که در دنیای خارج از همجنسگرایان با آنها دست و پنجه نرم میکنیم؛ به عنوان مثال، این که "اِستِرِیت لوک" بودن (یعنی ظاهری شبیه به غیرهمجنسگرا داشتن) تبدیل به یک امتیاز رفتاری شود، بازتولید همان نوع دستهبندیها و استانداردسازیهایی است که علیه گروه ما ساخته میشود و در این مورد، ملاک زیبایی نوعی از زیبایی دگرجنسگرامحور است.
عنصر زیبایی را استاندارد کردن و نوع خاصی از ظاهر را آرمانی جلوه دادن، دقیقاً همان کاری است که در خارج از این دایره، رسانه با بدن زن میکند. دقیقاً به همین خاطر است که در جامعه ما هنوز با وجود تلاش های بسیار، هنوز چیزی به عنوان "جنبش هموسکشوالی" به وجود نیامده است. تمام این حرکتها تنها حول محور "لایف استایل" یا سبک زندگی بوده است که من از آن دوری میکنم.
من فکر میکنم در هر جامعه ای، آزادی حقوق ال جی بی تی در گروی آزادی زنان آن جامعه است و عامل اصلی هموفوبیا، کلیشههای جنسی و جنسیتی است که با ساخت کلیشه مرد با رنگ و صدا و رفتار و پوشش مشخص و ترویج و تبدیل آن به یک الگو، در تقابل با الگوی زن و چارچوبهای آن تقویت میشود و اصلاً به وجود میآید.
«او مدام یک مرد است» صدایی است که از آن سوی دنیای رنگینکمانیها میآید و خود را محدود به هیچ مرزی نمیداند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر