یک رستوران اسرائیلی در صفحه ی تبلیغات خود پیامی منتشر کرده است با این مضمون:« از عرب میترسید؟ از یهودی میترسید؟ در خانه ما نه عربی وجود دارد و نه یهودی. در خانه ما تنها انسانها هستند! و حُمُصی عالی و فلافلی خوشمزه برای شما، چه عرب باشید، چه یهودی، چه مسیحی و چه هندی.»
صاحب رستوران به زیباترین شکل ممکن و و به مدد ابزارهایی که این روزها در اختیار همه ی مردم جهان وجود دارد؛ یعنی اینترنت و کامپیوتر و یک اکانت عضویت در یکی از شبکه های مجازی ، توانسته به نژادپرستی موجود در سرزمینش یک «نه» بزرگ بگوید.
او تصمیم گرفته به عرب ها و یهودی هایی که با هم در رستوران او غذا می خورند، تخفیفی 50 درصدی ارائه کند. این ابتکار صلحجویانه به سرعت در شبکههای اجتماعی جهان پخش شده است، در حالیکه تنش و خشونت میان اسرائیلیها و فلسطینیها روز به روز در حال افزایش است.
«کوبی تزافریر»، مدیر این رستوران میگوید: «در واقع چیزی که در حال حاضر میتواند این مردم را به هم نزدیک کند حُمُص است».
حُمص یک خوراک مدیترانهای – عربی در خاورمیانه است که از نخود پخته، روغن زیتون، ارده، آبلیمو و سیر له شده درست شده و بیشتر بهعنوان پیشغذا سرو میشود.این پیشغذا بیشتر در اسرائیل، لبنان، فلسطین و اردن، مورد توجه است.
نژادپرستی شاید تاریخی به قدمت عمر بشر داشته باشد. همواره در جوامع بشری عده ای خود را قوم برتر و دیگران را قوم فروتر می دانسته اند. این تقابل نژادها تا به امروز حذف نشده. گاه کم رنگ شده و گاه جان گرفته و قدرتمند شده است. دلایل زیادی برای بروز و نمودش در جامعه وجود داشته که بخش زیادی از آن را مردمان رقم نزده اند. حکومت ها و سیاست های آنها و منافع و مناسبات میان قدرت های حاکم و مناسبات کلان اقتصادی، نقش مهمی در ابتلای جامعه به آفت نژاد پرستی ایفا کرده و می کنند.
در سکانسی از شاهکار سینمای کلاسیک جهان، «برباد رفته»، مرد سیاه پوستی ایستاده با قامتی بلند، کت و شلواری نو و کلاهی بر سر. اسکارلت و دایه اش ، «مامی» از کالسکه ی فاخرشان پیاده می شوند . مسیر عبورشان از مقابل مرد سیاهپوست ایستاده می گذرد و گر چه اسکارلت بی توجه، قصد دارد خودش را به خانه برساند، اما مامی که خودش هم یک سیاهپوست است ، مانع می شود و در گفتگویی تند او را وادار می کند که نه از مقابل مرد سیاهپوست بلکه به قیمت گل آلود شدن لباسهای با ارزش و گرانش از وسط خیابان عبور کنند. به زعم او برده های آزاد شده در جریان جنگ، آدمهای ناسپاسی هستند که به اربابان سفید پوست خود خیانت کرده اند. این تفکر غالب کسانی بوده که در آن دوران می زیسته اند. سفیدپوستانی که برده هایشان را از دست دادند و سیاه پوستانی که جسارت پذیرفتن آزادی و مواجهه با واقعیت زندگی را نداشته و ترجیح می دادند در سایه ی امن اربابان سفید خود روزگار بگذرانند.
سالها پس از «بربادرفته»، سینماگر ساختار شکن و متفاوتی مانند «تارانتینو» اثری خلق کرد با عنوان «جانگوی رها شده». در این فیلم کاروانی از بردگان توسط سه سفیدپوست در حال عبورند و مردی موقر در هیئت یک دندان پزشک در برابر آنها می ایستد. او بدنبال جانگوست. او را می یابد و همراه خود می کند. او یکی از شخصیت های دوست داشتنی مبارزه با نژاد پرستی است. از جانگو یک آقا می سازد. تا جایی که حتی گاها از او مشاوره می گیرد و در یک بزنگاه حساس حتی تصمیم خود به میل جانگو عوض می کند و اینها، همگی درست در دوران تسلط سفیدپوست ها بر سیاهان و در برابر چشمان آنها رخ می دهد.
این یادداشت اما برای تشکر از کسانی نوشته شده که بی آنکه دارای مقام و مرتبه ی مهمی باشند یا ابزار و رسانه های متعدد در اختیار داشته باشند، در برابر این سیاست ها ایستاده اند. آنها درست در نقطه ی مقابل کسانی قرار می گیرند که هر جا فرصت و توان آن را پیدا کنند، بر آتش نژاد پرستی و قومیت پرستی های مرسوم این سالها دمیده اند.
یک اتفاق کم نظیر دیگر، راه اندازی یک اکسیون توسط مرکز فرهنگ دمکراتیک در آلمان است که با کمک شبکه ی تلویزیونی Sky و باشگاه FC St.Pauli برای کمک به پناهندگان کمک مالی جمع آوری می کند. چگونه؟ خیلی ساده! این آکسیون در ازای هر اظهارنظر نژادپرستانه یا فحش و بد و بیراه علیه مهاجران در شبکه های اجتماعی، یک یورو به صندوق کمک به پناهجویان واریز می کند. کسانی که این آکسیون را به راه انداخته اند در اقدامی خلاقانه فهرست ده نفر اولی که بیشترین پشتکار را در نوشتن استاتوس های خارجی ستیز داشته اند تهیه کرده و به طور مداوم آن را به روز می کنند. آکسیونی که توانسته از نفرت پراکنی نژادپرستان در آلمان راهی برای کمک بیابد و مثل آبی باشد بر آتش خشم و کینه ای که می رود جامعه را به خاکستر مبدل کند.
منابع:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر