دفتر موسیقی وزارت ارشاد اسلامی عملاً حاکمیتی بر موسیقی کشور ندارد. ابتدا در شهرهایی مانند اصفهان حضور زنان موسیقیدان بر صحنه باعث لغو کنسرتها شد، سپس دامنه لغو کنسرتها گسترده شد، تا اینکه سرانجام اعلام شد که ۲۴ خواننده ایرانی از فعالیت هنری منع و محروم شدهاند. مدیران ارشاد که از درز این خبر به رسانهها کاملاً غافلگیر شده بودند، نظرات متناقضی ابراز کردند: فرزاد طالبی، سرپرست دفتر موسیقی و علی مرادخانی، معاون هنری وزارت ارشاد اسلامی خبر منع فعالیت گروهی از هنرمندان را تکذیب کردند، وزیر ارشاد هم گفت: « «ما کسی را نداریم که نامش را بهطور رسمی در جای خاصی اعلام کنیم و بگوییم فعالیت فلان خواننده بهطور کلی ممنوعیت دارد.»
حسین زمان، خواننده معترض موسیقی پاپ در صفحه فیسبوکش به وزیر ارشاد پاسخ شجاعانهای داده است. او مینویسد: « ماههاست اهالی هنر زیر فشار و زور چماقداران به سر میبرند، اساتید موسیقی همچون استاد شجریان مورد اهانت قرار میگیرند، کنسرتهای بزرگان موسیقی یکی پس از دیگری توسط گروهها و دستجات غیر رسمی بهطور غیر قانونی لغو میگردند و صدایی از شما و معاون هنریتان درنمیآید. چرا به وظیفهتان عمل نمیکنید؟ اگر نمیگذارند و بهطور غیر قانونی مانع میشوند، اعلام کنید، موضعگیری نمایید، افشاگری نمایید و حرف بزنید. از حقوق هنرمندان دفاع کنید. اگر هم نمیتوانید استعفا دهید، قبل از اینکه همان عوامل خودسراز کار برکنارتان نمایند، خودتان کنار روید، اینگونه آبروی بیشتری برای خود میخرید.»
حسین زمان در این نامه از حقیقتی پرده برمیدارد. مینویسد: «در مراسمی که آقای مرادخانی، معاون هنری وزارت ارشاد را دیدم، از ایشان در مورد مجوز فعالیتم سؤال کردم که ایشان نیز تاکید داشتند از دست معاونت هنری خارج است و از بالا دستور دادهاند.»
آیا سپاه با هنرمندان در حال جنگ است؟
حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت ارشاد اسلامی در نشست خبری چهارم آبان ماه خود ساز دیگری را کوک کرد. او با بهکارگیری برخی واژههای نظامی مانند «پدافند غیرعامل» و «خط مقدم» و «جنگ نرم» گفت: «وزارت ارشاد سیاستها و برنامههای خود را برای تبیین موضوع مهم "پدافند غیرعامل" در حوزه فرهنگ و هنر اعلام کرده و در راستای اظهارات فرمانده معظم کل قوا، اقداماتی خواهد کرد.»
«پدافند غیرعامل» در منطق نظامی به معنای اقدامات و ترفندهایی است که هنگام جنگ برای کاهش یا دفع بحران با ابزار غیر نظامی به کار میگیرند. پرسش این است: آیا آیا سپاه پاسداران و رسانههای وابسته به این نهاد نظامی ایدئولوژیک با یک سویه اطلاعاتی بحران دارد و اکنون برای دفع بحران با هنرمندان ایرانی در حال یک «جنگ نیابتی» است؟
برای یافتن پاسخ این پرسش ابتدا باید به تاریخ مراجعه کنیم: آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در یکی از سخنرانیهایش درباره «شهادت» به پایان جنگ ایران و عراق اشاره میکند و میگوید وقتی جنگ پایان گرفت، او بیاندازه اندوهگین شد که در رحمت بسته شده است اما با آغاز عملیات مرصاد متوجه شد که در همچنان باز است. اکنون ظاهراً با گسترش حضور نظامی ایران در سوریه در رحمت از نو گشوده شده.
سردار سلامی، جانشین فرمانده سپاه پاسداران چهارم آبان ماه در تلویزیون دولتی ایران اعلام کرد که سطح حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه افزایش پیدا کرده. بعد از آنکه حسین همدانی، فرمانده ارشد سپاه در سوریه کشته شد، هر روز خبرهایی مبنی بر کشته شدن اعضای سپاه پاسداران در سوریه منتشر میشود. فقط روز گذشته خبر کشته شدن سه تن از اعضای سپاه در سوریه در رسانهها بازتاب پیدا کرد.
همزمان با این تحولات است که واژههای نظامی به دایره واژگانی مسئولان وزارت ارشاد اسلامی راه پیدا میکند. کسانی که سالهای جنگ ایران و عراق را در یاد دارند، میدانند که در آن سالها آزادیهای مدنی و از جمله حق شادی و اصولاً حق شنیدن موسیقی نسبت مستقیمی با تعداد کشتهشدگان در نبردها داشت. هرچه بر تعداد کشتهشدگان افزوده میشد، به همان اندازه هم از آزادیهای مدنی کاسته میشد. صرفنظر از اهمیت استراتژیک سوریه برای جمهوری اسلامی، اکنون آزادیهای مدنی ما هم به تدریج با این بحران درمیآمیزد. به یک معنا: به بهانه بحران سوریه و مسأله «دفاع از حرم»، میبایست آزادیهای مدنی هم بیش از پیش سرکوب شود. در تحلیل کسانی که زندگی اجتماعی ما را به شکل یک جبهه بزرگ جنگ تصور میکنند، خط مقدم این جبهه خیالی موسیقی کشور است.
بهانهجوییها و کارشکنیها
در عمل اما اینها بهانهای بیش نیست. در بهار سال ۱۳۵۸ آیتالله خمینی، فتوای حرام بودن مطلق موسیقی را صادر کرد و پس از آن هم اعلام کرد که از صدا و سیما نباید موسیقی پخش شود. اما با ترور مرتضی مطهری در سال ۱۳۶۰نظر او تغییر کرد و ترانهای را که در سوگ او سروده شده بود، سازنده روح خواند. این نوع ترانهها مجاز اعلام شدند. این سرآغازی بود برای تولد دوباره موسیقی ایران. بعد از خرداد ۱۳۷۵ با بازشدن فضا در زمینههای مختلف، موسیقی پاپ ایرانی هم خودی نشان داد و به زودی فراگیر شد و بعدش هم انواع دیگر موسیقی، از جمله موسیقی تلفیقی به وجود آمد. از آن زمان تا همین امروز این موسیقی ایران نیست که بحران دارد، بلکه رویکرد حکومت به موسیقی دوگانه، متناقض و بحرانزده است. از یک طرف هردم صداها و سبکهای تازهای در موسیقی ایران به وجود میآید، از طرف دیگر گروهی تلاش میکنند این صداهای تازه را خاموش کنند و مانع بشوند از فراگیر شدن آنها. در ماجرای «اپرای عاشورا» (ساخته بهروز غریبپور و بهزاد عبدی) و هجوم دلواپسان به تالار وحدت و سخنانی که وزیر ارشاد اسلامی در تأیید اپرای عاشورا گفت، هر دو سوی این درگیری را به خوبی میشد مشاهده کرد.
بحران مسئولان در رویکرد به موسیقی بیش از همه در معاونت هنری ارشاد اسلامی بازتاب دارد. حکم فرزاد طالبی به عنوان سرپرست موقت دفتر موسیقی به عنوان بالاترین مرجع تصمیمگیری درباره موسیقی ایران، ۱۰ روز دیگر به سر میآید و هنوز جایگزینی برای او تعیین نشده است. نیروی انتظامی هم هنوز تفاهمنامه با وزارت ارشاد درباره نحوه برگزاری کنسرتها را امضاء نکرده. به این ترتیب باید گفت تا در رحمت سوریه باز است، در رحمت به روی موسیقی ایران بسته میماند.
برای اطلاع بیشتر درباره همین موضوع:
سیاست وزیر ارشاد: حرف های بی اهمیت، قدم های کوچک تر
وحشت از نوای عارفانه: لغو کنسرت علی اکبر مرادی به دلیل مخالفت پلیس
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر