بیستم مهرماه ۱۳۹۴، نشست «ارایه دیدگاههای میان رشتهای در خصوص ترنسسکشوالیسم در ایران» از سوی گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت «انجمن جامعهشناسی ایران» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
این دومین نشست گروه در این باره بود که با سخنرانی دکتر «انور صمدیراد»، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، «فرزانه یعقوب»، رییس اداره مددکاری وزارت بهداشت، «الهه فرساد خلیلی»، پژوهش گر حوزه ترنسجندریسم و با مدیریت دکتر «شیرین احمدنیا» عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت برگزار شد.
برگزاری چنین نشستهایی در ایران میتواند گامی موثر در پیشبرد حقوق افراد ترنس تلقی شود. آن چه میخوانید، گزارشی بر این جلسه است که تردیدهایی درباره فایده و البته کیفیت این نشستها به وجود میآورد. جلسه قبلی این گروه در ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ برگزار شده بود.
انور صمدیراد به عنوان اولین سخنران، درباره مددکاری اجتماعی برای ترنسسکشوالها حرف زد. وی اشاره کرد که میداند حضار با مساله ترنسسکشوالیتی آشنا هستند و بنابراین سخنرانی علمی نخواهد داشت و تنها قصههایی دراینباره خواهد گفت.
وی پس از یادآوری چگونگی آشنایی با ترنسسکشوالها در سال ۱۳۵۴، اضافه کرد که در دوران تدریس خود در دانشگاه نیز تحقیقات دو برادر دانشجو درباره ترنسسکشوالیتی و با مشارکت او به عنوان استاد راهنما، شروع مطالعاتی مهم در این زمینه در کشور بوده است.
او ادعا کرد که برای اولین بار ترنسسکشوالیسم را در طول سالهای تدریس وارد حوزه مددکاری کرده است. سپس در پی تشریح ارتباط مددکاری و ترنسسکشوالیتی، تعاریف نظری در باب مددکاری ارایه داد و تشکیل هسته اصلی حمایتی ترنسها را مربوط به دوره مشاورهاش در دفتر آسیبدیدگان اجتماعی بهزیستی دانست. او در پایان، داستان زندگی یک ترنسسکشوال امریکایی را بازگو کرد.
فرزانه یعقوب که پایاننامه کارشناسی ارشدش را با عنوان «خرده فرهنگ ترنسسکشوالیسم در ایران» نگاشته است، نخستین آشنایی خود را با ترنسسکشوالها مربوط به سال ۱۳۸۴ به عنوان کارمند وزارت بهداشت عنوان کرد، زمانی که ترنسها خواهان آن بودند که پزشکانی به خارج از کشور اعزام شوند و در زمینه جراحی تغییر جنس تخصص پیدا کنند یا خود برای انجام جراحی به خارج از کشور اعزام شوند.
فرزانه یعقوب گفت افراد از بدو تولد زن یا مرد هستند و ترنسها در «حد وسط» این دو جنس قرار گرفتهاند (این در حالی است که میدانیم میانجنسی یا Intersex بودن، تعریفی مستقل از ترنسسکشوالیتی دارد).
وی اشاره کرد که طرد ترنسها در جامعه موجب «ماستمالی» کردن تفاوتهای جنس و جنسیت آن ها، یعنی بروز رفتارها و ظواهر افراطی میشود که آن ها را «انگشتنما» میکند. سپس به معضل خودکشی ترنس ها به دلیل طرد و انکار پرداخت و این که با خود میگویند آیا من دچار انحراف جنسی هستم؟
یعقوب سرودهای از یک ترنسسکشوال را خواند و از بیکیفیتی و بالا بودن هزینه جراحیها سخن راند. آن گاه خطاب به جمع گفت: «شما که به عنوان انسانهای "سالم" این جا هستید، اگر فرزند ترنسسکشوالی داشته باشید، چه گونه رفتارخواهید کرد؟»
او از حضار خواست که به این افراد در جامعه کمک کنند.
الهه فرساد خلیلی با موضوع «نابرابریهای اجتماعی برای ترنسسکشوالها» سخنرانی کرد و از انکار، توهین، تهدید، توبیخ، طرد و خشونت علیه این افراد در جامعه سخن گفت و افزود که رسانهها و نهادهای آموزشی نیز دراین حوزه خوب عمل نمیکنند.
اولین پرسش شرکتکنندگان درباره دلیل بروز این «اختلال» بود. فرساد دو پاسخ رایج را از دیدگاه متخصصانی که باور به نقش تربیت دارند و دیگرانی که بُعد زیست شناختی را عامل میدانند، تشریح کرد. یکی از اعضای «انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی» (نامی که به ترنسها اطلاق میشود) پس از پاسخ عنوان کرد که خداوند همان طور که «مُنگلها» و «معلولها» را آفریده، ترنسسکشوالها را هم آفریده است.
در ادامه، مددکاری از «پژوهشکده رویان» درباره باروری ترنسسکشوال ها در ایران سخن گفت و اعلام کرد که در حال حاضر برای نخستین بار در ایران این پژوهشکده در حال بررسی مسایل قانونی و فقهی جهت کمک به افراد ترنس برای فرزندآوری است و از سخنرانان و حاضرین خواست تا با دانش مرتبط خود در این حوزه، این پژوهشکده را یاری کنند.
فرزانه یعقوب نیز در پاسخ به این پرسش که برای افزایش آگاهی در مورد ترنس ها چه کردهاید، محدودیتهای موجود را تشریح کرد.
گامی به جلو و دو گام به عقب
بیتردید، برگزاری این نشستها به توجه بیش تر به مسایل و مصائب ترنسها در ایران میانجامد و میتوان آن را گامی مثبت ارزیابی کرد. اما متاسفانه محتوای ارایه شده در این نشست دور از سطح انتظار و در مواردی، بازتولید برداشتهای عامیانه و غلط از موضوع ترنسها بود.
سخنرانان به عنوان افرادی که در این حوزه پژوهش نمیکنند و تنها بخشی از کارهای دانشگاهی یا حرفهای خود را در این حوزه انجام داده اند، بارها مفاهیم متفاوت «جنس» و «جنسیت» را جابه جا و به اشتباه به کار بردند. از سویی، هرچند که تفاوتهای سلیقهای در استفاده از اصطلاح «تغییر جنسیت» وجود دارد اما با توجه به آن چه در این نوع عمل جراحی اتفاق میافتد، از لحاظ نظری، استفاده از اصطلاحات «تغییر جنس» و « فرآیند تطبیق جنسیت» است زیرا این اعضای جنسی افراد است که مورد جراحی قرار میگیرد تا با جنسیتی که آنان متعلق به خود می دانند، تطبیق پیدا کند.
همان طور که گفتهشد، صمدیراد زندگی یک ترنس امریکایی را به عنوان مثالی از آن چه یک ترنس زندگی میکند، در این جلسه مطرح کرد. آیا بهتر نبود به جای معرفی زندگی یک ترنسسکشوال امریکایی، از یک ترنسسکشوال ایرانی سخن گفته میشد؟ به نظر میرسد شرایط نامناسب ترنسها، پیش و پس از فرآیند تطبیق جنسیت موجب تصمیم آن ها به خروج از کشور میشود.
اما چه چیز موجب میشود از تعداد یک هزار و ۳۶۶ درخواستکننده تغییر جنس بین سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ در ایران و حدود یک هزار و ۵۰۰ نفر از جامعه رنگینکمانی مقیم یا پناهجوی خارج از ایران که قابل دسترس هستند، سخنی به میان نیاید و تجربه زیسته یک امریکایی را در جلسه توصیف کرد؟
صمدیراد در پاسخ به این سوال گفت: «به ایجاد دهکده جهانی نزدیک میشویم و من به "همجنسبازان فراری" که کاری ندارم!»
با وجود اینکه حتی در قوانین جمهوری اسلامی ایران از واژه «همجنسگرایی» استفاده شده است، استفاده از کلمه «همجنسباز»، آن هم از جانب کسی که ادعای وارد کردن مباحث مربوط به ترنسها را در حوزه مددکاری ایران دارد، نه تنها ناامیدکننده، که نگرانکننده و خشمبرانگیز است.
نارضایتی عمومی از فرآیند جراحیها و کندی روند تطبیق جنسیت در ایران، ناکارآمدی مشاورهها و فرآیندهای حمایتی و قوانین از عواملی هستند که ترنسها را به خروج از ایران یا انزوا در داخل کشور میراند. شمار افرادی که تمام مراحل تطبیق جنسیت را به سلامت به پایان میرسانند، ناچیز است. در این شرایط، استفاده از کلماتی چون «منگل» - هرچند نامی عامیانه برای مبتلایان به سندروم داون است و متاسفانه همچنان باری منفی در جامعه دارد - و مقایسه این جامعه با جامعه ترنسها، خواندن جمع حاضر در نشست با صفت «سالم» و اطلاق «انحراف جنسی» به گرایش ترنسها به همجنسها پیش از دست یافتن به هویت جنسی و جنسیتی خود، این برداشت را به وجود میآورد که ترنسها ناسالم و بیمارند!
استفاده از این اصطلاحات نوعی اشاعه فرهنگ ستیز و هراس از تنوع هویتها و گرایشهای جنسی و جنسیتی، از جمله ترنسها است.
از سویی، با توجه به این که تحقیق در این حوزه ممنوعیت قانونی جدی ندارد، عدم تغییر در محتوای ارایه شده پس از یک سال و نیم در نشستی مشابه، نشان از ضعف عملکرد در این حوزه است. هدف این نشستها معرفی ترنسسکشوالیتی به جامعه است و این میتواند گامی مؤثر در بهبود وضعیت جامعه رنگینکمانی، به ویژه افراد ترنس باشد.
اما واقعیت این است که محتوای این جلسه نه تنها بهبودی نسبت به جلسه اول نداشت که بر خلاف انتظار، دستکم بازتولید خطاهای رایج فرهنگ عامه بود. نشستهایی با نقصهایی غیر قابل اغماض که به برخی از آن ها اشاره شد، نتیجه مثبت مورد انتظار را به دو گام عقبگرد در ازای یک گام به جلو تنزل میدهد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر