در حاشيه يک کنفرانس بينالمللی درباره محيط زيست اعلام شد که امشب همه ميهمان نخست وزير ژاپن هستند و برای شام همنيجا بمانيد. ما هم مانديم ببينيم آقای نخست وزير خودش قرار است پخت و پز کند يا نه. چهار تا طبل و سنج خيلی بزرگ هم آوردند گذاشتند توی سالن. زمان شام که رسيد نوازندههای ژاپنی با لباسهای سنتیشان آمدند و یک گوشه نشستند و شروع کردند به ساز زدن. بعد پیشخدمتها آمدند و بساط شام را چيدند و دست آخر نخست وزیر ژاپن هم با لباس سنتی آمد و گفت امشب غذای ميهمانی سوشیست و انواعش را درست کردهایم که ببينيد چقدر سوشیهای ژاپنی تنوع دارند. آقای نخست وزير هم يک بشقاب دستش گرفت و به دو سه تا ميهمان عاليرتبه کنفرانس سوشی تعارف کرد. بعد هم يکساعتی بشقابهای سوشی را گرداندند و همه جور سوشی خورديم. مراسم به تميزترين شکل ممکن برگزار شد و به نظرم چهار تا بشقاب کثیف هم باقی نماند. سوشی خوردن هم با هر لباسی که پوشیده بوديد مشکلی ايجاد نمیکرد. يعنی خود غذا برای پذيرايی در ميهمانی مناسب بود و به نظرم اين خاصيت باعث فراگيری غذای يک کشور میشود. پيتزا هم همين خاصيت را دارد که میتوانيد توی دستتان بگيريد و گاز بزنيد. در چند سال گذشته کباب ترکی هم به اين جمع اضافه شده و کباب را لای نان میپيچند و توی يک پاکت میگذارند بعنوان غذای سرپايی. فکر کردم کدام غذای ایرانی را میشود با حفظ کيفيت غذاییاش بعنوان غذای سرپایی معرفی کرد؟ کتلت و کوکوسبزی لابد جزو انتخابهای خوب باشند ولی این همه غذای خوب ایرانی و این محصولات به قول نجف دریابندری کتاب مستطاب آشپزی هنوز راه خودشان را به دنیای غذای سرپایی باز نکردهاند. شاید هم این اتفاق در ایران افتاده و من بیخبرم. دستکم در استرالیا هنوز غذای سرپایی ایرانی که بشود در یک میهمانی رسمی ارائه کرد نديدهام. در بلاگ مستطاب آشپزی ايران واير هم که برای يادبود نجف دريابندری به اين نام درآمده گاهی سعی میکنيم چيزهایی را معرفی کنيم بلکه جرقه توليد غذای سرپایی در ذهن يکی از خوانندگانمان بزند و فراگير بشود. اگر شده و بيخبريم اشکال از ما بوده ولی در حال حاضر چيزی نديدهايم. ولی بگذاريد غافلگيرتان کنم. يک دوست ايتاليايی دارم که سال گذشته برای اولين بار رفته بود ايران. بعد که آمد دوباره بساط سفرش را جمع کرد و دوباره يک سفر رفت ايران. رفته بوديم قهوه خوری و گپ زدن ديدم يک چيزی شبيه به يک تکه لوله به قطر ۵ سانتيمتر و طول ۲۰ سانتيمتر توی دستش هست که دور آن را کاغذ آلومينيوم پيچيده. گفت محصول ايران است
من: اين لوله محصول ايرانه؟
زن: آره. رفته بودم ايران از اين نونها ياد گرفتم.
من: آها نون پيچيدی. فکر کردم لوله واقعيه.
زن: هاهاهاها ... يعنی فکر کردی رفتم ايران لوله خريدم؟
من: خوب خيلی صاف و تميز درستش کردی شبيه لوله شده. نون خاليه؟
زن: هاهاهاها ... ديوانه شدی؟ آلومينيوم بپيچم دور نون خالی؟ اونجا یک غذايی خوردم بهم گفتن اين چی کوفيته توش هست. اسم فارسيش يادم رفته. کوفيته بود فکر کنم. با گوشت درست ميشه.
من: گوشت کوبيده؟
زن: آره گوشت کوفيته. از اون غذاها خوردم که نون خرد میکنی توی کاسه بعد آب میريزی روی نونها.
من: آها. رفتی آبگوشت خوردی. گوشت کوبيده هم خوردی. رفتی توی قلب غذاهای ایرانی.
زن: آره خیلی خوشمزه بود. دارچين روی کوفيته بود. پرسيدم از اين ميشه ببرم شب هم بخورم؟ برام توی نون گذاشتند آوردم خونه.
من: رفته بودی رستوران؟
زن: نه خونه يکی از ايرانیهایی که سفر اولم باهاش آشنا شدم درست کرده بود. دعوتم کرد خونهش. مادرش درست کرد.
من: بعد الان خودت درست کردی؟
زن: آره. از دوستم خواهش کردم روش درست کردن کوفيته رو برام بنويسه. اينجا درست کردم میذارم توی نون لبنانی ميارم دانشگاه. خيلی خوشمزه ميشه.
من: یعنی آبگوشت و گوشت کوبيده درست کردی خودت؟
زن: آره. خيلی ساده بود. گوشت و حبوبات رو کوبيدم گذاشتم لای نون ديگه. از ساندويچ بهتره.
من: هاهاهاها ... خوبه چند وقتی بری ايران شاید آشپز شدی.
زن: خيلی غذاهای خوشمزهای داريد. حيف اينجا نمیفروشيد آدم بگيره دستش مثل ساندويچ بخوره.
من: چی ديگه فکر میکنی از غذاهای ايرانی بتونی مثل ساندويچ درست کنی؟
زن: غذای ايرانی درست میکنم توی خونه ولی نميشه ساندويچ کنم. میريزه همهش. توی ایران از اون غذايی که اسمش قور يه چيزی هست که توش سبزی داره خوردم خيلی بوی خوبی ميده ولی توی ساندويچ نميشه گذاشت.
من: آها قورمه سبزی. اونو باید با پلو بخوری.
زن: خيلی فکر کردم چطوری با پلو قاطی کنم مثل ساندويچ درست بشه ولی درست درنمياد. میريزه. بايد بشينی توی بشقاب بخوری. فقط همين کوفيته رو درست کردم. بايد بيشتر بگردم شايد يک چيزی پيدا کردم.
من: کباب هم خوردی؟
زن: آره روی ذغال درست ميشه. خيلی خوشمزه بود ولی سرد نميشه خورد باید گرم بخوری. کوفيته رو میتونی سرد بخوری.
من: حالا اگه چيزی به فکرم رسيد بهت خبر ميدم. ولی خيلی خوب بسته بندی کردی. ميشه توی جيب کت هم بذاری.
زن: هاهاهاها ... اگه بلد نيستی خوب بسته بندی کنی بيا يادت ميدم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر